به گزارش ایرنا، خدیجه خرمالی در سال ۱۳۴۲ در گنبدکاووس به دنیا آمد و در سن ۱۸ سالگی ازدواج کرد اما هنوز یک سالی از این وصلت نگذشته بود که همسرش سال ۱۳۶۷ در جبهههای نبرد حق علیه باطل در منطقه دهلران جاویدالاثر شد.
خدیجه در زمان اعلام خبر جاویدالاثر شدن همسرش، یک نوزاده ۴۰ روزه داشت که پدر نام فرشته را بر او نهاده بود.
با این حال خدیجه که تا لحظه شهادتش در سن ۵۰ سالگی همچنان چشم انتظار بازگشت شوهرش بود، به عشق همسر تنها یادگار او را بزرگ کرد تا هم، سایه مادر و هم محبت پدر بالای سر او باشد.
دختر شهیده خدیجه خرمالی که در حادثه منا همسرش عبدالباقی گل چشمه را نیز از دست داد، به خبرنگار ایرنا، گفت: من وقتی ۴۰ روزه بودم پدرم شهید شد و هنوز جاویدالاثر است و از آن زمان تا وقتی ازدواج کردم، مادرم با سختی و مشقت، روزها با «قالی بافی» و شبها نیز با «سوزن دوزی» در منزل مخارج زندگی را تامین و مرا با نان حلال بزرگ کرد.
فرشته خرمالی افزود: تا وقتی بزرگ شدم و ازدواج کردم، مادرم همیشه پشت و پناهم بود او هم برایم پدر بود و هم مادر و هرگز نگذاشت من سختی بکشم.
وی اضافه کرد: آنگونه که مادرم تعریف میکرد، نام فرشته را پدرم برایم انتخاب کرده بود و مادرم پس از جاویدالاثر شدن پدرم، مرا «پری جان» صدا میزد که به نوعی همان فرشته بود.
خرمالی ادامه داد: مادرم مرا خیلی دوست داشت چون قیافهام تداعی کننده چهره پدرم است و او با دیدن من یاد و خاطره همسرش شهید و جاویدالاثرش را زنده نگه میداشت و همیشه به من میگفت: تو را جای پدرت میبینم.
دختر شهیده خدیجه خرمالی همچنین درخصوص ویژگیهای اخلاقی مادرش گفت: مادرم با ایمان و با محبت بود و هر شب تا قبل از خواب به ذکر و تسبیح نبی مکرم اسلام (ص)، بزرگان دینی، شهیدان و پدرم میپرداخت.
خرمالی افزود: مادرم موقع نماز خواندن برای تک تک فامیل، آشنایان و حتی همسایگان دعا میکرد و قرآن میخواند و با آن مانوس بود و هرگز این خصلتها را ترک نکرد.
وی درباره حادثه منا و نحوه اطلاع از آن گفت: روز عید قربان بود و ما درحال قربانی کردن گوسفند بودیم که خواهر شوهرم زنگ زد و گفت انگاد در مکه حادثهای رخ داده و اخبارش در تلویزیون پخش شده است.
دختره شهیده خدیجه خرمالی ادامه داد: وقتی تلویزیون را روشن کردیم متوجه فاجعه وحشتناکی شدیم که بسیار انسان را متاثر میکرد، من با جیغ و فریاد سراغ مادرم و همسرم را میگرفتم که چند ساعت بعد با اعلام اسامی شهدای منا، متوجه شهادت آنها شدم.
خرمالی گفت: پس از بازگشت کاروان از طریق هم کاروانیهای همسر و مادرم، در جریان نحوه شهادت آنها قرار گرفتم که بسیار ناراحت و اندوهگین شدم.
وی بابیان اینکه موقع سفر حج مادر و همسرم من سه فرزند ( یک دختر و ۲ پسر) داشتم که فرزند بزرگم (پسرم) کلاس پنجم و کوچکترین فرزندم نیز ۲ ساله بود، اظهار کرد: اگرچه همسرم دوست داشت من هم در این سفر باشم اما مادرم میگفت: پری جان، تو بچه کوچک داری و برایت سخت میشود. ضمن اینکه تو باید در خانه بمانی تا وقتی ما بر میگردیم مقدمات استقبال از ما و پذیرایی از مهمانان را انجام دهی.
وی افزود: همسرم موقع شهادت ۳۰ سال داشت و قبل از شهادت نیز ۱۱ نفر از حجاج که دچار گرمازدگی ناشی از گرمای هوا و ازدحام جمعیت شده بودند با رساندن بطری آب و کنار کشاندن آنها نجات داده بود.
خرمالی اضافه کرد: همسرم که نام خانوادگی اش «گل چمشمه» بود توسط سایر هم کاروانیها که شاهد فداکاری اش برای نجات حجاج بودند، لقب «بال چشمه» که به زبان ترکمنی «چشمه عسل» معنی میدهد، داده بودند.
وی ادامه داد: همسرم درحالی که مشغول نجات یازدهمین حاجی گرفتار در زیر دست و پای سایر حجاج در کنار یک نرده در گذرگاه ۲۰۴ بود، به سبب هجوم حجاج آفریقایی زیر نرده گرفتار شد و به شهادت رسید.
دیدار خانواده شهدای منا با رهبر معظم انقلاب، وصف ناشدنی بود
دختر شهیده خدیجه خرمالی همچنین درخصوص دیدار خانواده شهدای منا با رهبر معظم انقلاب نیز گفت: زمانی که خبر این دیدار را دادند بسیار خوشحال شدم زیرا بچه شهید جاویدالاثر بودم و بسیار دوست داشتم و آرزویم این بود که رهبر را از نزدیک ببینم.
فرشته خرمالی افزود: ما فرزندان شهدا، مقام معظم رهبری را پدر خود میدانیم و من هم دوست داشتم برای نخستین بار به ایشان بابا بگویم که چون در آن دیدار با معظم له فاصله زیادی داشتم فقط از دور فریاد زدم بابا ! بابا!
وی اضافه کرد: حادثه منا اگرچه از حوادث بسیار تلخ زندگی خانواده حجاج است اما فیض شهادت و مهاجر الی الله شدن آنها در سرزمین وحی هم پاداش بزرگی است که خداوند متعال نصیب شهدای این فاجعه نمود.
از مجموع ۴۶۴ جانباخته فاجعه منا ۴۹ حاجی آن شامل ۲۳ زن و ۲۶ مرد از اهالی استان گلستان بودند که شهرستان بیش از ۴۰۰ هزار نفری گنبدکاووس با ۳۱ حاجی که همگی از برادران و خواهران ترکمن و اهل سنت بودند، بیشترین آمار شهدای این مصیبت غمبار را داشت.