به گزارش ایرنا، فرهنگ غنی ایران سرشار از آموزههای اخلاقی است که از دیرباز و نسل به نسل و سینه به سینه انتقال یافته و از پدران و نیاکان به ما منتقل شده است. فرهنگی که با نام ایران و ایرانی عجین شده و یکی از افتخارات ما در ادوار تاریخ این است که مردم ایران را با همین فرهنگ غنی و سرشار از انسانیت و اخلاقمداری میشناسند اما متاسفانه به دلیل کمکاری و تعلل برخی از دستاندرکاران و متولیان امر، چند وقتی است که شاهد بیاخلاقیهایی در محیط ورزش هستیم، روندی که مطلوب نبوده و متاسفانه روندی صعودی داشته است.
هر زمان از ورزش و اخلاق ورزشی صحبت میکنیم یاد بزرگ مردی چون مرحوم پرویز دهداری در اذهان تداعی میشود، مردی که سجایای اخلاقی بارز و نیکویی داشت تا جایی که به عنوان معلم اخلاق از او یاد میشود. مهاجم تیم شاهین و نخستین سرمربی پرسپولیس و سکاندار تیم ملی فوتبال ایران از جمله فعالیتهای ورزشی این مرد بزرگ به شمار میرود اما آنچه دهداری را در قلبها و یادها جا کرد، اخلاق و منش انسانی او بود.
از دهداری و دهداریها که بگذریم باید یک واقعیت تلخ را قبول کرد و آن بروز اتفاقاتی است که رنگ اخلاق را در ورزش کمرنگ کرده و ابهاماتی را ایجاد میکند که چرا از مکتب اخلاقمداری دهداری به روزهای نزول آن نزدیک میشویم؟ هر چند پاسخ این سئوال نیاز به واکاوی ندارد اما یکبار دیگر مروری خواهیم داشت بر ریشههای بروز بیاخلاقی در ورزش تا شاید تلنگری برای همه ما باشد.
روبوسی مقابل دوربین؛ درگیری حین بازی
یک صحنه تکراری، آمیخته با عوام فریبی و به نوعی فریب اذهان عمومی. این اتفاق را بارها در ورزش و به ویژه در فوتبال دیدهایم. در ابتدای بازی دو مربی در برابر دوربینهای خبری با در آغوش کشیدن هم آرزوی سلامتی و موفقیت برای هم دارند اما دقایقی بعد خود آنها سکاندار و لیدر حمله به سوی تیم و نیمکت حریف میشوند و با این رفتار، درس بیاخلاقی را به بازیکنان داخل زمین انتقال میدهند.
وقتی بازیکن ببیند از روی نیمکت، حاشیه ایجاد شده و مسیر به سمت و سویی خاص در حرکات است، خواسته و ناخواسته وارد یک جریان و بازی میشود که شاید در حالت عادی هیچ تمایلی به آن نداشته باشد. رفتاری که توسط میلیون ها ببینده تلویزیونی و افرادی که در استادیومها هستند نظاره میشود و الگویی بیاخلاقی در محیط ورزش به رگ و جان جامعه و به ویژه نسل جوان تزریق میشود.
بودجه امور فرهنگی کجا و چگونه هزینه میشود
فوتبال حرفهای، نیازمند اخلاق و آموزش حرفهای است و این کاری است که در تیمهای بزرگ از ردههای سنی آغاز میشود. زرق و برق فوتبال با سایر رشتهها فرق دارد چرا که هم پول کلانی در آن وجود دارد و هم شهرتی در آن نهفته است که یکشبه میتوان از فرش به عرش رسید. نسل امروز، نسلی است که میخواهد به سرعت رشد کند و خودش را به آن بالابالاها برساند. نسلی که یا نمیداند یا نمیخواهد بداند که همه چیز در پول و شهرت خلاصه نمیشود و چه بسیار افرادی بودند که امروز با شهرت و پول بسیار، به دنبال اعتبار و وجاهت اخلاقی هستند.
متاسفانه به رغم تلاشهایی که در حوزه فرهنگی صورت گرفته اما یک واقعیت را باید قبول کرد، یا متولیان امر مسیر اشتباهی را طی کردهاند یا از ابزار و شیوههایی که به کار بردهاند پاسخگوی نیازهای نسل امروزی نبوده است چراکه در غیر این صورت، نباید شاهد این بیاخلاقیها در محیط ورزش باشیم.
اگر تعلیم و تربیت در کنار هم نباشد، به دلیل همان شهرت و درآمدهای آنچنانی، فرد به بیراهه میرود و این اتفاقی است که برای هر انسانی ممکن است رخ بدهد. آدمی در ذات خود، دوست دارد دیده شود، به دنبال پیشی گرفتن از همنوع خود است و حس برتری جویی در او موج میزند. اینها خصلت بدی نیست چرا که باعث پیشرفت بشر هم میشود اما اگر با بی اخلاقی مهار نشود میتواند زمینهساز مشکلات و معضلات بسیاری باشد و این همان چیزی است که در برهه کنونی زیاد میبینیم.
۲ اتفاق تلخ در چند روز اخیر
متاسفانه فوتبال به اصطلاح حرفهای ما مدتی است مسیر خود را گم کرده و در بیراهه سیر میکند. از زمانی که با واژهای به نام بازی جوانمردانه آشنا شدیم، برخیها این را به غلط معنی کردند و به هر شکلی که خواستند از آن بهره بردند. وقتی یک تیم برای کسب پیروزی به هر کاری دست میزند و عملا روح ورزش را آزرده خاطر میکند، باید گفت دیگر چیزی به عنوان اخلاق حرفهای، منش پهلوانی یا وجدان انسانی وجود ندارد.
درگیریهای داخل و بیرون زمین، مصاحبههای آنچنانی، صدور بیانیه و اتهامزنی، انتقاد به زمین و زمان و بسیاری از موارد دیگر از جمله اتفاقاتی است که در فوتبال ایران بارها و بارها شاهد آن بودهایم. در تازهترین اتفاق تلخی که طی روزهای گذشته رخ داد باید به حوادث تلخ دیدار دو تیم آریو اسلامشهر و شهرداری آستارا از هفته چهاردهم لیگ دسته اول فوتبال ایران اشاره کرد. دیداری که در جریان برگزاری، محلی برای تنش و درگیری فیزیکی بین دو تیم شد تا جایی که حتی یک مقام مسئول با درآوردن کت خود، به دنبال درگیری بود.
اتفاق تلخ دیگر به دیدار دو تیم استقلال مسجدسلیمان و عقاب هندیجان در لیگ استانی خوزستان باز میگردد، جایی که بعد از اعلام یک ضربه پنالتی از سوی داور این بازی، بازیکن مسجدسلیمانی در اقدامی عجیب، به داور مسابقه حمله و او را نقش زمین کرد.
البته آنچه در این دیدارها رخ داد، تنها اتفاق تلخ بیاخلاقی در ورزش نبوده و نیست و طی همین چند وقت اخیر نمونههای مختلف آن را با شدت کم و بیش دیدهایم. هر چند کمترین انتظار برخورد قاطع و به دور از اغماض با مسببان این اتفاق تلخ است اما نباید فقط افراد دخیل در این دیدار را مقصر دانست چراکه بدون شک جایی کوتاهی شده که امروز باید شاهد چنین رفتارهایی باشیم.
بیاخلاقی قابل اغماض و چشم پوشی نیست
در ابتدای نام هر باشگاهی یک واژه تکراری و البته غیرکابردی دیده میشود. باشگاه فرهنگی، ورزشی. واژهای که باید در راس توجهات باشد اما افسوس که در نتایج و اهداف باشگاهها نه تنها فراموش شده بلکه اهمیتی هم برای متولیان امر ندارد چراکه همه به دنبال یک هدف هستند، دیده شو و نتیجه بگیر!
اگر همانقدر که آپشنهای مالی و تشویقی مورد توجه و تاکید فوتبالیهاست، به همان اندازه هم برای بیاخلاقی و رفتارهای مغایر با عرف جامعه جریمه در نظر گرفته شود، میتوان انتظار داشت بخش قابل توجهی از این اتفاقات جمع شود. برخورد جدی و بدون اغماض با مسببان بیاخلاقی در ورزش میتواند گام نخست در این راه باشد هر چند که در ابتدا با مقاومتهایی روبهرو خواهد شد اما در گذر زمان نتایجی را به همراه دارد که در نهایت سود آن به ورزش و جامعه و البته نسل جوان باز میگردد.
رفتار قهری پاسخگو نیست
با توجه به تجاربی که از این نوع مدیریت، رفتارها و جریمهها دیدهایم باید گفت آرای کمیته انضباطی به تنهایی بازدارنده نبوده و نیست بلکه برخورد با چنین معضلی، نیازمند یک حرکت منسجم میان بخشی است تا در گذر زمان این موضوع به مسیر اصلی خود بازگردد.
کار فرهنگی را باید به دست افرادی سپرد که در این راه تخصص دارند، فراموش نکنیم کار فرهنگی نیازمند یک دوره طولانی مدت است اما اگر مسیر درست باشد در همان زمانهای ابتدایی هم باید بازخوردی از آن را شاهد باشیم که با توجه به تغییرات کنونی در راس ورزش کشور، به آن بسیار خوشبین هستیم.