در عصر حاضر توجه ویژه و نگاه هوشمندانه به مسأله پوشش، از ضروریات زندگی دین مدارانه در قرن مدرنیته است. باید آموخت و به دیگران خاطرنشان کرد که حجاب حکم کلیشهای و بی تاثیر نیست، حکم حجاب حکمی است که حائز کمال اهمیت است و ضامن کیان و عفت زنان و موجب طمٱنینه در مردان است.
اهمیت حجاب و پوشش اسلامی تا جایی است که خداوند متعال در بعضی از آیات قرآن از آن به عنوان یک ضرورت یاد میکند و آن را حافظ انسان دربرابر بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی میداند. از نظر اسلام حجاب فقط اختصاص به زن ندارد بلکه نوعی پرده است که در روابط میان زن و مرد وجود دارد و در اسلام حجاب مانع گمراهی و خودنمایی و حافظ حرمت و آداب عفت است. در واقع حجاب و پوشش که ثمره عفاف است، عاملی برای آرامش زن و دورماندن از عوامل اضطراب زا و در نهایت ایجاد رضایت وجدان اوست. چرا که حجاب از بسیاری از عوامل ناامنی که در فکر و ذهن است، جلوگیری میکند. بنابراین حجاب موجب احساس امنیت و شرف است.
دو واژه حجاب و عفاف در اصل در معنای منع و امتناع، مشترک است. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت ورزیدن است، تفاوت بین ظاهر و باطن است. چون عفت یک حالت درونی است و نیز تاثیر ظاهر بر باطن و تاثیر باطن برظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است. بدین ترتیب هرچه حجاب و پوشش ظاهری، بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم میشود. موضوع و رابطه حجاب و عفاف تاکنون مورد بحث افراد بسیاری بوده است و از طرفی هم برخی بر این باورند که حجاب و عفاف، دو ارزش راستین برای انسانها، به ویژه خداجویان و دین باوران پاک سیرت، محسوب میشود.
حجاب مانع ظاهری است که همچون صدف، گوهری گرانسنگ را در آغوش خود حفظ میکند و نشان از بهای والا و چشمگیر آن دارد و عفاف حالتی درونی و نفسانی است که از شعلهور شدن هوا و هوس جلوگیری میکند. این دو ویژگی برگرفته از اعتقادات ناب دینی و باورهای پاک الهی است. یکی، پوشش ظاهری است و دیگری کوشش باطنی؛ یکی نماد بیرونی در دیدگان افراد جامعه دارد و همچون بیرقی افراشته و شعاری نمایان، همگان را به صلاح و رستگاری فرا میخواند و دیگری نمود درونی در سازمان دهی اعضا و مدیریت چشم و گوش و دل و دیده دارد، تا هر یک در مرحلهای صحیح و سازنده به کار گرفته شوند.
پوشش، نشان عفاف است و عفت و حیا در قالب حجاب، خصلتی انسانی است که تاریخ برنمی تابد
نشانه بودن حجاب برای عفاف گریزناپذیر است. پوشش، نشان عفاف است و عفت و حیا در قالب حجاب، خصلتی انسانی است که تاریخ برنمی تابد و مورد پذیرش انسانها بوده و هست و انسانهای بزرگ و ادیان آسمانی نیز بدان توصیه کردهاند. در شریعت اسلامی نیز بر آن تاکید فراوان شده است. همین خصلت انسانی یکی از فلسفههای اصلی پوشش آدمی بوده است اما در خصوص اندازه وابستگی پوشش با حجاب، استاد شهید مرتضی مطهری مینویسد «حیا و عفاف از ویژگیهای درونی انسان است و حجاب به شکل و قالب ونوع و چگونگی پوشش برمیگردد. تفاوت ظاهر و باطن یا روح و جسد یا گوهر و صدف را میتوان به عنوان تمثیل در این زمینه بکاربرد. به گمان ما اینها دو حقیقت هستند و میزان وابستگی این دو نیاز به تأمل دارد.»
بیشک حجاب، یکی از ارزشهای اصلی جامعه اسلامی است که تاثیرات مختلفی در زندگی دارد و تأمل در دستورهای دینی، به ویژه در نظام تربیتی و روانی شناختی اسلام، نشان میدهد که هدف نهایی این مکتب، تربیت انسانهای کامل، سالم، مفید و عاری از هرگونه ناهنجاری های روانی و رفتاری است.
پس تعجب آور نیست که ببینیم عمدهترین روی کردهای تربیتی اسلام بر محور تربیت و رشد خود و تکامل آن متمرکز شده است. چرا که جامعه از مجموعه افراد تشکیل می یابد و با رشد و تربیت افراد و شهروندان در واقع به سلامت و امنیت و بهداشت روانی جامعه کمک شده است. قطعا جامعه سالم از افراد سالم ساخته میشود و سلامت جسمی و بهداشت روانی یک جریان طولانی و مستمر است.
بیشک کارکردهای عفاف و حجاب در جامعه بیشمار است که از جمله بارزترین آنها این است که حجاب، عامل رشد شخصیت یک انسان است. در واقع میل به پوشش یک میل فطری است که خداوند در نهاد بشر به ودیعه گذاشته است. از طرفی بیحجاب در اندیشه نمایش خود، زمینه رشد و تعالی زن را نابود میسازد و حجاب، هم نشانه عفت، پاکی و ارزشمندی شخصیت و هم عاملی موثر در ارزشمند شدن و گرانبها شدن یک زن در مقابل دیدگان مردان است.
پوشش اسلامی، یکی از اوامر انسان ساز الهی و از احکام حیات بخش اسلام در زندگی طیبه است و کاملا منطبق بر فطرت بشر و مبتنی بر نیازها و شرایط روانی او و زمینهساز پویایی و کمال انسانی خواهد بود. از سویی حجاب و پایبندی به اصول اخلاق انسانی، یکی از ضروری ترین نیازهای بشریت در رسیدن به سلامت روانی، اخلاق و پایبندی به اصول آن است.
حفظ اخلاق و ایمان جوامع و برقراری صلح و صفا بستگی زیادی به حفظ حجاب و حریم زن و مرد داردزمانی انسان میتواند به سلامت و آرامش روانی برسد که در سایه ایمان و اخلاق زندگی کند. ایمان به خدا بزرگترین پایگاه درونی هر فرد است که میتواند به تمام اضطراب ها، نگرانیها و ترسهای او خاتمه دهد. همانطور که قرآن میفرماید «فقط با یاد خدا دلها آرام میشود.» (سوره رعد آیه ۲۸) و این همان آرامشی است که نتیجه سلامت روانی فرد است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت، حفظ اخلاق و ایمان جوامع و برقراری صلح و صفا بستگی زیادی به حفظ حجاب و حریم زن و مرد دارد. اینجاست که ما میتوانیم به ارزش حجاب و پوشش زن پی ببریم و آن را به عنوان عاملی مهم در حفظ اخلاق و راهی برای رسیدن به سلامت روانی زنان و در نتیجه، سایر افراد محسوب کنیم اما اگر در جامعهای بیحجابی و بی بندوباری رواج پیدا کرد، باید منتظر سقوط و انحطاط جامعه بود که منجر به انحلال خانوادهها و در نهایت انحلال جامعه میشود.
بی تردید اگر زنان و دختران جامعه، متین و موقر باشند و با پوشش مناسب ظاهر شوند، همسران و خانواده های آنها و دیگر افراد جامعه از آرامش روانی برخوردار خواهند بود و مهمترین دلیل بر پوشش زن، حضور عفیفانه او در اجتماع است تا سلامت روانی خود و جامعه را پیریزی کرده و پیش گرفتن راه اعتدال و عدول نکردن از اصول، تضمین سلامت روانی جامعه خواهد بود.