دوستی با جنس مخالف، ارتباطی است که در آن، دو جنس مخالف با برخورداری از تمایلات و کارکردهای جنسی در قالب کلامی و غیرکلامی به ارائه و دریافت پیامهایی میپردازند که محتوای آن را صحبت، صمیمیت، عشق و علاقه تشکیل میدهد. هدف در این نوع روابط بین دختر و پسر بیگانه، رابطه است که این رابطه مقدمه چیز دیگری نیست. مثلا رابطه دختر و پسری که با یکدیگر خویشاوند هستند یا دختر و پسری که رابطه علمی یا شغلی با یکدیگر دارند یا بر مبنای اقتصادی با یکدیگر در تعامل هستند. در این موارد، رابطه هدف نیست.
رابطهای که موضوع بحث است رابطهای است که مقدمه چیز دیگری نمیباشد و در آن، جنسیت طرفین موضوعیت دارد و نگاه آن دو به یکدیگر نگاه جنسیتی است و در این روابط، احساسات و عواطف، حرف اول را میزند. در این روابط، نوعی درهمتنیدگی بین غریزه جنسی و قوای عاطفی طرفین وجود دارد و تفکیک آن دو در بسیاری از مواقع برای طرفین غیر ممکن است. گاهی علاقه به جنس مخالف و نیاز به ارتباط با او از هنجارهای دینی و اجتماعی خارج میشود.
یکی از امیال جسمانی بشر، غریزه جنسی است و این غریزه باید در راه تشکیل خانواده و استمرار نسل بشر و آرامش به کار گرفته شود و ارضای این غریزه باید در کانون خانواده باشد. اسلام در همه امور بهترین مسیرها را به انسان نشان داده و درباره روابط دختر و پسر یا زن و مرد حکم شرعی را بیان کرده است.
در آیه ۳۲ سوره مبارکه احزاب اشاره شده است که سخن گفتن با نامحرم باید به شایستگی انجام شود تا مهیج، تحریککننده و گناهآلود نباشد. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً؛ پس زنهار که نازک و نرم با مردان سخن مگویید. مبادا آنکه دلش بیمار است، به طمع افتد و درست و نیکو سخن گویید.» در این آیه بعد از آنکه جایگاه والای همسران پیامبر(ص) را به دلیل انتسابشان به آن حضرت (ص) بیان کرده است، علو مقامشان را مشروط به تقوی میداند و میفرماید که فضیلت آنان به خاطر اتصالشان به رسول خدا (ص) نیست بلکه به خاطر تقواست.
بنابراین، ایشان را از خضوع در کلام نهی میکند. خضوع در کلام به معنای این است که در برابر مردان، آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند تا دل طرف مقابل را دچار ریبه و خیالهای شیطانی کنند، شهوتش را برانگیزانند و در نتیجه آن مردی که در دل بیمار است، به طمع بیافتد.
«وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» یعنی، سخن معمول و مستقیم بگویید؛ سخنی که شرع و عرف اسلامی آن را پسندیده دارد و آن سخنی است که تنها مدلول خود را برساند (نه اینکه کرشمه و ناز را بر آن اضافه کنید تا شنونده علاوه بر درک مدلول آن، دچار ریبه هم بشود).
خداوند متعال در آیه پنجم سوره مبارکه مائده میفرماید «الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدانٍ؛ امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شد و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنها حلال میباشد و زنان پاکدامن از مسلمانان و زنان پاکدامن از اهل کتاب حلال هستند، هنگامیکه مِهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشد نه زناکار و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید» در این آیه شریفه «وَ لا مُتَّخِذی أَخْدانٍ» به دوستی پنهانی و نامشروع اشاره دارد.
** در دنیای امروز که بسیاری از رسوم جاهلی در شکل های مختلف بروز پیدا کرده است، این تفکر به وجود آمده است که انتخاب دوست جنس مخالف برای افراد مجرد و یا حتی غیر مجرد، مانعی ندارد و این موضوع نه تنها به شکل پنهانی بلکه به شکل آشکار نیز صورت میپذیرد؛ همانگونه که در زمان جاهلیت قبل از اسلام وجود داشته است.
در حقیقت دنیای امروز در آلودگی و بیبندوباری جنسی از زمان جاهلیت پا را فراتر نهاده است. زیرا اگر در آن زمان فقط انتخاب دوست پنهانی را مجاز میدانستند، دنیای امروز آشکارش را نیز بیمانع میداند و حتی در نهایت وقاحت به آن افتخار میکند. این رسم ننگین که یک فحشای آشکار و رسوا محسوب میشود، از سوغاتهای شومی است که از غرب به شرق انتقال یافته و سرچشمه بسیاری از گرفتاریها و مشکلات شده است و برخی از روشنفکرنماها و غربزدهها نیز به عدم سرکوب غرایز توصیه میکنند و نسخه چنین روابطی را برای جوانان جهت داشتن تجربیات متعدد میپیچند.
همچنین خداوند در آیه ۲۵ سوره مبارکه نساء میفرماید «وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ مِنْ فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُمْ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ؛ و آنها که توانائی ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن با ایمان را ندارند، میتوانند با زنان پاکدامن از بردگانی با ایمان که در اختیار دارید، ازدواج کنند، خدا آگاه به ایمان شماست و همگی اعضای یک پیکرید و با اجازه صاحبان آنان با آنان ازدواج کنید و مِهر آن ها را به خودشان بدهید، مشروط بر اینکه پاکدامن باشند، نه مرتکب زنا به طور آشکار شوند و نه دوست پنهانی بگیرند.
از شرائط این ازدواج آن است که کنیزانی انتخاب شوند که مرتکب عمل منافی عفت نشوند؛ خواه به صورت آشکار بوده باشد (غیرمسافحات) و یا به صورت انتخاب دوست پنهانی (و لامتخذات اخدان). «اخدان» جمع «خدن» در اصل به معنی دوست و رفیق است اما معمولاً به افرادی گفته میشود که با جنس مخالف خود، ارتباط نامشروع و پنهانی برقرار میسازند و نیز باید توجه داشت که «خدن» در قرآن مجید هم بر مرد و هم بر زن اطلاق شده است.
چنین روابطی آسیبهای روانی و اجتماعی جبرانناپذیری را به دنبال دارد و منجر به سستی ایمان و از بین رفتن صفای باطن میشود. همچنین ارتکاب امور نامشروع، سبب بروز زمینههای بیعفتی در فرد میشود. برخی صاحبنظران، وجود حریم بین زن و مرد در شریعت اسلام را مبتنی بر حقیقتی تکوینی میدانند.
یعنی اگر در روابط دختر و پسر حریم نباشد، روح آنها در معرض این جاذبه تکوینی قرار میگیرد و جاذبههای مثبتی که برای تکامل روح لازم است، از او سلب میشود. زیرا توجه به جمالهای محدود، روح انسان را از جذبه به سوی جمال مطلق باز میدارد. جدایی محیطهای زنانه از مردانه و ایجاد حریم در روابط آنان سبب میشود تا روح انسان از جاذبههای کاذب جنسی مصون باشد.