هویت متاثر از عوامل گوناگونی چون خانواده، نهاد آموزش و پرورش، نظام سیاسی- اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه، رسانهها و مطبوعات و ... شکل میگیرد. از دید بسیاری از صاحبنظران مسائل اجتماعی، نهاد آموزش و پرورش پس از خانواده، موثرترین عامل در تکوین هویت اشخاص محسوب میشود.
نقش آموزش و پرورش در شکلدهی به هویت در دوره ابتدایی به دلیل آشنایی اولیه دانشآموز با بخش کوچکی از جامعه و تاثیرپذیری از معلمان و کتابهای درسی پررنگ است. از سوی دیگر، کتابهای درسی ابزار بسیار مناسبی برای تغییر شکل باورها، رفتارها و نگرشها است.
در متن کتابهای مطالعات اجتماعی پایه سوم تا ششم ابتدایی، دالهای اصلی گفتمان ملی مشتمل بر ۵۵ مولفه دینی، ۲۲ مولفه ایرانی و ۴ مولفه غربی بوده است
«آزاده عبادی» و «بهمن گرجیان» در پژوهشی با عنوان «قدرت، هویت و نظام آموزشی: بررسی برساخت هویت در کتابهای درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی در ایران» به بررسی بازنمایی هویت ملی در متون درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی پرداختهاند.
روش این پژوهش کیفی بوده و بررسی روی محتوای چهار جلد کتابهای علوم اجتماعی مقطع ابتدایی چاپ سال ۱۳۹۶ صورت گرفته و نمونهگیری از کتابها با بررسی دقیق متون و تصاویر انجام شده است.
از آنجا که در کتابهای درسی دو نظام نشانهای متن و تصویر مطرح است، کاربست الگوی یاد شده برای تحلیل و تفسیر متن و تصاویر در کتابهای درسی مطالعات اجتماعی سوم، چهارم، پنجم و ششم ابتدایی چاپ سال ۱۳۹۶ شامل سه مرحله تحلیل متنی، تحلیل بینامتنی و تحلیل بافتی بوده است.
در تحلیل متنی، هر کتاب به صورت مجزا مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. در این مرحله از نوشتار (مفاهیم، مقولهها، واژهها، گزارهها) و تصاویر نمونهگیری و سپس تحلیل شدهاند. در تحلیل بینامتنی همه متون درسی در رابطه با یکدیگر آنالیز شده و در تحلیل بافتی نسبت گفتمانهای مطرح در کتابهای درسی با گفتمانهای کلان اجتماعی و فرهنگی بررسی صورت گرفته است.
در ادامه گزیدهای کاربردی از این پژوهش را میخوانیم؛
تحلیل محتوای مطالعات اجتماعی چهار پایه ابتدایی به روایت متن و تصویر
یک دانشآموز در جامعه ایرانی، از سال سوم ابتدایی که مطالعات اجتماعی را در برنامه درسی خود دارد و برای جامعهپذیری و هویتیابی آماده میشود تا پایان سال ششم ابتدایی، به تدریج از متون مطالعات اجتماعی میآموزد در جامعهای زندگی میکند که در آن ارزشهای دینی بسیار پررنگتر از سایر مسائل زندگی است.
در جدول (۱) دالهای اصلی گفتمان ملی که مشتمل بر ۵۵ مولفه دینی، ۲۲ مولفه ایرانی و ۴ مولفه غربی است، در متن کتابهای مطالعات اجتماعی ابتدایی چاپ سال ۱۳۹۶ ذکر شده است. هر دال گفتمانی به عنوان یک مولفه معنادار مورد توجه است.
تحلیل تصاویر کتاب مطالعات اجتماعی سوم تا ششم ابتدایی ۱۳۹۶ به روایت تصویر هم در جدول (۲) صورتبندی شده است.
در کتابهای مطالعات اجتماعی ابتدایی، اسلام شیعی اصالت دارد به این معنا که ایرانی مطلوب در این کتابها، ایرانی بازنمایی شدهای است که در درجه اول مسلمان شیعه باشد و به واسطه همین شیعی بودن میتواند برای خود شان اجتماعی ایجاد کند
تحلیل بینامتنی
جدول ۱ و ۲ توزیع نامتوازن هریک از دالهای گفتمانی در کتابهای مطالعات اجتماعی سوم تا ششم ابتدایی چاپ ۱۳۹۶ را نشان میدهد. از میان متون منثور کتابها، ۲۵۶ مولفه استخراج شد که ۱۷۳ مولفه به گفتمان دینی و ۸۳ مولفه به گفتمان ملی و ۴ مولفه به گفتمان غرب اختصاص یافت.
نتایج بررسی تصاویر کتابها نشان داد که از میان ۳۴۱ تصویر مطرح شده ۲۰۶ تصویر به گفتمان اسلامیت و ۱۳۴ تصویر به گفتمان ایرانیت مربوط میشود.
از مقایسه این دو جدول در بخش تحلیل متنی و تحلیل تصویر چنین برمیآید که مولفههای گفتمان دینی در تصویر بیش از متن است. البته به تناسب سن و داشتن اطلاعات کم دانشآموز، این مساله قابل توجیه است.
در مجموع، نتایج نشان از کاربرد غالب گفتمان دینی در کتابها چه در نثر و چه در قالب تصویر نسبت به ۲ گفتمان دیگر دارد. به نظر میرسد اسلام و دینمداری در این کتب محوریت دارد.
نکته قابل توجه این است که در تمام این کتب، اسلام شیعی اصالت دارد به این معنا که ایرانی مطلوب در این کتب، ایرانی بازنمایی شدهای است که در درجه اول مسلمان شیعه باشد و به واسطه همین شیعی بودن میتواند برای خود شأن اجتماعی ایجاد کند. البته، این مساله بدین معنا نیست که گفتمان این کتب، با سایر گفتمانها مخالفتی داشته باشد، بلکه به این معنی است که دال مرکزی خود را اسلام شیعی برگزیده و آن را محور قرار میدهند. برای مثال، هویت مطلوب در گفتمان این کتب بههیچوجه یک ایرانی «باسواد» اما «غیرمؤمن» نیست.
گفتمان غرب و گفتمانهای پیش از انقلاب اسلامی، نمود هویت گفتمانی متخاصم در این کتب هستند. نکته قابل توجه دیگر در نظم گفتمانی هویت ملی، به حاشیه رانده شدن هویت قومی است . اقوام در مطالعات اجتماعی ابتدایی در لباس خلاصه میشوند و در سایه هویت ملی از آنها یاد میشود زیرا الزاماً به رسمیت شناختن قومیتها بدون گفتمان ملی معنا نمییابد.
تحلیل بافتی
نکته قابل توجه دیگر در نظم گفتمانی هویت ملی، به حاشیه رانده شدن هویت قومی است. اقوام در مطالعات اجتماعی ابتدایی در لباس خلاصه میشوند و در سایه هویت ملی از آنها یاد میشود زیرا الزاما به رسمیت شناختن قومیتها بدون گفتمان ملی معنا نمییابد
از نظر «محمدرضا تاجیک» (عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی) هویت انسان ایرانی در میان سه گفتمان اسلامیت، ایرانیت و غربیت در نوسان بوده است. ازاینرو آشتی دادن معرفت شناختی سه پارادایم و سازواره کردن چند گفتمان غیرقابل تطابق شرایط را برای ظهور و بروز بحران هویت فراهم ساخت.
«داریوش شایگان» (فیلسوف و اندیشمند ایرانی) هم معتقد است هویت ایرانی دارای سه بعد ملی، دینی و مدرن است که هر یک در دیگری جای دارد و بدین طریق مناطق تداخلی ایجاد کردهاند که هر دم پیچیدهتر میشوند به نحوی که قلمروهایی که هریک از آنها در آن دخل و تصرف میکنند در اغلب موارد باهم ناسازگارند.
ایرانیها همواره دغدغه دینی داشتهاند و خدامحوری همواره وجهی از زندگیشان بوده است. دانشآموزان هم در نظام آموزشی همواره از طریق نمادهای سرشار از درونمایههای اخلاقی و معنوی و باید و نبایدها و سبک زندگی دینی و شیعی را در عرصه عمومی و خصوصی میآموزند.
به تدریج مفاهیمی چون استعمار، استکبار، بسیج، شهادت، ایثار، ما در مقابل دیگری با تقسیمبندیهای دوگانه اسلام و دشمنان اسلام، مسلمان و نامسلمان، ایران و دشمنان ایران و ارائه تصاویری منتقدانه از دنیای غرب و آمریکا آشنا میشوند. بر همین اساس همواره به دانشآموزان هشدار داده میشود که مسلمانان همواره دشمنی دارند که دین و آیین آنها را تهدید میکند، پس جهاد و مقاومت در برابر آن امری لازم و ضروری است.
از سوی دیگر، نتیجه تربیت تحریمی، القاء عقیده و سلب حق انتخاب و اختیار و آزادی فکری دانشآموز است. دانشآموز همواره تصور میکند در دنیایی زیست میکند که جز خودیها را در آن جایی نیست و چنین امری برای او از طریق ایدئولوژی حاکم بر جامعه عینیت مییابد. تربیت تحریمی نوعی تربیت دینی مبتنی بر این اصل است که افراد باید از آنچه نابجا است دور نگهداشته شوند تا مصون بمانند.
آنچه از مطالعه کتب مطالعات اجتماعی مقطع ابتدایی برمیآید گواه این است که ایدئولوژی حاکم و قابل مشاهده در نظام آموزش و پرورش، ترکیبی از ملیگرایی و اسلامگرایی شیعی است؛ یعنی، هویت ملی به مثابه پدیدهای استنباط میشود که قبل از ظهور اروپا وجود داشته است و ورود اسلام که ابتدا دین عربها بوده، اتفاقا موجب بالندگی و پیشرفت بیش از پیش ایران شده و به هویت آن جانی تازه بخشیده است.
در این میان، زبان فارسی عامل اصلی و بنیان ایرانیت است. این فارسیگرایی در کتب مورد مداقه تا آنجا است که بدون کوچکترین اشارتی به زبانها و گویش محلی و سایر قومیتها به نفی زبانها و گویشهای غیرفارسی انجامیده است، گویی هویتهای قومی غیرفارس جماعتی خیالی هستند.
صرف بهرهگیری از زبانها و گویشها و برخی آداب و رسوم محلی و نشان دادن تصاویری از قومیتهای مختلف معادل و برابر با قومگرایی نیست. کمرنگ کردن و نهایتا امحای فرهنگهای قومی نه تنها امکانپذیر نیست بلکه امری غیرمنطقی است زیرا نفس این عمل موجب تضعیف هویت ملی و ایرانی به عنوان گفتمان کلانتر میشود.
بر پایه فرایند مفهومی، مقولههای گفتمانمدار ملی، دینی و قومی استخراج شده به شرح ذیل است: منابع هویت دینی در کتابهای یاد شده عبارتند از دین اسلام، تاریخ اسلام، پیشوایان دینی، قرآن و احادیث و روایتهای پیشوایان دین، مفاخر و شخصیتهای دینی، پایبندی به انجام مناسک دینی، تصاویر مکانهای دینی-مذهبی، زیارت قبور ائمه و پیشوایان دین، نذری، اسراف نکردن، مسخره نکردن، حجاب و عفاف، دوستی بر پایه ملاکهای دینی، شهادت، ایثار، ارزشهای انقلابی و جهاد.
واقعیت جهان امروز امکان هویتیابی سنتی را تا حد زیادی کاهش داده است و ادامه این رویه در کتابهای درسی میتواند به نوعی بحران هویت منجر شود و چه بسا شده باشد
منابع هویت ملی شامل نقشه ایران، پرچم ایران، دفاع از خاک میهن، مکانها و بناهای تاریخی، نوروز، شعر و ادب فارسی، زبان فارسی، کالای ایرانی، تولید ایرانی و انرژی هستهای و در نهایت منابع هویت قومی در حد اشاره به لباس محلی در چند صدر محدود سطر ذکر شده است.
جان کلام
نظام آموزشی ایدئولوژیک با داعیه بازگشت به خویشتن و فطرتگرایی -هویتیابی سنتی- بهترین شیوه برای نهادینه کردن یک نظام و اهداف آن است. هویتیابی سنتی یعنی پیوند تنگاتنگ فضا، زمان و فرهنگ در یک سرزمین معین که نیازهای هویتی را تأمین میکند یعنی انسانها درون جهانهایی کوچک، پایدار و متحد خود به هویت و معنای مورد نیاز خود به سادگی دست مییابند.
از سوی دیگر، واقعیت جهان امروز امکان هویتیابی سنتی را تا حد زیادی کاهش داده است و ادامه این رویه در کتب درسی میتواند به نوعی بحران هویت منجر شود و چه بسا شده باشد.
از میان سه گفتمان اسلامیت، ایرانیت و غرب که هویت ملی را تشکیل میدهند، معنای گفتمانی «اسلام شیعی» به عنوان دال مرکزی در نظم گفتمانی هویت ملی معرفی شده است؛ یعنی یک دال گفتمانی وجود دارد که در جایجای کتابها چه در متن چه در تصویر حضور دارد و به عنوان اصلیترین گزاره بدیهی بوده، نمایش داده میشود. این دال گفتمانی به سایر معانی رنگ میدهد و در زمینه همه آنها حضور دارد و سایر معانی در سایه آن قرار دارند. گفتمان غرب نمود هویت گفتمانی متخاصم در این کتب است. غرب عموما اخلالگر بوده و قصد نابودی ایران و اسلام را دارد.
نکته قابل توجه دیگر در نظم گفتمانی هویت ملی، به حاشیه رانده شدن محسوس هویت قومی است. اقوام در مطالعات اجتماعی ابتدایی در لباس در حد یک سطر و چند تصویر خلاصه میشوند زیرا الزاما به رسمیت شناختن قومیتها بدون گفتمان ملی معنایی ندارد.
در مجموع از میان سه گفتمان ایرانی، اسلامی و قومی که هویت ملی یک ایرانی را نشان میدهند گفتمان دینی نقش محوری دارد و ایرانیت و قومیت در این گفتمان به صورت حاشیهای مفصلبندی شده است.
یافتههای این مقاله به مؤلفان کتب درسی و برنامهریزان آموزشی یادآوری می کند که در طراحی محتوای این کتب تا چه حد باید به مؤلفههای هویتی توجه کنند و تعادل و توازن را از این نظر در متون برقرار کنند.
پینوشت:
آزاده عبادی و بهمن گرجیان، «قدرت، هویت و نظام آموزشی: بررسی برساخت هویت در کتابهای درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی در ایران»، مطالعات فرهنگی و ارتباطات، سال ۱۹ ، شماره ۱ ، بهار ۱۴۰۲