به گزارش ایرنا، عماد توحیدی آهنگساز و نوازنده دف و مؤلف نخستین و پرتیراژترین کتاب آموزش دفنوازی با عنوان «شیوه دفنوازی» است که تا به امروز بیش از ۳۰ بار به چاپ رسیده است. از او همچنین مقالات بسیاری در زمینه موسیقی، ادبیات، فلسفه و عرفان منتشر شده است.
او دکترای زبانشناسی خود را با رسالهای با عنوان مولانا دریافت کرده و در دهه هشتاد آلبومهای کولی کوبی، ذوالجناح، نینامه و قلندروار و در دهه نود؛ رقص قطره، ازدحام سکوت، سرزمین آفتابگردان، ترانههای کبود و شمس جان را منتشر کرده است. توحیدی در زمینه ساخت موسیقیهای فیلم و تئاتر نیز پیشرو است.
در ادامه گفتوگو با عماد توحیدی را میخوانید:
شما اولین کتاب آموزشی ساز دف با عنوان «شیوه دفنوازی» را در ایران به سال ١٣٧١ منتشر کردید که با سی تجدید چاپ و تیراژ بیش از یکصد و چهل هزار نسخه دارای رکوردی دستنیافتنی است. در آن زمان شرایط انتشار کتابهای موسیقی چگونه بود و در مقایسه با الان چقدر شرایط متفاوت شده است؟
در آن زمان انتشار کتاب خصوصاً در گونه آموزشی کار بسیار دشواری بود! نویسندگان و مترجمان برای عرصه انتشار احترام بسیاری قائل بودند و آثار خود را بعد از بازنگری و ویرایش بسیار به ناشر میسپردند. کتاب شیوه دفنوازی هم بعد از مشورت با بزرگانی همچون مجید کیانی، دکتر داریوش صفوت، دکتر تقی مسعودیه، تقی بینش و حسین دهلوی به مرحله انتشار رسید. حتی جناب دکتر داریوش صفوت در نامهای به من ضمن ارائه پیشنهاداتی خواستار تعجیل در امر چاپ کتاب شدند. در آن زمان ناشران موسیقی هم غالباً از فرهیختگان روزگار بودند و زیر بار چاپ هر اثری نمیرفتند. تیراژ کتاب حداقل سه هزار نسخه بود و ناشران از موهبت سهمیه کاغذ دولتی بهرهمند بودند.
وضعیت کنونی با نرخ بالا و متغیر کاغذ و حضور ناشران غیرمطلع و تیراژ حداکثر ۵۰۰ نسخه نشاندهنده بحرانهای جدی در این عرصه است. اگر وضعیت نشر در دهه ۶۰ و ۷۰ و تا حدودی ۸۰ مطلوبتر بود به مدد برخی حمایتها و حضور فعالان کاربلد در بدنه بخش خصوصی و تا حدودی دولتی بود که متاسفانه یا بازنشسته شدند یا میدان نشر را به دلایل اقتصادی ترک کردند. امیدوارم وزارتخانههای ارشاد و اقتصاد با پیشبینی حمایتهایی از بدنه ناشران برجسته و خوشنام و اختصاص سهمیه کاغذ دولتی و ارائه مشوقهای مالیاتی به آنان، آینده روشنی را برای نشر موسیقی رقم بزنند.
کتاب شما بارها با تیراژ پنج هزار نسخه به چاپ رسیده و حتی دو نوبت در سال منتشر شده است. این کتاب که مرجعی برای دفنوازان ایران و حتی کشورهای دیگر شده مدتی است که نایاب است. دلیل آن چیست؟
سالهاست که کتاب جدید شیوه دفنوازی با محتوای جدید آماده چاپ است ولی مسائلی مثل شیوع کرونا و مسائل اقتصادی منجر به گران شدن کاغذ، انتشار این اثر را به تعویق انداخت. قیمت فعلی کاغذ روی قیمت تمامشده، اثر مستقیمی دارد و به طور مثال چاپ سیام کتاب من با قیمت تمامشده چهل هزار تومان هماکنون تا سه میلیون تومان در فضای مجازی معامله میشود. در نظر دارم به زودی این کتاب را با الحاقاتی تکمیلی در اختیار علاقهمندان ساز دف قرار دهم.
با توجه به سرعت مدرنتیه نیاز است که محتوای کتابهای آموزشی نیز تغییر کنند؟
در این دوره میتوان دسترسی بیشتری به منابع، مراجع، سبکها، شیوهها و مکتبهای موسیقی داشت و این سهولت دسترسی به آثار، برای هنرجویان غنیمت است، ولی موجب تغییر بنیادی مبانی و محتوای آموزشی نمیشود. هر چند با کثرت مدعیان مدرنیته ذات و روح نوازندگی سازهای اصیل موسیقی شهری و نواحی ایران مخدوش شده و متدهای متظاهرانه سرشار از شلختگی جای شیوههای صحیح آموزشی را گرفته است. این امر خود به خود در کتابهای آموزشی موسیقی هم تاثیر خود را گذاشته و اسم هر متد بیسروسامان و فاقد کیفیتی را نگاهی نو به شیوههای نوازندگی گذاشتهاند.
چقدر جامعه ما نیازمند کتب آموزشی موسیقی است؟ با توجه به اینکه از گذشته کتابهای موسیقی متعددی از بزرگان موسیقی به جای مانده است.
خوشبختانه ما وارث آثار والا و ستایشبرانگیز بسیاری در آموزش نوازندگی سازهای ایرانی هستیم که در مقایسه با کتب جدید قدر و منزلتی غیرقابل انکار دارند. شاید به ندرت کتاب جدیدی را دیدهام که حاوی مطالب نو و شاخصی نسبت به آثار قبلی باشد ولی ما همیشه نیازمند نوآوریهای آموزشی مبتنی بر رویکردهای علمی روز هستیم. این به آن معنی نیست که به طور مثال تکنیکها و ریتمهای سازهای کوبهای دیگر برای ساز دف ارائه شود و نام نوآوری بر آن نهاده شود.
هر سازی در موسیقی روح، کارکرد ویژه و کهنالگوهای خود را دارد و اگر شخصی به همراهی حرکات خاص سر و گردن روی پوست و کاسه تار تنبک بزند، روی کاسه کمانچه ضرب بگیرد یا روی دف، دایرهنوازی کند نوآوری محسوب نمیشود. در غرب همچنین حرکاتی بیشتر در هنر خیابانی دیده میشود و البته برای رهگذران جالب و سرگرمکننده است ولی رسمیت انتشار ندارند.
چقدر تدوین و انتشار کتابهای آموزش موسیقی در مقایسه با کتابهای پژوهشی از اهمیت بالایی برخوردار است؟
هر کدام اهمیت خود را دارند. امر آموزش و پژوهش موسیقی هر دو با رعایت مبانی علمی و پرهیز از دوبارهکاری برای موسیقی کشورمان لازم هستند.
برای نوشتن و تدوین کتاب آموزشی چه فاکتورهایی را باید در نظر گرفت؟
مهمترین بخش این است که اثر مولف از منظر کارشناسی قابل قبول اهل فن باشد و برای آموزش هنرجویان به طور گسترده مورد استفاده مدرسین قرار گیرد. متد مورد بحث اگر مبانی قابل قبول و مدون داشته باشد حتماً جایگاه ویژه خود را بهدست میآورد.
چرا این روزها بیشتر موزیسینها اقدام به انتشار کتابهای آموزشی موسیقی میکنند؟ آیا نیاز جامعه است یا دلیل دیگری دارد؟
شوربختانه غالب آثار، کتابسازی و در جهت رزومه درست کردن است و البته تاثیر چندانی در سرنوشت هنری افراد ندارد و انتشار کتاب بعد از یکی دو نوبت چاپ متوقف میشود. این رویکرد در سایر رشتهها هم وجود دارد. حجم بالای کتابهای شعر اهالی سینما و تلویزیون که در خوشبینانهترین ارزیابی آثاری «میانمایه» تلقی میشوند به صورت مقطعی توسط ناشران سودجو با حربههای جشن امضا و تیزر و پوستر منتشر و بعد از مدتی بدون هیچ تاثیری در جریانات ادبی و هنری از دور خارج میشوند.
در میان این همه کتابهای آموزشی، هنرجویان موسیقی چگونه میتوانند کتاب خوب و بد را از هم تشخیص دهند؟
هنرجویان موسیقی به شرط انتخاب صحیح مدرس از مواهب بسیاری سود میبرند که انتخاب متد مناسب آموزشی از آن جمله است. نام و نشان و کارنامه هنرمندان برای انتخاب شیوه نوازندگی مورد علاقه هنرجویان نیز در دسترس است و هنرجو با تحقیق و مشورت میتواند شیوه مورد علاقه و مدرس مناسب آن را شناسایی کند.
چرا انتشار کتابهای پژوهشی موسیقی یا کتابهایی با موضوعات کلی موسیقی نسبت به کتابهای آموزشی کمتر است؟
ناشران کمتر زیر بار چاپ آثار پژوهشی میروند! با سرانه فعلی مطالعه در کشور و قیمت بالای کتاب اولین آسیب جدی به پژوهشگران میخورد! قبلاً حوزه هنری یا انتشارات سروش یا انجمن موسیقی ایران بار انتشار آثار پژوهشی را به دوش میکشیدند که به جز انتشارات سوره مهر بقیه تا حد بسیاری از این عرصه عقبنشینی کردند. البته قبلاً عرض کردم که عدم اختصاص سهمیه کاغذ دولتی هم نشر موسیقی و به خصوص انتشار آثار پژوهشی را دچار چالش کرد و ناشران نامی آثار پژوهشی در بخش خصوصی مانند قبل توان ورود به این عرصه را ندارند.
نمایشگاه کتاب سالانه برگزار میشود؛ این فضا چقدر میتواند در معرفی کتابهای جدید موسیقی موفق عمل کند؟
برگزاری یک نمایشگاه در پایتخت تاثیر تعیینکنندهای بر معرفی کتب جدید موسیقی نمیگذارد، خصوصاً که بسیاری از ناشران موسیقی بهدلایل اقتصادی در نمایشگاه شرکت نمیکنند. میتوان با توجه و برنامهریزی مناسب مشارکت همه ناشران با نمایشگاه را جلب کرد و موجب ایجاد یک فضای رقابتی سالم در عرصه نشر موسیقی شد. در حال حاضر معتقدم که پخشکنندههای کتب موسیق حرف اول و آخر را در این میانه میزنند.
آیا میتوان این نمایشگاه را مرجعی برای معرفی کتابهای ممتاز دانست؟
نمایشگاه بینالمللی کتاب در صورت نظارت و بهگزینی کارشناسانه آثار ناشران میتواند به این جایگاه مهم برسد. البته این کار سختی برای یک نمایشگاه عمومی و غیرتخصصی است و به مقدمات فراوانی نیازمند است. شاید اگر روزی یک نمایشگاه تخصصی کتب موسیقی با نظارت متخصصان و با حضور گسترده ناشران رشته موسیقی برگزار شود شاهد این مرجعیت باشیم.
جایگاه نمایشگاه کتاب در میان اهالی موسیقی چگونه است؟
در گذشته اهالی موسیقی حضور فعالتری در نمایشگاه داشتند و نشستهای سرای اهل قلم و پاتوقهای خودمانی ناشران برجسته با حضور بزرگان موسیقی توجه هنرمندان و اقشار علاقهمند را جلب میکرد. تصور میکنم برنامهریزی مدون برای برگزاری نشستهای موسیقایی با حضور استادان، مولفان سرشناس، منتقدان و خبرنگاران تخصصی موسیقی همراه با اطلاعرسانی مناسب اتفاق جذابی برای نمایشگاه محسوب میشود و موجب اقبال هنرمندان و استقبال مخاطبان خواهد شد.
*منتشر شده در ششمین شماره فصلنامه «فجر هنر»