به گزارش ایرنا، هفته پنجم لیگ برتر بسکتبال با نکوداشت محمود مشحون برگزار شد، او که سالها سکاندار این فدراسیون بود در جریان دیدار دو تیم مهرام تهران و شهرداری گرگان از سوی مسئولان مهرام مورد تقدیر قرار گرفت، این بهانه کافی بود تا دقایقی پای صحبتهای او بنشینیم و خیلی کوتاه از روزهای نهچندان دور این رشته حرف و سخن بگوییم.
رئیس سابق فدراسیون بسکتبال و از ملیپوشان و پیشکسوتان این رشته ورزشی شب گذشته و در سن ٨٢ سالگی درگذشت، مردی که از سال ٨١ تا ٩۶ ریاست فدراسیون بسکتبال را برعهده داشت و این رشته با او رشد کرد و به موفقیت رسید.
محمود مشحون در این گفتوگو با اشاره به مشکلات این رشته المپیکی گفت: برخی بسکتبال را دوست نداشتند، زمانی که ما المپیکی شدیم مدیران وقت و آنهایی که تصمیمگیرنده بودند برای سایر رشتهها سالن ساختند و دلیل آن را هیچگاه متوجه نشدم.
در ادامه آخرین مصاحبه محمود مشحون را با ایرنا را میخوانید.
همچنان بسکتبال ایران را دنبال میکنید؟
بله. لحظه به لحظه مسابقات و اخبار این رشته را پیگیر هستم. بسکتبال در خون من است و به دلیل علاقه خاصی که به این ورزش دارم پیگیر مسائل روز این ورزش هستم. از چند دهه قبل که برای اولین بار توپ بسکتبال را در دست گرفتم تا امروز همیشه با بسکتبال زندگی کرده و خواهم کرد. عشق من به بسکتبال تمامی ندارد و آرزوی قلبیام این است که همیشه حال و روز این ورزش خوب باشد.
حال و روز بسکتبال در گذشته خوب بود یا امروز وضعیت بهتری را شاهد هستیم؟
اگر در آن ایام نام من به عنوان رئیس فدراسیون مطرح بود به معنای آن نبود که همه چیز به مشحون ختم میشد. واقعیت این است که یاران بسیار خوبی در آن زمان کنارم بودند که با عشق و علاقه کار میکردند. افرادی که از جان و دل برای بسکتبال قدم برداشته و اگر مشکلی به وجود میآمد برای حل و فصل آن آستین بالا میزدند. افرادی مانند گنجی که در همان دوران خیلی به من کمک میکرد. روحیه قوی تیمی، عشق به بسکتبال، تلاش برای رشد و ارتقای این ورزش و مسائلی از این دست خصوصیات بارز مردان آن ایام بود که در کنار من حضور داشته و کمک حال بودند.
قرار بود تهران صاحب خانه بسکتبال شود و در همان ایام هم تلاشهایی را در این خصوص انجام دادید اما چرا تا امروز نتیجه بخش نبوده است؟
وقتی بسکتبال المپیکی شد برای رشته دیگری سالن ساختند. وقتی بسکتبال به زمین خوب نیاز داشت برای دیگران کار کردند. بسکتبال در آن روزگار به لطف دوستانی که داشتیم پیش رفت و اگر آنها نبودند کارها عقب میماند. شاید ۱۴ یا ۱۵ سال پیش بود که درگیر مسابقات باشگاهها بودیم اما چون اعتبار و بودجهای در اختیارمان نبود انصراف دادیم. یکی از همین دوستان تماس گرفت و گفت چرا انصراف دادید که من گفتم پول نداریم. ۲۰ دقیقه بعد ۲۵۰ میلیون تومان به حساب فدراسیون واریز کرد و ما توانستیم آن مسابقات را برگزار کنیم.
من از همان زمان درگیر مراحل ساخت و ساز خانه بسکتبال بودم. خدمت دوستان که میرسیدیم همه چیز مهیا بود اما هیچوقت متوجه نشدم چرا این کار به سرانجام نمیرسد. در همان ایام با افراد مختلفی از جمله مهرعلیزاده، غفوریفرد، سعیدلو و سایر دوستان صحبت کردم اما نشد که نشد. فقط میتوانم بگویم دوستان به بسکتبال محبت داشتند.
و هنوز هم فدراسیون به دنبال خانه بسکتبال است.آیا میتوان به ساخت آن امیدوار بود؟
وقتی شما میخواهید کاری را انجام دهید نیاز به تجهیزات و امکانات دارید، مگر میشود ورزشی مانند بسکتبال که از آن به عنوان ورزشی دانشآموزی و دانشگاهی یاد میشود را اینگونه مدیریت کرد؟ آیا این همه علاقهمند به بسکتبال را نمیبینیم؟ آیا این همه افتخارات و موفقیتهایی که در این رشته به دست آمد را فراموش کردهایم؟
سالی که من به دلیل بازنشستگی از بسکتبال رفتم ۸۴ مدال داشتیم. بسکتبال یک گره ندارد که بخواهیم با چنگ و دندان باز کنیم بلکه ۲۰۰ گره دارد که نیاز به مدیریت و نگاه خاص دارد. فراموش نکنیم روزگاری نام بسکتبال ما در مجامع بینالمللی دیده هم نمیشد اما همین بسکتبال در آسیا و جهان دارای اعتبار و عنوان شد. تیم جوانان ما برای ششمن بار و تیم بزرگسالان هم در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ جهانی شد و باید اینها را مدنظر داشت. چه کسی این کارها را کرد؟ همین نفراتی که از آنها به عنوان ورزشکار و قهرمان یاد میکنیم. همین دوستانی که در کنار ما بودند و بسکتبال با همین اتحاد و همدلی به اینجا رسیده است.
اما نکته مهم، وقتی شما ۱۰۰ تومان در جیب ندارید چطور میخواهید ۱۱۰ تومان هزینه کنید؟ این یک واقعیت است که سالن بسکتبال ما متعلق به ۵۰ سال گذشته است. اگر امروز از این سالن استفاده میشود به دلیل آن است که با مشکلات بسیار و معضلات مختلف سعی میکنیم امور را مدیریت کنیم تا از حداقلها بهره ببریم. بسکتبال ایران باید در بُعد امکانات و تجهیزات به روز شود و چارهای جز این هم نیست. توصیهام هم به بسکتبالیستهای امروزی این است که با عشق و علاقه در مسیری که گام گذاشتهاند، پیش بروند. زندگی بدون عشق معنا ندارد و بسکتبال به همین عشقهایی که در آن وجود دارد زنده است.
آنهایی که محمود مشحون را میشناختند به این نکته اذعان دارند که او با عشق به بسکتبال زندگی کرد و حتی در آخرین روزهای حیات خود در سالن بسکتبال حضور یافت تا بازی دو تیم مهرام و شهرداری گرگان را نظارهگر باشد. عشقی که در سینه مشحون باقی ماند و با او رفت.