به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایرنا، هستیجان غاری در روستای هستیجان از توابع شهرستان دلیجان در استان مرکزی است که این روزها همه محافل باستان شناسی درباره آن صحبت می کنند، اگر چه کشف نویافتهها از یک اثر تاریخی دل هر میراث دوستی را شاد می کند، اما جفایی که بر این غار تاریخی گذشته تاراجی که در آن انجام شده، کام انسان را تلخ می کند.
حالا دیگر غار هستیجان را باید جزو میراث در خطر بدانیم، زیرا طی سالها آثار چرمنوشته و گلمهرهای آن غارت و از ایران خارج شده است که یکی از بزرگترین فجایع تاریخ میراث فرهنگی کشور است؛ غاری که خاک آن زیر و رو شده است، غاری از نوع غارهای آهکی مُرده که میلیونها سال قدمت دارد. هیچ رطوبتی ندارد و شواهد نشان میدهد مدتهاست که کسی آنجا نرفته است.
غاری که تاکنون نه در نقشه های باستانشناسی و نه در گزارشهای باستانشناسی به نام آن اشارهای نشده بود، تا اینکه یکی از کارشناسان زبان پهلوی در خارج از کشور متوجه چرمنوشتههایی شد که اطلاعات ارزشمندی را در اختیار میگذاشت؛ در بخشی از غار هستیجان حجم زیادی پارچه وجود داشت مثلا بقایای آستینی که بسته شده و پارچههای چندضلعی و چند لایه، پارچه از موی بز، ریسمانهای حصیری، بافتههای موی بز، ابزارهای چوبی، درپوشهای چرمی، بقایای بندهای چرمی، ۱۱ قطعه چرم نوشته نیز پیدا شده که برخی از آنها کاملا سالم است.
نامه یک برادر ساسانی: هر خوشبختی برای خواهرم باد
در مجموعه نویافتههای غار هستیجان یک پوستنوشته از مجموعهای که به خارج از ایران منتقلشده نیز منتشر شده است. نامهای از یک برادر (احتمالا) ساسانی به خواهرش. این پوستنوشته نامهای است خصوصی متعلق به اواخر عصر ساسانی یا آغاز عصر اسلامی، که در منطقهای میان قم و کاشان نوشته شده و نشان از رواج سواد و کتابت در میان عامه مردم ایران پیش از اسلام دارد.
برای این نامه، چنین متنی ترجمه شده است: «مروارید، خواهر گرامی که ایزدان او را خوشبختتر کنند. هر خوشبختی برای خواهرم باد. من به دست بختک، یک شیشه روغن برایت فرستادم. از تندرستی و آسایش خودت و فرخزاد برای من نامه بنویس و از (تندرستی) من و کودکانم آسودهخاطر باش. روغن را زود بفرست.
این توضیح داده شده که این پوستنوشت جزئی از بایگانی بزرگی از اسناد پهلوی است که در یک یا چند مرکز اداری در منطقهای میان شهرهای امروز قم و کاشان در اواخر عصر اسلامی نوشته شدهاند و امروزه در مجموعههای مختلفی از جمله در برکلی، برلین و لسآنجلس نگهداری میشوند. کهنترین سند از این مجموعه یک سند حقوقی از سال دوم حکومت هرمز شاهنشاه است؛ این سند به شماره Berk.۲۴۵ در کتابخانه بنکرافت در برکلی کالیفرنیا در ایالات متحده نگهداری میشود.
ماجرای عجیب هستیجان/ غار تاریخی که باید ثبت ملی شود
پیدا شدن چرم نوشتههای مربوط به دوره ساسانی و قلم نی که تاریخ استفاده از قلم را به ۱۴۰۰ سال قبل بر میگرداند، دیگر موضوعات شگفت انگیز مربوط به غار هستیجان است. از استخوان حیوانات گرفته تا سیم و سرب دست نوشته همگی کشفهایی است که موضوع غفلت از غار هستیجان تا به امروز را بیش از پیش مهم جلوه میدهد.
آنچه از هستیجان یافت شده بخش کوچکی از اسنادی است که به خارج از کشور رفته که باید برای استرداد این اموال به ایران اقدام کنیمنزدیک به ۷۰ سال در این غار حفاری غیرمجاز انجام میشده است، اما چون این غار و یافتههای آن هنوز به ثبت ملی نرسیده است، باعث شده تا باستان شناسان و کارشناسان امروز بیش هر زمانی بر ضرورت ثبت ملی آن اصرار کنند و نگران اتفاقاتی باشند که می تواند این میراث گرانبها را در خطر قرار دهد. به اعتقاد کارشناسان و شاهدان آنچه از این غار یافت شده بخش کوچکی از اسنادی است که به خارج از کشور رفته و ما باید برای استرداد این اموال به ایران اقدام کنیم.
چند سال پیش نیما آصفی دانشجوی دکترای زبانهای باستانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و پژوهشگر مهمان در دانشگاه لیدن هلند به دنبال یک تحقیق، متوجه وجود آثاری در غار هستیجان شد؛ تحقیقات او و یافتههایی که به آنها رسیده بود، توجه پژوهشگران و کارشناسان استانی را به سوی منطقهای که این غار تاریخی وجود دارد، جلب کرد، این غار شناسایی شد، اما حزن انگیز بود بسیاری از آثار تاریخی آن به غارت رفته و فقط تعداد اندکی از آنها باقی مانده بود.
انگار روی پارچه راه میرفتیم
محمدرضا نعمتی از باستان شناسان پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری که در ماههای مهر و آبان امسال در این غار تاریخی کاوش انجام داده است، می گوید: وقتی به پای غار رسیدیم با یک صفحه صخرهای ۹ متری رو به رو شدیم. با کمترین جابهجایی، گرد و خاک زیادی بلند میشد که نشان میداد این غار هیچ رطوبتی ندارد و سالهاست کسی آنجا نرفته است. وجود سنگهای بزرگ یکی از مشکلات ما بود که باید با پتک و دیلم جابهجا میشد.
سرپرست گروه کاوش غار هستیجان میگوید در دهلیز شمالی جایی برای کاوش انتخاب کردیم. بعد از یک و نیم متر کاوش به سازه معماری چلیپایی شکل رسیدیم در قسمت شمال غربی یک راهرو وجود داشت در قسمت جنوبی سازهای گچی دیدیم. در این غار حجم زیادی پارچه وجود داشت به نحوی که وقتی قدم میزدید انگار که روی پارچه راه میرفتیم.
این باستانشناس توضیح میدهد که در غار تعدادی کیسه کوچک دربسته با دانههای گیاهی، بقایای آستینی که بسته شده و پارچههای چند ضلعی، پارچههای سه لایه با پشم شبیه به کاپشنهای امروزی، پارچه از موی بز، پارچههای آبی رنگ همراه با دوخت، ریسمانهای حصیری، بافتههای موی بز، ابزارهای چوبی، درپوشهای چرمی، بقایای بندهای چرمی، ۱۱ قطعه چرم نوشته پیدا کردیم که برخی از آنها سالم است.
«چرم نوشتههایی که گلمهر دارند. گل مهری با نقشی از گاو کوهان دار، گل مهری از بانوی ساسانی که مویش بافته شده است، گل مهر قالبی با کتیبه پهلوی، گل مهر با نقوش قرقاول، سه انگشتر مهر که نقش پرنده دارند، دستبند با سنگهای تزئینی بخشی از یافتههایی بود که در این غار پیدا کردیم»
برای استرداد اموال هستیجان باید اقدام کنیم
نعمتی توضیح داد: کشف قلم نی که تاریخ استفاده از قلم را به ۱۴۰۰ سال قبل بر میگرداند برای ما بسیار مهم است. همچنین مقدار زیادی استخوان حیوانی به دست آوردیم که ۳۰ کیلو از آنها به امین اموال تحویل داده شده است.
از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۷۰این غارتها انجام شده است و در حین کاوش دیده شده که ۲۰ تا ۳۰ تیم به صورت غیرمجاز حفاری میکردند
سرپرست تیم کاوش غار هستیجان افزود: اشیا کشف شده در این کاوش همگی منحصر به فرد هستند، اما دو شیء خاص تر از همه بود، یکی پلمب سربی یا همان سیم و سرب دوره معاصر است که کشف فعلی نشان میدهد اولین نمونه آن مربوط به اواخر دوره ساسانی است.
نعمتی می گوید: نزدیک به ۷۰ سال در این غار حفاری غیر مجاز انجام می شده است این یافتهها بخش کوچکی از اسنادی است که به خارج از کشور رفته است. در مدت کاوش با افراد مختلفی صحبت میکردم به این نتیجه رسیدم که اسناد زیادی خارج شده و برخی میگفتند که با گونی یافتههای غار را بردهاند و در کاشان به فروش میرساندند از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۷۰ این غارتها انجام شده است و در حین کاوش دیده شده که ۲۰ تا ۳۰ تیم به صورت غیرمجاز حفاری میکردند. ما باید برای استرداد این اموال به ایران اقدام کنیم.
هستیجان یکی از هزاران آثار در خطر تمدن ایران است، اینکه علی دارابی قائم مقام وزارت میراث فرهنگی در هر نشست میراث فرهنگی میگوید «حال میراث فرهنگی خوب نیست»، اینکه جبرئیل نوکنده رئیس موزه ملی ایران هشدار میدهد که باید «فهرست میراث درخطر ایران تدوین شود اعتبار ویژه در نظر گرفته شود»، اینکه مصطفی دهپهلوان میگوید «باید فریاد بزنیم میراث فرهنگی در خطر است»، داستان حزنانگیز هستیجانها است، میراثی که از دو قرن پیش در طمع استعمارگران به تاراج رفت، اما هنوز هم طعمه تاراجگران و قاچاقچیان ظالم میراث فرهنگی است.
هستیجان حالا پیش روی ماست، مانند بسیاری از آثار و محوطههای میراث فرهنگی و تمدنی ما که دچار درد فراموشی یا تاراجند، و رسالتی که در کنار دولت، رسانه و جامعه محلی، این بار بر دوش انجمن خیرین میراث فرهنگی هم که حامیان این میراث را دور هم جمع می کند، قرار دارد.