به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، جدیدترین ساخته سینمایی کیانوش عیاری، فیلم پخته و صبوری در شکل محتوایی است. اگر بخواهیم بااغماض، فیلم را در رسته کمدی تعریف کنیم، با یک کمدی موقعیت شریف مواجه هستیم که علیرغم استعداد فراوانی که در زایش سوژههای مختلف به خود میبیند، صبوری نشان داده و به یک پختگی دوستداشتنی رسیده است.
مسیر داستانگویی روی ریلی قرار دارد که به هجو کشیده نمیشود؛ فانتزی کار، تا انتها جذبه دارد و دومینووار، رشدی تصاعدی در شاخصهای چالش را به خود میبینداین طبیعی است که شاید طیفی از مخاطبان، نتوانند در نگاه اول، آن ارتباط بهینه را با اثر برقرار کنند. ویلای ساحلی برای مخاطبانی که سالها به تماشای کمدی شخصیت عادت داشتهاند، یک اتفاق جدید به حساب میآید. آنها عادت دارند تا رضا عطاران و پژمان جمشیدی را در شمایل تیپهایی که در این سالها ایفا کردهاند، ببینند و پیشاپیش با ذهنیتی که منتظر تکرار نقشآفرینیهای قبلی آنهاست، وارد سالن میشوند اما در این کمدی موقعیت، محوریت، با زایشگری لوکیشنی است که عطاران و جمشیدی، ابژههای آن هستند.
در چنین اتمسفری، مختصات رفتاری درستی برای شخصیتهای هدف، تعریف شده است که میتواند چالشهای روایی خوبی را هدفگذاری کند. در ادامه این چینش رفتاری، داستانکها بهخوبی میتوانند هسته مرکزی را پروار کنند. مسیر داستانگویی روی ریلی قرار دارد که به هجو کشیده نمیشود؛ فانتزی کار، تا انتها جذبه دارد و دومینووار، رشدی تصاعدی در شاخصهای چالش را به خود میبیند.
در ادامه همین روند است که در برخی سکانسها، شلوغیهای حجیمی را شاهد هستیم که فیلمنامه و البته کارگردانی، بهخوبی توانسته از پس رتقوفتق آن برآید. این صحنهها ساماندهی درستی دارند و نشان میدهند که نویسنده و کارگردان، فارغ از تصویرگری هجمه، مدیریتی نرم را برای یک گذر رندانه در دل درام گنجاندهاند بهگونهای که تمامی این اغتشاشها، با پیشدرآمدی درست، فضا را از پیچ روایت عبور داده و آن را به فصل بعدی متصل میکنند.
در برخی سکانسها، شلوغیهای حجیمی را شاهد هستیم که فیلمنامه و البته کارگردانی، بهخوبی توانسته از پس رتقوفتق آن برآید
طبیعی است که برای چنین سوژه زایشگری، موقعیتهای کمیک بسیاری قابل تعریف است اما اینکه کیانوش عیاری به چنین موقعیتهایی برسد، نشان از پختگی نگاهی است که وی را پس از بیش از ۴ دهه فیلمسازی همراهی میکند. این نشان میدهد که حتی لغزیدن کارگردانی چون عیاری به وادی فیلمی چون ویلای ساحلی که میخواهد از بابت تولید آن، هزینه فیلم بعدیاش را فراهم کند، حاصل یک نگاه ساختاری است.
به سمت جنسی از کمدی میغلتد که در سینمای این روزهای ایران، نماینده چندانی ندارد و برای این کمدی موقعیت، به داستانهایی میرسد که نزد یک کارگردان تجاریساز، هرگز محلی از اعراب ندارد. دلیل انتخاب عطاران و جمشیدی برای این فیلم نیز دقیقا به همین عامل مربوط است تا آنها بتوانند با تکیه بر پتانسیل و بداهههای حرفهای خود، این جنس کمدی موقعیت را پروارتر کنند همچنانکه میبینیم در بسیاری از کمدیهای موقعیت نظیر اجارهنشین، خلاقیت بازیگران تا چه اندازه توانسته به اعتلای کار و اینهمانی مخاطب کمک کند.
البته مشخص است که فیلم، فضاهای بیشتری را تجربه کرده که بنا بر مقتضیات، نسخهای سینمایی از آن استخراج شده که این اتفاق، ریتم داستانی را بهخوبی حفظ کرده اما بیشترین تاثیر را در پایانبندی داشته که نتوانسته در قواره داستان، خودنمایی کند. بهنوعی که داستان پس از یک شروع و میانه شلوغ با ریتمی تند، بهناگهان فروکش کرده و تعلیق داستان، میخوابد. این فینال اگرچه به بدنه فیلم نمیخورد اما توانسته اتفاقات را جمع کرده و آن را به سامان برساند.
ویلای ساحلی، اتفاق مبارکی در سینمای این روزهای کشور است. در شرایطی که عمده کمدیها، به باسمه پهلو میزنند و درصدد بهرهگیری از بازیگران چهره خود در مسیر گیشه هستند، ویلای ساحلی، با یک سیاست درست، نماینده شایستهای برای کمدی موقعیت است که جایش در سینمای ایران بهشدت خالی است. فیلمی که نباید با پیشفرض به تماشای آن نشست و هیجانزده با آن برخورد کرد. برای چنین فیلمی باید در تراز و اندازه حرفهای آن برخورد کرد.