تهران-ایرنا- امروز کمتر کسی در  جهان می‌تواند از حمایت‌های بی قید و شرط سیاسی، مالی و نظامی آمریکا از تل‌آویو در رقم زدن یک جنایت بی سابقه در قرن بیست و یکم  حمایت کند. حتی نسبی‌ترین ارزش‌های اخلاقی غرب هم در ارائه هرگونه توجیهی برای نسل‌کشی عریان علیه غیرنظامیان غزه ناتوان مانده اند.

پس از عملیات طوفان الاقصی، رژیم صهیونیستی حملات ضدانسانی خود علیه نوار غزه با هدف انتقام‌جویی و مجازات جمعی فلسطینیان را شدت بخشید و بنابر آمار حداقل ۱۹۰۰۰ غیرنظامی را در غزه به شهادت رسانده است. دردآور اینکه تقریبا نیمی از این تعداد از شهدا را کودکان تشکیل می‌دهند.

با این وجود، دولتمردان آمریکایی، نه تنها این جنایات را محکوم نکرده، بلکه با هر گونه تلاشی برای متوقف کردن ماشین جنگی رژیم اشغالگر قدس مخالفت می‌کنند. واشنگتن از زمان آغاز جنگ عملا با استفاده ابزاری از حق وتو تلاش‌ها در شورای امنیت سازمان ملل برای توقف این جنگ ناعادلانه را ناکام گذاشت.

فراتر از این، مقامات آمریکایی با سفرهای متعدد به سرزمین‌های اشغالی، به سرکردگان صهیونیستی اطمینان خاطر داده‌اند که حمایت همه‌جانبه واشنگتن از تل‌آویو کمافی السابق ادامه خواهد داشت و نابودی گروه‌های مقاومت، هدف مورد حمایت آمریکا است.

جدای از سفر بی سابقه جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به تل آویو در شرایط جنگی و همچنین سفر اخیر جیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید، آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده، از ابتدای تحولات جنگ، سه بار به منطقه سفر کرده است و چهار بار عازم سرزمین‌های اشغالی شده است. این حمایت همه‌جانبه و بی دریغ در حالی است که کاخ سفید با گذشت ۲۲ ماه از آغاز جنگ روسیه در اوکراین، با ادعای حمله به غیرنظامیان اوکراینی توسط مسکو، کارزاری تمام عیار در محکومیت کرملین به راه انداخته است.

رویکرد واشنگتن در چراغ سبز نشان دادن به کشتار بی امان و عامدانه غیرنظامیان در غزه، حتی صدای رسانه‌هایی مانند نیویورک‌ تایمز را هم در آورده است تا جایی که نیل مک‌فارکهر در روزنامه وابسته به دموکرات ها نوشته است: این حمایت بی دریغ دولت بایدن از کشتار فلسطینیان توسط اسرائیل، تلاش آمریکا برای جلب نظر افکار عمومی جهانی را با چالش های خطرناکی مواجه می‌کند. مک‌فارکهر می‌گوید بایدن در نطق هایش، حمایت آمریکا از اوکراین و اسرائیل را با هم گره زده و این دو را به عنوان دموکراسی‌هایی توصیف کرد که با دشمنان مصمم به «نابودی کامل» آنها می‌جنگند.

این روزنامه نگار آمریکایی ادامه می‌دهد: «اما در حمله اسرائیل به غزه همراه با تهاجم زمینی همه جانبه و حملات هوایی و پرتاب بمب‌های ۲۰۰۰ پوندی آمریکایی، اعتراضات جهانی علیه دورویی دولت آمریکا را برانگیخته است.»

رفتارهای متناقض دولت آمریکا را البته می‌توان در انواع تسلیحات ارسالی و اهدایی آمریکا به اسرائیل، شامل بمب‌ها و پرتابه‌های هوا به زمین با بیشترین حجم تخریب، مشاهده کرد. طبق اعلام وزارت دفاع رژیم صهیونیستی، آمریکا از ۷ اکتبر، ۱۰۰۰۰ تن اسلحه و تسلیحات به متحد قدیمی خود داده است. بنا بر اعلام وزارت جنگ رژیم، دویستمین هواپیمای باری حامل تجهیزات نظامی از آمریکا در سومین ماه جنگ وارد سرزمین‌های اشغالی شده است. این آمارها به این معناست که آمریکا به ازای هر روز درگیری ۱۵۹ تن تسلیحات به رژیم صهیونیستی ارسال می‌کند.

حقوق بشرآمریکایی البته این روزها پرده از تلخ‌ترین ریاکاری جهان برداشته است، جایی که آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل ششم نوامبر گفت غزه رسما به قبرستان کودکان بدل شده است. گزارش ماه قبل سازمان ملل هم تاکید می‌کند از میان مفقودشدگان فلسطینی احتمالا ۱۴۰۰ کودک در زیر آوارها مدفون شده‌اند. «الجزیره» که به خاطر ثبت جنایت های رژیم صهیونیستی مورد غضب سران صهیونیست واقع شده است چندی قبل در یک گزارش مقایسه ای و جالب توجه خبر داد در طول ۲۲ ماه جنگ در اوکراین مرگ ۵۱۰ کودک در وبسایت دولت اوکراین ثبت شده است، اما تنها ظرف ۳۰ روز ۴۲۰۰ کودک بی‌گناه فلسطینی توسط بمب‌های ارسالی آمریکا به تل‌آویو به شهادت رسیده‌اند.

چرا طوفان الاقصی برای آمریکایی‌ها گران تمام شد؟

کارشناسان زیادی معتقدند، عملیات طوفان الاقصی روند عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی را مختل کرد. پیش از این اتفاق، آمریکا که هنوز خود را در قامت هژمون جهان می‌ بیند، از پر کردن خلا استراتژیک خود در خاورمیانه توسط رقبا و دشمنانش سرخورده بود.

پس از موفقیت پکن در تسهیل توافق تهران و ریاض و از سرگیری روابط دیپلماتیک ایران و عربستان، واشنگتن تلاش کرد در همگرایی با هندوستان اتفاق جدیدی را در غرب آسیا رقم بزند تا حضور چین در خاورمیانه را با چالش جدی مواجه کند. طرح کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا که به کریدور آیمک (IMEC) شهرت یافته است قرار بود مناسبات هند با اسرائیل را بیش از پیش تقویت کند، چسبندگی منافع امارات و عربستان با رژیم صهیونیستی را از طریق آن تعمیق ببخشد، کانال سوئز را بی‌اثر کرده، کریدورهای چینی و روسی را کور کند و اهمیت ژئوپلیتیکی ایران و چین را تقلیل دهد. در واقع این پروژه با این هدف طراحی شد تا به اصطلاح با یک تیر چند نشان بزند.

مقاومت فلسطینی، این رویا را با یک وقفه جدی مواجه کرد؛ حداقل اعلام علنی روابط ریاض-تل‌آویو را برای مدتی به تاخیر انداخت. البته ریاض سال‌هاست که به طور مخفیانه با رژیم صهیونیستی روابط نزدیکی دارد. برای واشنگتن، اما تبعات طوفان الاقصی منحصر به موضوع عادی‌سازی نمی‌شود. چین که امروز مهمترین کشور تجدیدنظرطلب نظم جهانی و چالشگر آمریکا در نظم یکجانبه گرای کنونی محسوب می‌شود در جریان جنگ غزه رفتار خردمندانه‌تری را در مقایسه با آمریکا اتخاذ کرد.

بر خلاف آمریکایی‌ها که دیگر نمی‌توانند استانداردهای دوگانه خود را از چشم افکار عمومی جهان پنهان کنند، پکن از ابتدای حمله رژیم صهیونیستی به غزه، هشدار داد که نباید این حمله متوجه غیر نظامیان شود. چین با تقاضا بر محترم شمردن حقوق فلسطینی‌ها بار دیگر آمریکایی‌ها را در رعایت هنجارهای جهانی و اخلاقی دچار چالش کرد.

تنها یک هفته پس از آغاز تنش‌ها در فلسطین، وزیر امور خارجه چین به همتای آمریکایی خود هشدار داد که پکن «مخالف همه اقداماتی است که به غیرنظامیان آسیب می رساند و اقداماتی را که قوانین بین المللی را نقض می کند، محکوم می کند». وانگ یی، در این گفتگو خاطرنشان کرد که اولویت اصلی آتش‌بس در اسرع وقت برای جلوگیری از تشدید فاجعه انسانی، رعایت قوانین بشردوستانه بین‌المللی و باز کردن مسیر برای کمک‌های بشردوستانه در غزه است. این دیپلمات ارشد چینی گفت: راه اساسی برای حل مسئله فلسطین در تاسیس کشور مستقل فلسطین است. وزیر خارجه چین به بلینکن کنایه زد: در برخورد با مسائل بین المللی و منطقه ای، کشورهای بزرگ باید در رعایت قوانین بین المللی پیش قدم شوند.

ردپای این موضع چین نسبت به مسئله فلسطین را می‌توان در گفتگوی تلفنی وزاری خارجه چین و ایران پیگیری کرد. مواضع وانگ ‌یی در گفتگو با حسین امیرعبداللهیان نشان از ادراک عمیق پکن از مسائل بین المللی و بحران غزه دارد.

این گفتگو درست در همان روزی صورت گرفت که وانگ یی با بلینکن صحبت کرد. رئیس دستگاه دیپلماسی چین گفت: «چین از کشورهای اسلامی در تقویت وحدت و هماهنگی در مسئله فلسطین و ایجاد صدای واحد حمایت می کند.»

این جمله تقریبا مهمترین بخش این گفتگو است چرا که چین تنها عضو دائم شورای امنیت در کنار روسیه است که حمایت خود را از آرمان فلسطین و وحدت جهان اسلام حول محور فلسطین ابراز کرده است.

اهمیت این اتفاق، زمانی آشکار می شود که آمریکا، از ۷ اکتبر تا امروز، تمامی قطعنامه‌های بازدارنده شورای امنیت که نمایناگر تلاش جامعه بین‌المللی برای جلوگیری از تشدید شرایط غیرانسانی ناشی از بمباران‌های رژیم صهیونیستی علیه مردم بی‌دفاع غزه بود را وتو کرده است.

آمریکایی‌ها نشان دادند درست مانند سال ۱۹۴۵ -زمانی که پایان جنگ با ژاپن را ممکن نمی‌دیدند، در هنگام خطر متوسل به هر اقدام ضدانسانی می‌شوند. استانداردهای آمریکایی در نهایت به یک راهکار ختم می‌شوند: رسیدن به منافع و هدف، وسیله را توجیه می‌کند.

به اعتقاد کارشناسان، اتفاقات پسا ۷اکتبر و برخورد متضاد آمریکا، چین و روسیه با فجایع انسانی در فلسطین نشان می‌دهد دوران گذار در نظم جهانی تسریع یافته و ایالات متحده بیش از گذشته در حال واگذاری ردای هژمون خود است.