تهران - ایرنا - روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» نوشت که سران سیاسی و نظامی و تحلیلگران رژیم اسرائیل حقایق مربوط به جنگ علیه نوار غزه از جمله آمار واقعی تلفات نظامیان صهیونیست را نمی گویند و به سوالات و نگرانی های توده صهیونیست ها پاسخ نداده اند.

به گزارش روز دوشنبه ایرنا ،«یوسی کلاین» نویسنده و خبرنگار صهیونیست در روزنامه صهیونیستی هاآرتص چند سوال از دلایل احساس ترس رسانه های رژیم صهیونیستی از بیان حقیقت و اینکه حقایق کامل را به صهیونیست ها منتقل نمی کنند، مطرح کرده است.

او این سوال ها را مطرح می کند که «آیا سانسور دیگری غیر از سانسور نظامی وجود دارد؟»، «آیا کسی هست که تصمیم بگیرد چه چیزی برای دانستن صهیونیست ها مفید است و چه چیزی مفید نیست؟».

این نویسنده صهیونیست با اشاره به اینکه سران صهیونیست توده صهیونیستها را در بی خبری قرار داده اند، نوشت: «شخصی توده صهیونیست ها را از جهان جدا کرده و چیزهایی را می بیند که آنها نمی بینند. همین امر باعث شده که این صهیونیست ها از خصومت جهان با خودشان شوکه شوند.

کلاین می‌گوید که این انزوا و قطع ارتباط با جهان، حالتی از بی‌اعتمادی برای صهیونیست ها ایجاد می کند و آنها احساس می کنند که در سایه لفاظی های «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر و «یوآو گالانت» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، بدون حفاظت و امنیت به حال خود رها شده اند.

او سپس سوال دیگری مبنی بر اینکه چرا کابینه و مقامات رژیم صهیونیستی به دنبال ایجاد تفرقه بین صهیونیست ها هستند، مطرح می کند و می پرسد که آیا به این دلیل است که کابینه و ارتش از فشار صهیونیست ها بر خود می ترسند؟ ( فشار برای توقف جنگ و بازگرداندن اسیران صهیونیست).

از نظر کلاین، چنین فشارهایی آینده کابینه و ارتش رژیم صهیونیستی را تهدید می کند.

او همچنین اشاره می کند که نتانیاهو و ارتش رژیم اسرائیل دو رقیب سرسخت هم درخصوص وضعیت پس از جنگ علیه نوار غزه هستند اما اکنون هر دو روی یک هدف واحد متحد شده اند و آن ادامه جنگ برای خرید زمان است تا هریک از آنها به هدف خود از آن برسد. نتانیاهو برای ادامه حکومت خود و ارتش برای بازسازی چهره خود تلاش می کند.

کلاین بااعتقاد به اینکه تحلیلگران نظامی بر خلاف توده صهیونیست ها با کابینه همسو هستند، اظهار داشت که تحلیلگران نظامی تنها وسیله ای برای انتقال اطلاعات هستند و نه چیز دیگری.

به گفته این نویسنده صهیونیست، تحلیلگران صهیونیست نباید از طرف ارتش رژیم اسرائیل صحبت کنند؛ همانگونه که یک تحلیلگر اقتصادی نیز به نام وزیر دارایی صحبت نمی کند. بنابراین مهم است که دیدگاه تحلیلگران صهیونیست درباره تاثیر کشته شدن اسیران صهیونیست در نزد جنبش مقاومت اسلامی (حماس) بر توده صهیونیستها و عواقب توقف جنگ بر آن را دانسته شود.

کلاین سپس تاکید می کند که نقش تحلیلگران نظامی صهیونیستی تنها به انتقال اطلاعات و اخبار از کابینه و ارتش محدود نمی شود بلکه آنها باید سوالاتی را از ارتش و کابینه بپرسند که باعث نگرانی صهونیست ها شده است زیرا اساسا بدون سؤال کردن، پاسخی هم در کار نیست.

او سپس از تحلیلگران نظامی صهیونیست می خواهد که این سؤالات را از کابینه و ارتش این رژیم بپرسند:

آیا ادامه جنگ جان اسیران را به خطر می اندازد یا آنها را به آزادی نزدیک می کند؟

آیا توقف جنگ، جان صهیونیست ها را به خطر می اندازد؟

آیا جان نظامیان صهیونیست هزینه بالایی دارد؟

آیا قربانی کردن نظامیان برای اجساد نظامیان صهیونیست کشته شده کار درستی است؟

آیا توده صهیونیست های از هم پاشیده و اقتصاد آسیب دیده آنها می تواند در برابر جنگ طولانی مدت و فشارهای آن مقاومت کند؟

آیا حقیقتا" ممکن است زمانی برسد که گفته شود: بس است، نمی توان با این شیوه ادامه داد؟

کلاین ادامه داد: ما می‌خواهیم همه چیز از جمله تعداد تلفات نظامیان را بدانیم. ما می خواهیم آمار آنها نه فقط در وب‌سایت ارتش بلکه در صفحه اول روزنامه های رسمی منتشر شود تا همه از آن مطلع شده و از هزینه ای که برای جنگ می پردازیم، فرار نکنیم.

وی ادامه داد: آنها باید همه چیز را بگویند حتی اگر شنیدن آن بد باشد.

کلاین افزود: باید بدانیم که آیا در بین حدود ۲۰ هزار زن و کودک کشته شده در غزه نیرویی از حماس بوده است یا نه؟

درخصوص بحث در مورد ادامه جنگ یا آزادی اسیران، از دیدگاه کلاین، تحلیلگران صهیونیست از نظر کابینه و ارتش برای یکسره کردن نظامی کار غزه حمایت می کنند اما به نظر می رسد که از طریق نظامی به هدف خود نخواهند رسید.

این نویسنده صهیونیست بر این باور است که تحلیلگران نیز باید در جایگاه یک بیننده شکاک قرار گیرند؛ به ویژه در زمان جنگ که نقش تحلیلگران ارائه راه حل نیست بلکه نشان دادن ناکامی ها برای اصلاح آنها است.

به گفته کلاین، همانطور که بازرس کابینه رژیم اسرائیل به ناکامی‌های کابینه اشاره می‌کند، تحلیلگران نیز باید این کار را در برخورد با ارتش به نمایندگی از صهیونیست ها انجام دهند.

کلاین تصریح کرد که هیچ تحلیلگری در سرزمین های اشغالی وجود ندارد که اسیران را در راس اولویت‌های خود قرار دهد و آنها نسبت به اسیران بی توجه هستند.

این نویسنده صهیونیست ادامه داد که همه صهیونیستها در ۷ اکتبر (آغاز عملیات غافلگیرکننده طوفان الاقصی علیه رژیم صهیونیستی) شوکه شدند زیرا ابتدا اعلام شد که نظامیان صهیونیست در این روز در پایگاه ها و شهرک های صهیونیست نشین اطراف نوار غزه کشته شدند اما بعدا" مشخص شد که آنها به اسارت فلسطینیان در آمده اند. افسران اطلاعاتی نیز از اینکه نیروهای حماس به رغم تدابیر شدید امنیتی توانستند از حصار مرزی غزه عبور و وارد سرزمین های اشغالی شده و به شهرک های صهیونیست نشین برسند، شوکه شدند و نتانیاهو نیز از اینکه همه تصوراتش فرو ریخت، شوکه و غافلگیر شد.

وی با اشاره به غافلگیری ارتش و تحلیلگران رژیم صهیونیستی از عملیات طوفان الاقصی گفت: تحلیلگران نظامی اسرائیل نیز به نوبه خود شوکه شدند زیرا چگونه وقتی خود ارتش اسرائیل وضعیت را درک نکرد و غافلگیر شد، تحلیلگران نظامی که تنها در سایه ارتش قرار داشتند، می توانستند وضعیت را درک کرده و غافلگیر نشوند.

به گفته کلاین، شاید تحلیلگران نظامی رژیم اسرائیل همراه با نتانیاهو و «هرتزی هالیوی» رئیس ستاد کل ارتش این رژیم، بصورت محرمانه رویای این را در سر دارند که با عملیات بسیار خطرناکی (حملات کنونی علیه نوار غزه) بتوانند عملیات موسوم به "انتبه" ( عملیات ارتش رژیم اسرائیل در سال ۱۹۷۶ برای آزادی سرنشینان صهیونیست هواپیمای ربوده شده توسط فلسطینی ها و دو تبعه آلمانی در اوگاندا) را تکرار کنند و از این طریق، ننگ و شرم ناشی از غافلگیر شدن از مقاومت فلسطین در هفتم اکتبر را پاک کنند یا حداقل به فراموشی بسپارد.