به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، اگر بخواهیم از ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی بگوئیم باید به این مهم اشاره داشته باشیم که وی از دوران جوانی پا در عرصه جهاد گذاشت و تا زمان شهادت یعنی در طول حدود ۴۰ سال میدان جهاد را ترک نکرد و مزد آن را با شهادت در راه خدا دریافت کرد.
از شهادت مردی سخن می گوئیم که نشستن و خاموشی در قاموسش نبود در حالی که به گفته خودش دیگر یارای همراهی نداشت. ما بیش از گذشته او را در لحظه لحظه های خود و در آن تحولات حس کردیم. پیش از او هم در مورد شهدا چنین حس و حالی داشتیم ولی او این حس را عمق بخشید. میلیون ها نفر او را کنار خود در خواب و بیداری تجربه کرده اند حتی کسانی که در همه عمر خود یکبار هم او را ندیده اند.
سلیمانی از شهدایی است که تا ۱۰ ها سال آینده هم برای همه حوادث پیش روی ما حرف برای گفتن دارد، چراکه چهل سال در همه حوادث ریز و درشت، مهم و معمولی در کنارمان بوده و در خط مقدم آنان قرار داشته است. از او برای ده ها سال بعد هم حرف های منتشر نشده و عکس های دیده نشده داریم.
حتی اسرائیلی ها که به خون او تشنه بودند و برای یافتنش تقلا می کردند می گویند سلیمانی هنوز در منطقه در کنار مردم فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، افغان ها و یمنی هاست. هر کس به سلیمانی نزدیک بوده بیش از دیگران سلیمانی شده است، از این روست که با وجود اینکه دشمن گمان می کند سلیمانی را از میان برداشته اما نه تنها قدرت منطقه کم نشده که در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، افغانستان، یمن و حتی در بین مردم محروم مسیحی آمریکای لاتین این قدرت افزایش یافته است.
سردار مکتب ساز بود
مکتب سلیمانی مجموعه ای از اعتقادات محکم و منسجم، رفتارهای مرتبط برخاسته از اعتقادات، خلقیات و نمودهای منبعث از اعتقادات و اعمال وی بود، به گونه ای که شخصیتی الگو و جامع ارائه می دهد.
بصیرت سردار
او در هنگام پیروزی بر یک ترفند دشمن متوجه ترفند جدیدی از آن می شد و خود را برای مواجهه با آن آماده می کردسردار سلیمانی فقط یک فرمانده نظامی نبود، سیاست را هم خوب می فهمید و درک درستی از سیاست بین المللی داشت. عرصه فرهنگی و اجتماعی را هم خوب می فهمید و تعاملاتی که با مردم برقرار کرده بود بر مبنای عمق نگاه ایشان بود. حاج قاسم دشمن را خیلی خوب می شناخت و بر ترفندهای آن مسلط بود او از نوع عملکرد دشمن می توانست موقعیت آن را بفهمد.
او در مواجهه با امریکا معتقد بود این کشور سیاستی چند لایه دارد و وقتی در صحنه ای شکست می خورد، تلاش می کرد تا در صحنه ای دیگر حریف را به عقب براند و از این رو او در هنگام پیروزی بر یک ترفند دشمن متوجه ترفند جدیدی از آن می شد و خود را برای مواجهه با آن آماده می کرد.
شهید سلیمانی معتقد بود آمریکا برای به هم زدن بازی سوریه که به ضرر او جریان دارد، می خواهد در شرق سوریه یک دالان امنیتی درست کند از این رو در سال ۲۰۱۶ زمانی که آمریکایی ها با کمک کردها و بعضی عشایر عرب بادیه در شمال رقه پایگاه هایی را برای خود ایجاد کردند حاج قاسم آن را یک نقطه خطر دانست و برای به هم زدن آن وارد عمل شد.
حدود دو سال طول کشید تا برنامه امریکا در ایجاد کمربند امنیتی شرق توسط وی با شکست مواجه شود اما وقتی امریکا در البوکمال با شکست مواجه شد، شهید نگفت کار امریکا تمام است، او معتقد بود امریکا نقشه دیگری را با کمک گروه های دیگر در شرق پهن می کند و باید مراقب روابط او با بعضی از کشورهایی که در صحنه سوریه فعالند بود.
بر این اساس مصاف تازه ای در منطقه جزیره با امریکا پدید آورد و عملا نیروهای امریکا را به محاصره درآورد تا اینکه امریکایی ها از کاهش نیروهای نظامی و حتی خروج از سوریه صحبت کردند.
حاج قاسم معتقد بود قاطعیت، پاسخ طرح های امریکا در منطقه است از این رو پیغام هایی که روس ها از جانب او به امریکا منتقل می کردند همیشه توام با قاطعیت بود، روس ها این را به خوبی درک کرده بودند و علی رغم اینکه با امریکا در مقوله امنیت اسرائیل هم داستان بودند هیچگاه جرات نکردند با این کشور وارد هم پیمانی علیه مقاومت شوند.
شهید سلیمانی وقتی با نفوذ یگان هایی از ارتش ترکیه در شمال سوریه مواجه شد، متوجه بود که موضوع مقابله با کردها که اردوغان از آن حرف می زند موضوعی حاشیه ای است و ترکیه قصد دارد خود را به عنوان یک طرف موثر در تحولات امنیتی و سیاسی سوریه تثبیت کند؛ سردار مایل نبود با ترکیه وارد چالش نظامی شود از این رو در یک طراحی پیچیده، ترکیه را وارد فرایند سیاسی کرد.
شهید سلیمانی در صحنه های داخلی ایران نیز با درایت زیادی ظاهر شد. خط سیاسی او در مواجهه با جریانات و جبهه های سیاسی کاملا معلوم بود، او نه در قاعده اصلاح طلب و نه در قاعده اصولگرا قابل تعریف بود، اگر چه او اصول ثابتی داشتورود ترکیه به مذاکرات آستانه برای ترکیه به معنای شرکت در فرایندهای سیاسی و امنیتی سوریه بود و برای شهید سلیمانی به معنای پذیرش نظام سیاسی سوریه از سوی ترکیه بود و از سوی دیگر سلیمانی با آرام سازی مرزهای شمالی سوریه مقدمات پیروزی قاطع علیه تروریست ها را پدید آورد در جریان مذاکرات آستانه ترکیه در قامت سخنگوی بخش وسیعی از معارضه ظاهر شد و این به شهید کمک کرد تا در شرایط بهتر صحنه نبرد سوریه را مدیریت کند.
شهید سلیمانی در صحنه های داخلی ایران نیز با درایت زیادی ظاهر شد. خط سیاسی او در مواجهه با جریانات و جبهه های سیاسی کاملا معلوم بود، او نه در قاعده اصلاح طلب و نه در قاعده اصولگرا قابل تعریف بود، اگر چه او اصول ثابتی داشت.
سردار در عین حال با همه دولت ها از دولت هاشمی تا روحانی کار کرد و این دولت ها هیچگاه وی و نیروی قدس را مقابل خود ندیدند چراکه او بدون آنکه بار اختلاف با دولت ها را متوجه رهبری کند خود به حل و فصل آن می پرداخت و از این بابت خیال رهبر معظم انقلاب آسوده بود البته او در جلسات خصوصی در مواجهه با روسای دولت ها بدون هیچ ملاحظه ای و حتی گاهی با تندی هم صحبت می کرد اما در نهایت در مواجهه عمومی به گونه ای عمل کرد که گویی هیچ اختلافی با دولت ها ندارد. این از هوشمندی بالای او حکایت می کرد.
منبع: کتاب پا به پای قاسم (تحلیل عینی دو دهه تحولات منطقه)