هفدهمین دوره جشنواره سینما حقیقت هفته گذشته به پایان رسید و «محمد حمیدیمقدم» پنجمین دوره خود در کسوت دبیری جشنواره مستند را تجربه کرد. به نظر میرسد ثابت ماندن دبیری یک جشنواره به مانند آنچه در جشنوارههای درجه یک دنیا سراغ داریم، اتفاقی مهم در تثبیت سیاستها و دنبال کردن ایدهها و برنامههای دبیر و مجموعه او به حساب میآید که حالا پس از گذشت پنج سال میتوان این تشخص و هویت بخشی به جشنواره مستند را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
شهریورماه امسال ۱۸۳۹ فیلم به دفتر جشنواره تحویل داده شد که ۶۴۰ فیلم متقاضی شرکت در جشنواره شدند. در این دوره ۱۱۳ کشور خارجی در بخش بینالملل شرکت کردند که در نهایت ۵۷ فیلم در بخش رقابتی حضور پیدا کردند.
یکی از امتیازهای این دوره از جشنواره این بود که مستندها در موضوعهای مختلف و ژانرهای متنوع به نمایش درآمدند. این تنوع و تعدد باعث شد مخاطبان با گرایشهای فکری مختلف که در جشنواره حضور داشتند، فیلم مورد نظرشان را انتخاب و تماشا کنند؛ با این وجود، مستندهای اجتماعی با حدود یک چهارم کل فیلمها، بیشترین سهم موضوعهای فیلمهای جشنواره را به خود اختصاص دادند که ذیل محورهای مختلف شهری و مشکلات معیشیتی ارائه شدند.
دفاع مقدس و فیلمهای مربوط به مقاومت که به طور ویژه به شهدای مقاوت و فرهنگ مقاومت اشاره داشتند، در حدود یک پنجم آثار جشنواره را شامل شدند که از سوی مستندسازان مختلف و با رویکردهای متنوعی اکران شدند. مستندهای پرتره، از مقبولترین انواع مستند در جهان است که در این دوره با حدود ۱۷ درصد، جایگاه سوم تنوع موضوعی را در آثار جشنواره داشتند که به زندگی فردی و حرفهای چهرههای سیاسی، تاریخی و فرهنگی مربوط میشد.
مستندهای زیست محیطی و آنهایی که حوزه آب را واکاوی و پژوهش کرده بودند، یک دهم آثار را تشکیل داده بودند که نشان از افزایش توجه مستندسازان به این حوزه و حساسیت سیاستگذاران به حوزههای محیط زیستی دارد. مستندهای ورزشی با وجود جذابیت و مستندهای حیاتوحشی با وجود طرفدران فراوان، هر کدام نتوانستند بیش از سه درصد آثار را به خود اختصاص دهند. همچنین، با وجود مشکلات اقتصادی در کشور و لزوم واکاوی و آسیبشناسی در این حوزه، اینگونه مستندها از حداقلیترین سهم در میان آثار برخوردار بودند.
بعد از تحلیل موضوعی و آماری آثار جشنواره، پنج اثر پرمخاطب و مناقشهبرانگیز هفدهمین جشنواره سینما حقیقت بررسی شد:
قویدل
مستند «قویدل» ساخته «علی فراهانی صدر» و تهیهکنندگی «سعید الهی» از مستندهای با اهمیت و قابل توجه جشنواره هفدهم سینما حقیقت بود که موفق به کسب جایزه بهترین فیلم نیز شد. فیلم با مقدماتی از زندگی فردی و شغلی قویدل آغاز میشود؛ اینکه با چه مشقتی نمایشگاه عکس زده و خانوادهاش را با وجود زرتشتی، بیوه، هموفیلی و بچهدار بودن همسرش، متقاعد کرده به خواستگاری بروند؛ از همین جاست که با آدم مُصر و جسوری روبرو میشویم که اگرچه هیچ ادعایی ندارد و در ظاهر به هیچ وجه به نظر نمیرسد اینچنین شمایلی داشته باشد، اما در باطن فردی بسیار پیگیر، جسور، شجاع، دغدغهمند و شریف است که میخواهد یک پرونده مهم اجتماعی و حقوقی در ایران یعنی پرونده داروهای آلوده فرانسوی به ایران را پیگیری و به نوعی مدافع و نماینده خانوادههای بیماران باشد.
پرونده داروهای آلوده فرانسوی به ایران، از نظر فیلمساز و پژوهشگران این فیلم، از جمله مهمترین پروندههای قضایی تاریخ معاصر ایران است که به موضوع ورود داروهای آلوده به ایران از سوی فرانسه اشاره دارد و فیلم قویدل تلاش دارد در زمان معرفی احمد قویدل، این پرونده مهم را از زبان او روایت کند تا جاییکه در برخی اوقات داستان احمد قویدل و داورهای آلوده، در هم تنیده و برخی اوقات یکی بر دیگری میچربد تا مخاطب از دو جهت همراه و سمپات با مستند شود: نخست تلاشهای رئیس انجمن هموفیلی ایران برای احقاق حق بیماران و دوم، موضوع و چند و چون داروهای آلوده فرانسوی که از ب بسمالله تا نون پایان آن در این مستند به تماشاگر معرفی و تبیین میشود.
فرشتهها
مستند جدید «زمانپور کیاسری» روایتگر یک خانواده سه نفره است که ابتلای پدر و مادر به نابینایی، شرایط زندگی آنها را با دیگر خانوادهای مشابه متمایز کرده است و وضعیت زندگی این خانوار سوری تاحد زیادی پیچیده و طاقتفرسا به نظر میرسد.
پرداخت کیاسری به زندگی این خانواده، نقطه عطف و محل تمایز این فیلم با آثاری این چنینی است زیرا برای تماشاگری که فیلم را ندیده احتمالا این تصور ایجاد میشود که قرار است با فیلمی روبرو شود که سراسر ناله و سختی است و به مخاطبان این پیام اخلاقی را برساند که قدر سلامتی خود را بدانند و با اینگونه افراد مهربانتر باشند!
کیاسری اما در جایگاه کارگردان و محقق، نگاه متفاوتی به این خانواده داشته و آنها را به شکل فرشتههایی آسمانی تصویر کرده است. وجه مثبت دیگر آثار کیاسری توجه به همه ابعاد سینمایی یک فیلم است در حالی که مستندسازان نسل جدید عموما به تکنیک یا سوژه اکتفا میکنند.
کیاسری از فیلمنامه و متن تا نور،رنگ، صدا، موسیقی و اجرا همه را به بهترین شکل مورد نظر دارد و این یکی از امتیازهای فیلمهایش محسوب میشود که از ابعاد مختلف میتوان درباره آن حرف زد و دوستداران سینمای هنری تا هواداران فیلمهای معناگرا و حتی فلسفی و خانوادههای معمولی، میتوانند مخاطب فیلمهای وی باشند.
فرشتهها در حالی روی مرز رئال و سورئال، سانتیمانتال و ملودرام حرکت میکند که یک رفتار اغراقآمیز یا شعاری میتوانست کلیت فیلم را زیرسؤال برده و خدشهدار کند؛ این در حالی است که همه این ابعاد مستند فرشتهها، به اندازه کارشده و تماشاگر در کمتر از نیم ساعت میتواند یک زندگی متفاوت، آرامشبخش و با امکانات حداقلی را مشاهده، باور و حتی وادار به فکر کند.
هولاین در ایران
مستند «هولاین در ایران» روایتگر تاریخچه شکلگیری و اجزای موزه آبگینه است که توسط «هانس هولاین» یکی از سرشناسترین معماران جهان ساخته شده است.
یکی از تاثیرات خودآگاه چنین مستندهایی که «هادی آفریده» به عمد روی آن دست گذاشته، آشنایی و آگاهی بخشی با مکانها و عناصر تاریخی و فرهنگی کشور است که مغفول و مهجور ماندهاند در حالی که بسیار ارزشمند و ناب هستند. بدون شک مخاطب عام و خاص با تماشای این مستند همین حس تفاخر ایرانی بودن را تجربه میکند و به خود این نهیب را میزنند که چرا تا به حال به سراغ این موزه نرفته و یا به اجزای آن چنین دقّتی نداشته است.
روایتگری آفریده در این مستند از مهمترین امتیازهای فیلم است در حالی که مستند میتوانست همانند مستندهای تاریخی مشابه به یک راوی خوش صدا اکتفا کند و اطلاعات آرشیوی را با تصاویری از موزه تلفیق و نشان تماشاگر دهد؛ آفریده در مقام کارگردان بیشترین تلاش را برای جذابیت و مخاطبپسند بودن فیلماش انجام داده بهگونهای که نماها و مصاحبهها به اندازه و کوتاه، منسجم و در راستای تعمیق اطلاعات ارائه میشود و زیادهگویی، خاطرهگویی و متعلقات زائدی که برای مستند و مخاطب مفید نیست به هیچ وجه در فیلم ارائه نشده است.
علاوه بر ابعاد آگاهیبخشی مستند و تاریخچهای که از موزه و اجزای آن ارائه میشود تلاش موزهداران برای احیا و حفظ این مکان تاریخی فرهنگی نیز جالب توجه به نظر میرسد زیرا شاهدیم که انواع فشارها و اعمال محدودیتها برای تعطیلی و کوچکتر شدن این موزه در کنار مصادره آن انجام شده و چند تن از متولیان این موزه که عشق و تعهد در سخنان آنها قابل درک و دریافت است با همه وجود به نگهداری و محافظت از موزه آبگینه، همانند بخشی از وجودشان اهتمام ورزیدند.
بیقرار
مستند «بیقرار» ساخته «محمدعلی فارسی» روایت زندگی یکی از همرزمان حاج قاسم سلیمانی است که از زبان همرزمان، دوستان و آشنایانش روایت میشود. یکی از تمهیدات جالبی که فارسی در مقام کارگردان در مسیر روایت مستند ایجاد کرده، تعلیقی است که در معرفی این شهید دفاع مقدسی طراحی شده است یعنی برخلاف بسیاری از آثار اینچنینی که در ابتدا نام شهید بیان و مدام از آن یاد میشود در طول مستند بیقرار بهتدریج از نام و عنوان شهید بزرگوار پردهبرداری میشود و هرچه به پایان فیلم نزدیک میشویم اطلاعات و آدرسهای بیشتر و دقیقتری در ارتباط با مشخصات ایشان ارائه میشود.
بیقرار به ماجرای بیقراری حاج قاسم سلیمانی و شهید «حسین یوسف الهی» میپردازد که سالها رفیق و یار همدیگر بودهاند و بخش مهمی از مستند به توصیفها و صحبتهای حاج قاسم درباره شهید یوسفالهی مربوط میشود که مزارشان در کنار مزار حاج قاسم قرار گرفته و از این نظر نیز شاخص و قابل توجه بودهاند.
بیقرار، فضایی دفاعمقدسی و عرفانی دارد و از جمله مستندهایی است که درباره یکی از شهدای جنگ تحمیلی ساخته شده. مستند از روش مصاحبه و بازسازی برای به تصویر درآوردن جزئیات و توصیفات مورد نظر خود استفاده کرده و در طول فیلم شاهد حضور افراد متخصص و مرتبط زیادی هستیم که جلوی دوربین میآیند و از شهید بزرگوار خاطره یا نکتهای را بیان میکنند.
در این میان تدوین کار که فیلمساز آن را انجام داده، از اهمیت زیادی برخورددار بوده زیرا شاهد یک انسجام روایی منظم و همراهکننده در میان سخنان، مصاحبهشوندگان هستیم که در مقایسه با آثاری این چنینی که مصاحبههای طولانی و خستهکننده دارند، مصاحبهها جذاب و همراهکننده از آب درآمده و این یکی از امتیازهای مهم مستند بیقرار محسوب میشود. در مقابل، بازسازیهایی که فیلمساز برای به تصویر درآوردن هرچه بهتر خاطرات و ماجراهای پیشآمده ساخته است، آنچنان جذاب و گیرا به نظر نمیرسد و حداقل جذابیت بخش مصاحبهها را ندارد.
آقای خاص
مستند «آقای خاص» به نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی «جواد ترابی» مستندی ورزشی است که سرنوشت پرفراز و نشیب یکی از برترین چهرههای ورزش کشتی کشور را روایت میکند. رویکرد ترابی در این مستند، نگاهی ژورنالیستی با محوریت قالب گزارش و تحلیل است.
او در این مستند از قهرمانیهای «محمدبنا» در زمان مربیگریاش(در تیم ملی کشتی فرنگی) تا دلایل افتوخیز و مصاحبه با نزدیکانش را به تصویر میکشد و در این مسیر گفتوگوهای صمیمانه و عاشقانه بنا در جایگاه مربی تکمیلکننده و تاثیرگذار جلوه کرده است.
رویکرد متمایز ترابی در مستند آقای خاص، پرداخت همهجانبه و بدون تعصب به کارنامه حرفهای بنا به عنوان معمار کشتی فرنگی ایران بوده و تلاش کرده علاوه بر موفقیتها و دستاوردهای ورزشی، به حرف و حدیثها و شایعات پیرامون وی نیز بپردازد و آن را در مصاحبه حضوری با شخص بنا مطرح کند.
حضور «فرزاد حسنی» به عنوان راوی و «هادی عامل» در مقام مصاحبهشونده، وجوه مربوط به صدا در مستند را تقویت کرده و از عوامل تیزهوشانه سازندگان برای جذب مخاطب محسوب میشود. حسنی با دوری از تلویزیون نوعی حس دلتنگی را برای مخاطبان تداعی میکند و هادی عامل نیز صدایش با تشک کشتی به نوعی عجین و تنیده شده است.