به گزارش ایرنا، ۱۰ سال قبل وقتی الناز ۳۱ سال داشت، همسرش فوت کرد و او با یک کودک ۱۸ ماهه آنچنان در تنگنای مالی ماند که قوت و غذای هر روزش آه و اشک بود و کارش شرمندگی در برابر فرزندش؛ دلش رضایت نمیداد منت کسی را بکشد و سربار کسی باشد و خودش را به هر دری می زد اما با یک کودک ۱۸ ماهه راه به جایی نمیبرد.
به گفته خودش از هر کسی کمک میخواست؛ به او پول و کار میدادند ولی او به خاطر فرزندش که امانت همسرش بود؛ نمیتوانست هر کاری را قبول کند از طرف دیگر هم غرورش اجازه نمیداد از کسی پول بگیرد.
میخواست روی پای خودش بایستد و فرزندش هم کنارش باشد، ولی راه و چاه را نمی شناخت، چون تا چشمش را باز کرد ببیند چه خبر است، ۱۵ سالش تمام شده بود و چون در روستایشان دبیرستان نبود، پدرش اجازه ادامه تحصیل در شهر را نداد و او بعد از ترک تحصیل خودش را پشت دار قالی دید.
چند سالی بود قالیبافی میکرد که ازدواج کرد، شوهرش هم بساز و بفروشی می کرد؛ بعد از سال ها که فرزندش امیر مهدی متولد شده بود، تازه زندگی به آنها لبخند می زد که خبری حال و روزشان را دگرگون کرد.
همسرش در ۴۲ سالگی درگیر بیماری سرطان روده شده بود و حالا باید در کنار قالی بافی هزینه های درمان او را هم تامین می کردند.
او شکسته تر از همسرش شده بود، چنان که دوستان و همسایگانش نه برای حال همسرش که به حال او گریه می کردند و او دور از هیاهو و حرف های همه، بی صدا به عشق همسر و فرزندش دشواری های کار و پرستاری را به جان می خرید.
زندگی اش را عاشقانه دوست داشت، هر شب و روز پای «لت دیواری» در حیاتشان پنهانی گریه می کرد و دستهایش به آسمان بود تا سایه همسرش با همین اوضاع برسرش باشد ولی کنار آنها باشد.
اما عاقبت تاب و تحمل همسرش در مقابله با بیماری تمام شد و در یک روز سرد تسلیم سرنوشت شد و زن و فرزندش را با کلی مشکلات تنها گذاشت و بار سفر بست.
الناز از این به بعد باید خودش فروغ چراغ خانه اش می شد و کار می کرد؛ کاری که بتواند در کنار آن فرزندش را هم نگهداری کند و هم اجاره خانه اش را تامین کند.
به قدری دنبال وام و دست و پاکردن کاری برای خودش رفته بود و به درهای بسته خورده بود که افسرده و خسته شده بود ولی باز با نگاههای امیرمهدی جانی دوباره می گرفت و برای زندگی جنگیدن را دوباره از سر می گرفت.
یک روز گذرش به فرمانداری افتاد؛ از قضای روزگار با فردی آشنا شد که داستان زندگی اش را شنید و او را که راغب به کار دیده بود، به بسیج سازندگی معرفی کرد تا وام کم بهره بگیرد.
الناز حالا باید دنبال هدفش در جای دیگر می رفت و بعد از طی مراحل مختلفی که همه با آن دست به گریبان هستند، موفق شد تا یک وام ۵۰ میلیونی با چهار درصد و بازپرداخت هفت ساله بگیرد و این سرآغازی شد تا امیدی دوباره برای زندگی در دلش روشن شود.
به گفته یکی از بافنده هایش او هم اکنون بعد از ۱۰ سال تلاش دستی بر آتش دارد و یکی از تولید کننده فرش دستباف در شهرش شده؛ علاوه برفرزند خودش سرپرستی ایتام را برعهده دارد و ۱۰ نفر بافنده دارد که برایش فرش می بافند.
یکی دیگر از کارگرانش گفت: او به قدری مهربان است که برای تشویق فرزندان بافنده ها به درس و تحصیل در هر مناسبتی برای شان هدیه می خرد و به هر بهانه ای کنار آنها و خانواده هایشان است تا رنج هایی که خودش تحمل کرده زن دیگری تحمل نکند.
داستان زندگی الناز عبادی درس عبرتی است برای اینکه «نابرده رنج نمی شود به گنج رسید» و این بانوی روستایی بعد از ۱۰ سال رنج و تلاش هم اکنون یک بانوی موفقی است که ۲ بار توانسته در طی این مدت به عنوان کار آفرین نمونه آذربایجان غربی در بخش تعاونی ها انتخاب و معرفی شود.
الناز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا موفقیتهایش را مدیون پشتکار خودش و توکل به خدا می داند و معتقد است که اگر بارها دری را بکوبی عاقبت کسی از پشت در به ندای تو جواب می دهد؛ همان گونه که خدا صدای استمدادش را شنید.
به گفته این بانوی پر تلاش، «رنج کشیدن همیشه تلخ است ولی ثمرهاش شیرین است، چون ما قرار است به زندگی ارزش بدهیم، اعتبار و هستی بدهیم؛ خودخاموشی و تسلیم برابر مشکلات، بیفروغ زیستن است.»
این کارآفرین هم اکنون یک کارگاه ۱۰۰ متری دارد و بیش از ۱۰ نفر بافنده را آموزش داده و مشغول به فرش بافی کرده است و هشت نفر بافنده بیمه شده دارد.
برای اینکه حق کسی ضایع نشود و بتوانند به کارهای دیگرشان هم برسند، حقوق بافنده ها را برحسب کارشان و هر لایه و ردیفی که می بافند پرداخت می کند از قرار هرلایه ۳۵ تا ۴۰ هزار تومان برحسب اینکه مواد اولیه شان چه باشد حقوق بافنده ها رقم می خورد.
بیش از ۴۰ بافنده در روستاهای اطراف هم دارد که برای او فرشبافی می کنند؛ علاوه بر همه اینها پسرش هم بزرگ شده و در کنار مادرش قالی بافی را آموخته و در کنار تحصیل کمک حال مادرش می شود.
او برای خودش خودرویی خریده و مواد اولیه کارگاه را از تبریز و شهرهای اطراف خریداری می کند و بازاریابی برای محصولاتش را هم خودش انجام می دهد .
بسیاری از افراد هستند که در شهر میاندوآب چندین ماه منتظر میمانند تا سفارش کارشان به دستان این کارآفرین تکمیل و تحویلشان شود.
الناز گفت: سال قبل ۲۵ تخته از فرشهای تولیدی شان پیش فروش شده بود و امسال هم اوضاعشان خوب است ولی قیمت مواد اولیه بالا رفته که به تبع آن قیمت فرش هم رو به صعود است.
هر وقت هم پس اندازی باشد، برای تجهیز کارگاه و توسعه آن و خرید یک دار اضافه هزینه می شود تا یک بافنده دیگر هم مشغول به کار شود.
حرفهای زیادی بین مان رد و بدل شد اما وقتی از مدرسه و درس صحبت به میان آمد او بغض کرد و گفت: دلش همیشه برای مدرسه اش تنگ می شود این دختر دیروزی آرزوی ادامه تحصیل دارد آرزویی که به علت نبود دبیرستان در روستایشان بردلش هنوز سنگینی می کند.
الناز معتقد است که اگر ادامه تحصیل می داد، حتما موفق تر از امروز بود ولی با اینکه این امکان برای برادرانش فراهم بود برای او و سایر دختران علاقمند به تحصیل روستا فراهم نشد که لازم است مسوولان به این مورد توجه کنند.
فکر کردن به الناز و امثال او حال آدم را خوب میکند؛ مثل گنجشکی که پرواز را به بچههایش یاد میدهد، او هم هر روز در کارگاهش برای امید دادن به زنان روستا و روستاهای اطراف تلاش می کند.
باید گفت به راستی که النازها در این خطه چه بسیار و چه بیشمارند به تعداد همه دخترانی که ایرانی هستند. آنان مانند همه بانوان پرتلاش ایران زمین، همه حرفشان یک جمله بیش نیست؛ «مقاومت در مقابل مشکلات و امید آفرینی و خدمت به همنوع یک وظیفه است» و همین است که ما باور کردهایم «بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش زیک گوهرند، چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار.»
۲ هزار و ۱۰۰ میلیارد ریال تسهیلات به متقاضیان در آذربایجان غربی پرداخت شده است
در گفت و گویی که در این زمینه با مسوول بسیج سازندگی سپاه شهدای آذربایجان غربی انجام دادم، او گفت: در سال گذشته ۲ هزار و ۱۰۰میلیارد ریال تسهیلات به متقاضیان به میزان یک هزار و ۴۳۰ فقره در راستای حمایت از مشاغل خرد و خانگی و کارفرمایی اعطا شده است تا دل های شکسته ای را به این وسیله بند بزنند و کار و باری برای جویندگان کار راه اندازی شود.
سرهنگ پاسدار علی حیرانی با بیان اینکه سه هزار نفر متقاضی کار و اشتغال توسط بسیج آموزش دیده و توانمندسازی شدند، ادامه داد: بسیج سازندگی در پنج عرصه صنعت، کشاورزی، صنایع دستی، مشاغل خرد و خانگی و کشاورزی ارائه تسهیلات کرده و پیگیری ها نشان داده که در رونق زندگی و ماندگاری روستاییان در محل سکونتشان بسیار اثر بخش بوده است.
او در ادامه صحبتش به وامهای تبصره ۱۸ هم اشاره ای کرد و ادامه داد: از محل این تبصره حدود سه هزار و ۷۶۰ میلیارد ریال ( ۳۷۶ میلیارد تومان) اعتبار به استان تخصیص یافته است که سعی در جذب این رقم داریم.
وی همه این اقدامات را در مسیر محرومیت زدایی و اقتصاد مقاومتی تفسیر کرد و گفت: ۲ قرارگاه اقتصاد مقاومتی و سازندگی و محرومیت زدایی در استان فعال است که در بخش اقتصاد مقاومتی بیشتر در خصوص تسهیلات اقتصاد مقاومتی و با هدف مردمی کردن اقتصاد و حمایت مشاغل خرد و خانگی فعالیت دارند.
همچنین ۵۸۰ صندوق قرض الحسنه اشتغال آفرین در کل استان فعال است که در مجموع از محل آورده خود مردم و خیّران؛ ۴۵۰ میلیارد ریال جهت اشتغال زایی پرداخت شده است.
در همین راستا اجرای طرح فدک و افتتاح ۳۵ مرکز طرح کارآفرینی نیز در دست اجراست و راه اندازی نمایشگاه های کار آفرینی در مرکز استان و شهرستان ها هم در دستور کار قرار گرفته است.
آذربایجان غربی در سال جاری در زمینه تحقق سهمیه اشتغال خود با جذب اعتبارات ابلاغی توانسته در ردیف استان های موفق کشور قرار گیرد.
به گفته جواد کرمی معاون اقتصادی استاندار آذربایجان غربی همدلی و همکاری همه دستگاههای استانی در این زمینه باعث شده است تا تعهد استان برای ایجاد اشتغال در سال جاری که ۴۲ هزار نفر پیشبینی شده بود به میزان ۸۰ درصد محقق شود.
پرداخت تسهیلات کم بهره برای فعالان اقتصادی و کار افرینان موجب شده تا تحول مطلوبی در بخش اشتغال استان ایجاد شود که زنان سرپرست خانوار در این زمینه در اولویت قرار داشته و دارند.