تهران- ایرنا- مساجد و بقاع مبترک سراسر ایران، عصر امروز شاهد مجالس خودجوش مردمی بود که برای بزرگداشت شهدای مظلوم کرمان، دور هم جمع شده بودند. به یکی از این مساحد می‌رویم تا گزارشی از حال و هوای آن تهیه کنیم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، این روزها ایران، سراسر خشم است. درست در سال‌روز شهادت سردار دل‌ها، عمال منحوس دشمن که ضربات متوالی طی سالیان دراز حضور حاج قاسم خورده بودند، دست به سلاح بردند و مردم مظلومی که آمده بودند تا با قهرمان خود بیعتی دوباره داشته باشند را به خاک و خون کشیدند.

این مردمی که چهارشنبه راهی مزار حاج‌قاسم بودند، خشمی پنهان داشتند. خشمی که تا روز انتقام سخت، آرام نخواهد گرفت. حالا ایادی کودن استکبار که گویا حساب و معادله وضعیت کنونی از دستشان در رفته، خشمی دیگر را به آن خشم بزرگ افزودند و یک ملتی را در مقام منتقم قرار دادند.

پس از این نفرت‌پراکنی بود که عده‌ای به کرمان رهسپار شدند و برخی دیگر که امکان سفر برایشان مقدر نبود، با حضور در مساجد، تکایا و بقاع شهرشان، اعلام انزجار خود را از این حرکت تروریستی اعلام کردند.

یکی از این نوع مجالس، در مغرب پنج‌شنبه برگزار شد. مجالسی مردمی که مساجد و بقاع متبرک برگزار کرده و طی آن، مقام شهدای مظلوم کرمان، بزرگ داشته شد.

سرزده به یکی از این مساجد می‌رویم. نماز مغرب و عشا اقامه شده و جمعیت همانطور در صفوف نشسته و با یکدیگر صحبت می‌کنند. موضوع صحبت‌هایشان، اقدام تروریستی کرمان است و دنبال مسبب آن می‌گردند. برخی می‌گویند برنامه‌ریزی موساد است. برخی دیگر پای داعش را وسط می‌کشند و عده‌ای هم دم از منافقین می‌زنند. مرد میانسالی که دیر به مسجد رسیده و در حال اقامه برای خواندن نماز است بلند می‌گوید: باید سر مار را زد؛ کار هر گروهی که بوده، آمریکا از قبل در جریان بوده است. این جمله را می‌گوید و نمازش را شروع می‌کند.

جمعیت، چیزی در حدود ١٢٠ نفر مرد است. آن‌طرف مشخص نیست که چه تعداد خانم به مسجد آمده‌اند. از فرد کناری‌ام می‌پرسم هر روز، این اندازه برای نماز مغرب و عشا در مسجد حاضر می‍‌شوند که او می‌گوید امشب به دلیل مراسم بزرگداشت شهدای کرمان، جمعیت، بیشتر از شب‌های گذشته است.

در میان جمعیت، حجم حضور جوانان و حتی نوجوانان، بیشتر از میزان تصور است. بزرگی حجم این اقدام تروریستی، خون پیر و جوان را به جوش آورده و آنها خواهان پاسخی سریع به این جنایت بزرگ هستند اما یکی از جمع، می‌گوید اول باید عاملان جنایت مشخص شود تا بعد متوجه شویم پای کدام دولت در کار بوده است تا بشود برای دادن پاسخ سخت آماده شد.

یک آقای جوان که شال سبز امام حسین (ع) را به گردن انداخته، می‌گوید کار داعش نیست چون اگر کار داعش باشد، آنها ساعتی پس از جنایت، مسئولیت حمله را به عهده می‌گیرند. او می‌گوید این کارهای بزن‌دررو، فقط در شخصیت نداشته و بزدلانه اسرائیل و موساد است که الان ترسیده‌اند و چیزی نمی‌گوینددر میانه این همهمه، روحانی مسجد به روی منبر می‌رود. صحبت‌های گیرایی به زبان می‌آورد. از تاریخچه اقدام های تروریستی در ایران می‌گوید.

حدود ۶۵ سال سن دارد و مشخص است که وقایع سال‌های ابتدایی انقلاب را به خوبی به یاد دارد. از فجایعی که آمریکا، گروهک فرقان و منافقین رقم زدند شروع می کند تا به این اقدام تروریستی اخیر می رساند و نتیجه می گیرد که دشمن در تمامی این سال‌ها، در لواهایی مختلف، رنگ عوض کرده اما آنجه مهم است دانستن این دو نکته است که دشمنی‌ها با ایران، تا همیشه وجود دارد و دوم، لزوم حفظ همبستگی مردم ایران در تمامی این جنایات است به طوری که، ما باید بیناتر و بصیرتر شویم و هیچ‌گاه دچار ناامیدی و تشتت نشویم.

روحانی باتجربه، سخنرانی خوبی ایراد کرد. جمعیت بیشتر شده و شاید متجاوز از ۱۵۰ مرد شده است. برخی که سنشان بیشتر است به پشتی تکیه داده‌اند. پس از پایان سخنرانی روحانی، اعلام می‌شود که تا دقایقی دیگر، مداح به ذکر مصیبت می‌پردازد. فرصتی پیش می‌آید تا جمعیت باز به ابعاد حادثه بپردازند. یکی از نفرات ردیف جلویی من، با ذوق‌زدگی اعلام می‌کند که گفته اند جنایت دیروز، انتحاری بوده. با این حرف، چند فر از ردیف جلویی برمی گردند و ولوله، بیشتر می‌شود. حالا دیگر نام داعش، بیشتر از ساواک و منافقان به گوش می‌رسد.

یک آقای جوان که شال سبز امام حسین (ع) را به گردن انداخته، می‌گوید کار داعش نیست چون اگر کار داعش باشد، آنها ساعتی پس از جنایت، مسئولیت حمله را به عهده می‌گیرند. او می‌گوید این کارهای بزن‌دررو، فقط در شخصیت نداشته و بزدلانه اسرائیل و موساد است که الان ترسیده‌اند و چیزی نمی‌گویند.

یک نفر از پشت‌سرمی‌گوید دوران مماشات تمام شده. باید کلک اسرائیل را کند. می گوید: جنگی که مهرماه امسال به راه افتاد، بهترین زمان برای از بین بردن اسرائیل بود که غزه، لبنان، یمن، ایران و سوریه متحد شوند و کار اسرائیل را یکسره کنند. این جملات را می گوید، نگاهش را به فرش می اندازد.

جالب است که ظاهر این آقا، مطابق با مد روز است. از نوع لباس‌ها تا اصلاح موهایش. چندین نفر از افراد حاضر در قسمت مردانه مسجد، جوانان و نوجوانان امروزی هستند که ظاهری متفاوت دارند و مشخص است که نفرت از اسرائیل، داعش و محور شرارت، تا چه اندازه در عمق وجود آنها رسوب کرده.

همین نشست‌ها و مجالس خودجوش، خود بهترین نشانه برای همبستگی مردم در هر ظاهری است. دشمن تلاش گستردهای به انجام رساند تا طی یکسال اخیر، دوقطبی معناداری در جامعه به راه بیندازد اما کاش میشد، فیلمی از مجالس امشب، تدوین می شد و به شکلی گسترده انتسار می یافت تا آنها ببینند در مراسم خونخواهی شهدای مظلوم کرمان، باحجاب و بدحجاب، بسیجی و مد روز، تا چه اندازه همپیمان با یکدیگر، در یک مسیر و جاده قرار دارند.

در همین گیرودار، آقای مداح می آید. می گوید در ترافیک گیر کرده بود. یک ماشاالله‌ای به جوانان جمع می گوید و کارش را آغاز می کند. به ذکر مصیبت می پردازد. برخی از همین جوانانی که شاید تصور شود راه مسجد را نمی دانند، آرام اشک می ریزند. به سر و سینه می زنند و در انتها، دعای فرج را با صدایی بلند و در حالی که دستانشان به آسمان دراز شده، می خوانند.

مراسم ساده بزرگداشت شهدای مظلوم کرمان، به پایان می رسد. بدون هیچ تشریفاتی. بدون هیچ غذای نذری و شربتی که برخی ادعایش را کرده بودند. دلگرم می شوم. شاید ظاهر جوانان و نوجوانان امروزی ما تغییرات زیادی کرده باشد اما مشخص است که آنها در درون، چه روحیه جهادگر و حق طلبانه ای دارند. یاد همان جمله معرف و حکیمانه حضرت آقا می افتم که فرمودند: شهید سلیمانی برای دشمنان، از سردار سلیمانی خطرناکتر است.

جمعیت در سیاهی شب پراکنده می‌شوند. آنها به مانند تمام مردم ایران، این روزها سراسر خشم هستند و می خواهند عاملان و آمران این جنایت بشری به اشد مجازات خود برسند. آستانه آرام و قرار این مبارزان و مجاهدان، تا یک جای مشخصی است و این روحیه امروز، از هر زمان دیگری به لبریز شدن نزدیک شده است. آری، از این همه نشانه می توان امیدوار بود که به واقع ظهور نزدیک است.