به گزارش ایرنا، این روزها حادثه تروریستی کرمان و کشتار مردم بیگناه به خصوص زنان و کودکان واکنشهای جهانی را در محکومیت این جنایت برانگیخته است. از جمله اینها شهادت دختر خردسالی به نام ریحانه سلطانینژاد بود که با عنوان «دختری با کاپشن صورتی و گوشواره قلبی» شناسایی شد.
اما این صحنهها و تصاویر دردناک در کارنامه دشمنان ملت ایران در دورههای مختلف مشاهده میشود. بازخوانی تاریخ پرالتهاب دهه شصت گواه خوبی بر این واقعیت است که منافقین یا همان جلادان دهه شصت در عملیاتهای تروریستی خود از کشتار کودکان خردسال هم ابایی نداشتند؛ از «وقتی منافقین دختر چهار سالهای را به رگبار بستند» تا «کودکی که قطعه ذغالی از پیکرش ماند» و «پسری با کاپشن آبی در اصفهان».
سوم مرداد ماه سال ۱۳۶۰ مصادف با ۲۱ ماه رمضان، هنگام سحر صدای گلوله مردم محله بهارانچی اصفهان را به خیابانها کشید. در این حادثه تروریستی حجتالاسلام سید حسن بهشتینژاد از روحانیون انقلابی وفادار اصفهان به همراه فرزند خردسال برادرش سید حمید بهشتینژاد به ضرب گلولههای منافقین به شهادت رسیدند.
شهید حجتالاسلام بهشتینژاد همزمان با فعالیت در دادگاه شیراز، امام جمعه موقت اصفهان نیز بود و هنگامی که کاندیدای مجلس شورای اسلامی شده بود در سوم مرداد ۱۳۶۰ شمسی مصادف با روز شهادت امام علی (ع)، در ۲۱ رمضان سال ۱۴۰۰ قمری به شهادت رسید.
فرزند شهید بهشتینژاد در توصیف شهادت پدرش میگوید: در روز ۲۱ ماه رمضان، روزی که حتی افرادی که مذهبی و اهل روضه هم نیستند به احترام امیرالمؤمنین(ع) حرمتی قائل هستند، منافقین این حرمتها را رعایت نکردند؛ پدرم آن شب احیایی در مسجد برای مردم و احیایی برای اهل خانه گرفته بود، منافقین اول صبح که مردم خواب بودند را برای ترور انتخاب کردند و تحت عنوان اینکه نامهای را از دادگاه شیراز آوردهایم درب خانه را زدند، پدرم با اینکه دو پاسدار داشت اما چون اینطور گفتند خودش پشت در رفت و برادرزاده ایشان نیز به اسم سید حمید که ۲ سال و نیم سن داشت در حیاط کنار پدرم بود؛ طبق اعترافات، آن منافق اول بچه را مورد هدف قرار داد زیرا احتمال میداد پدرم مسلح باشد و قصد پرت کردن حواس پدرم را داشت. منافقین اعتراف کردند که برنامه این بود که وارد خانه شوند و همه اعضا را بکشند، چون باور نمیکردند پدرم پشت در بیاید؛ در جلسه دادگاه وقتی از قاتل سؤال میکنند که چرا بچه را ترور کردی؟ جواب داد: اگر این بچه هم بزرگ میشد مانند بقیه میشد و نمیخواستیم به کوچک و بزرگ آنها رحم کنیم.
از سید حمید بهشتینژاد «پسری با کاپشن آبی در اصفهان» تا ریحانه سلطانینژاد «دختری با کاپشن صورتی و گوشواره قلبی در کرمان» حکایتی از مقاومت، مظلومیت و اقتدار ملت ایران نهفته؛ و از منافقین تا داعش روایتی از جلادی و ترور با حمایت دشمنان اصلی این آب و خاک باقی مانده است.
چرا تبار منافقین و داعش یکی است؟
عملیاتی تروریستی در کرمان که داعش مسئولیت آن را پذیرفت دهها نفر از هموطنانمان را به شهادت رساند که اسامی آنها در فهرست شهدای ترور این سرزمین قرار گرفت. طومار بلند بالایی که برخی عدد ۱۷۰۰۰ هزار را برای آن بیان میکنند و برخی از کارشناسان معتقدند که تعداد شهدای ترور بیش از اینهاست. آنچه که در حادثه روز چهارشنبه ۱۳ دی ماه ۱۴۰۲ بیش از هر موضوعی، احساسات را برانگیخت "دختری با کاپشن صورتی و گوشواره قلبی" بود. عبارتی که به خردسالترین شهید آن روز یعنی ریحانه سلطانینژاد اشاره دارد که به همراه ۷ نفر از اعضای خانودهاش به شهادت رسیدند.
با نگاهی به حوادث تاریخ انقلاب اسلامی میتوان دریافت در دهه ۶۰ هرچند گروهی به نام داعش وجود خارجی نداشت اما گروه دیگری به نام سازمان مجاهدین خلق و یا همان منافقین وجود داشت که عملیاتهای تروریستی آنان، شبیه به داعش امروزی بود؛ یعنی هدف قرار گرفتن کودکان و زنان توسط آن سازمان، یکی از رایجترین اقدامات آنان بود. با گذر به گلزارهای شهدای سراسر کشور زنان و کودکانی را میبینیم که توسط منافقین به شهادت رسیدهاند. در گلستان شهدای اصفهان "پسری با کاپشن آبی" سه ساله، عکس و نام آن در زمره شهدای ترور شهر اصفهان قرار گرفته است. سید حمید بهشتینژاد، پسر خردسالی، که توسط سازمان به همراه عموی خود به شهادت رسیده است. با تامل و دقت میتوان نتیجه گرفت که داعش تنها نام یک گروه تروریستی نیست، بلکه یک ماهیت فکری است که در آن "کودکان و زنان" از اهداف هستند و سازمان مجاهدین خلق هم دارای همان ماهیت فکری می باشد و بیان می کند که تبار فکری داعش و سازمان یکیست.