به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، اگر این تعریف از دیپلماسی یعنی «هنر مرتبط ساختن عناصر قدرت ملی به مؤثرترین شکل با آن دسته از ویژگی های شرایط بین المللی که به منافع ملی مرتبط می شود» معیار قرار گیرد، ارزیابی کارنامه سیاست خارجی دولت سیزدهم و برونداد عملکرد دولت در تامین منافع ملی ایران در انطباق با این تعریف از دیپلماسی قرار می گیرد.
آغاز سال جدید میلادی با اعلام رسمی شدن عضویت ایران در بریکس همزمان شد تا با حضور در باشگاه قدرت های نوظهور جهانی، چشم انداز سیاست خارجی کشور، تصویری از افق مثبت از خود نشان داده و نوید روزهای بهتر آینده را دارد.
سیاست خارجی مطلوب برای هر واحد سیاسی در جهان این است که به خلق و تولید «قدرت» و در نتیجه تامین منافع ملی برای آن واحد منجر شود. از رهگذر این مسیر است که رقابتها، همکاریها، ائتلافها و حتی نزاعهایی بین دولتها در محیط بین الملل شکل میگیرد.
هفته گذشته بود که رئیس جمهور روسیه همزمان با آغاز ریاست کشورش بر گروه بریکس اعلام کرد ایران از امروز رسماً عضو کامل بریکس است. ولادیمیر پوتین همچنین گفت: بریکس در آینده حامیان بیشتری جذب میکند که این امر نشاندهنده قدرت و نقش روزافزون این سازمان است.
بریکس دیگر رویاپردازی نیست
عضویت ایران در پیمانهای شانگهای و بریکس و حضور در بلوک قدرتهای جدید جهانی در حالی محقق شد که تا قبل از استقرار دولت سیزدهم در پاستور، برخی جریانات سیاسی آن را دست نیافتنی و پیوستن ایران به این قدرتهای سیاسی و اقتصادی جهان را رویاپردازی و نقش زدن آرزویی محال ارزیابی می کردند.
حضور تهران در ائتلافها و پیمانهایی همچون بریکس از آن جهت حائز اهمیت است که در دوران گذار نظام بین الملل یا دوران انتقالی (Transition) سازوکارهای موثری در ایدههای جایگزین برای ساختارهای رو به زوال محسوب می شوند. در چنین شرایطی کشورهای گروه بریکس به عنوان قدرت های جدید جهانی، حول یک ایده مشترک ائتلاف کرده اند: مخالفت با وضع موجود در نظم فعلی جهان.
این محور نسبت به یکجانبه گرایی آمریکا و تحمیل ارزش ها و هنجارهای واشنگتن بر ساختارهای جهان و تمامی ارکان سیستم بین المللی، رویکرد تجدیدنظرطلبانه دارد. از همین رو، بریکس اقداماتی را سازمان دهی می کند که بر هم زننده رویههای کنونی قلمداد میشود. تلاش این گروه برای «دلارزدایی» از سیستم مالی جهانی در این راستا قابل تعریف است.
حضور تهران در ائتلافها و پیمانهایی همچون بریکس از آن جهت حائز اهمیت است که در دوران گذار نظام بین الملل یا دوران انتقالی (Transition) سازوکارهای موثری در ایدههای جایگزین برای ساختارهای رو به زوال محسوب می شوند.
بریکس برای به چالش کشیدن نظم آمریکایی حاکم بر جهان دارای سطوح مختلف و متنوعی از قدرت است. چین و روسیه از اعضای دائم شورای امنیت و دارای حق وتو هستند. چین، روسیه و هند دارای زرادخانههای سلاح هستهای هستند و برزیل و آفریقای جنوبی هم از توانمندیهای هستهای برخوردارند.
در کنار این موارد، اعضای این گروه نیمی از جمعیت جهان (۴ میلیارد نفر) را تشکیل میدهند که این متغیر هم یک عامل قدرتساز برای ایفای عمل گستردهتر بریکس است. ظرفیت اقتصادی بریکس با در اختیار داشتن تقریبا ۲۰ درصد کل اقتصاد جهانی دیگر اهرم قدرتساز این گروه برای در اختیار گرفتن ابتکار عمل در نظام بین الملل است.
بازگشت به اوراسیا
راهبردی که دولت سیزدهم در هدف گذاری سیاست خارجیاش جهت نیل به «دیپلماسی اقتصادی» و در راستای کلان استراتژی «خنثی سازی تحریم» در پیش گرفت، استفاده موثر از مولفههای قدرت ایران برای تسهیل روابط تجاری کشور و برداشتن موانع اقتصادی بود که از سوی ساختارهای نظام بین الملل به عنوان ابزار فشار در اختیار ایالات متحده بر ایران تحمیل شده است. توافقنامه اخیر تجاری ایران و اتحادیه اوراسیا را باید در ادامه این مسیر دانست.
موافقت نامه تجاری ایران و اتحادیه اوراسیا شامل روسیه، بلاروس، قزاقستان، ارمنستان و قرقیزستان، نقطه عطفی در راهبرد منطقه ای و پیشروی سیاست «همسایگی» دولت است. نزدیکی جغرافیایی، اشتراکات فرهنگی و تمدنی و روابط سیاسی مطلوب با این کشورها نقطه قوت این توافق است.
اتحادیه اقتصادی اوراسیا با ۱۸۳ میلیون نفر جمعیت و واردات ۳۸۸ میلیارد دلاری از جهان یک بازار عظیم و در دسترس در نزدیکی ایران محسوب می شود که افزایش مناسبات امکان استفاده حداکثری از پتانسیل این بازار بزرگ را برای کشورمان فراهم خواهد آورد و حجم مبادلات ایران و اتحادیه اوراسیا را می تواند تا ۳۰ میلیارد دلار افزایش دهد.
سیاست منطقه ای، احیای «قدرت نرم»
«طوفان الاقصی» در عرض ۱۰۰ روز، توانست تمامی متغیرهای کلیدی منطقه غرب آسیا را واژگون کرده و محور مقاومت تمامی تلاشهای ایالات متحده برای ترمیم نفوذ هژمونیک خود در خاورمیانه را بی اثر کند. اندیشکده دست راستی و پرنفوذ «انستیتو واشنگتن برای سیاست خاورنزدیک» مستقر در «واشینگتندیسی» که بر راهبردهای آمریکا در منطقه غرب آسیا متمرکز است به تازگی در گزارشی نوشته است: با جنگ غزه، ایالات متحده، قلب و ذهن اعراب را از از دست داده، در حالی که رقبای آمریکا و ایران در افکار عمومی مردم خاورمیانه صعود کرده اند.
احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین شکل جدیدی به پویایی های منطقه ای در غرب آسیا بخشیده است.
این موسسه با انتشار پیمایشی در میان افکار عمومی ۶ کشور مهم عربی از افزایش نگرش مثبت اعراب به ایران به جهت ایفای نقش موثر در جنگ غزه خبر داد. آمریکا و رژیم صهیونیستی اگرچه امیدوار بودند که روند عادی سازی عربی با اسرائیل بتواند به یک نظم جدید منطقه ای منجر شود، اما آنچه رخ داد پیشروی دستورکار ایرانی در منطقه با شراکت مسکو و پکن و مهندسی نظم منطقه توسط این محور است.
این ترتیبات سیاسی و امنیتی در دومینوی از سرگیری روابط و همکاری های دولت های عربی منطقه با ایران نمودار شد. در همین راستا، احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین شکل جدیدی به پویایی های منطقه ای در غرب آسیا بخشیده است.
همزمان مقامات مصری هم خبر می دهند که فقط فاصله اندکی تا برقراری روابط مجدد تهران و قاهره مانده است. این دگرگونی ها در خاورمیانه تا جایی پیش رفته است که عربستان سعودی، امارات و مصر پاسخ منفی به در خواست واشنگتن جهت حضور در ائتلاف دریایی آمریکا در دریای سرخ برای مقابله با ارتش ملی یمن داده و به ائتلاف موسوم به «نگهبان رفاه» نپیوستند.
این روزها، با زمینگیر شدن اسرائیل در جنگ علیه مردم غزه، پیام ها و نامه های سران قدرت های جهانی میز کار دیپلماسی کشورمان را شلوغ تر از هر زمانی کرده است. تماس هایی که نشان می دهند بدون ایران هر راه حلی در منطقه به بن بست خواهد انجامید.
برنامه هسته ای، به پیش
ایران به توانایی پاسخ کامل به نقض تعهدات طرف های غربی برجام دست پیدا کرده است و حالا بدون آنکه حتی به یکی از تعهدات برجامی عمل کند، بندهای محدودیت ساز برجام هم یکی یکی در حال غروب کردن است.
برنامه هستهای ایران با شتاب زیادی به پیشرفت خود ادامه می دهد، غنی سازی اورانیوم با غنای ۶۰ درصد، بازدارنگی هستهای کشورمان را به درجه ای رسانده است که زبان «زور» و «تهدید» علیه برنامه هسته ای ایران را غیرعملیاتی کند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی آمده در آخرین گزارش خود در روزهای پایانی سال ۲۰۲۳ آورده است: «ایران از پایان نوامبر گذشته تولید اورانیوم ۶۰ درصد غنی شده خود را به حدود ۹ کیلوگرم در ماه افزایش داده که بیانگر افزایش نسبت به تولید ماهانه ۳ کیلوگرم از ژوئن ۲۰۲۳ و بازگشت به نرخ ماهانه ۹ کیلوگرمی است که در نیمه اول سال ۲۰۲۳ تولید میشد».
ایران به توانایی پاسخ کامل به نقض تعهدات طرف های غربی برجام دست پیدا کرده است و حالا بدون آنکه حتی به یکی از تعهدات برجامی عمل کند، بندهای محدودیت ساز برجام هم یکی یکی در حال غروب کردن است.دولت سیزدهم توانست این گزاره را تثبیت کند که دیپلماسی قرار نیست در عوض رقم زدن یک بهره اقتصادی، از ابزارهای قدرت کشور بکاهد. عدم فهم همین امر در گذشته و پروژه هایی مانند برجام باعث بروز نارسایی در دستگاه دیپلماسی کشورمان شده بود، تا جایی که سیاست خارجی کشور تا سال ۱۴۰۰ در سیکل معیوب انتخاب بین «بد» و «بدتر» قرار گرفت.