حمله ائتلاف تحت حمایت آمریکا به یمن و نیروهای انصارالله واجد ویژگی هایی از تصاعد بحران در منطقه غرب اسیاست؛ ویژگی هایی که برآمده از آشوب امنیتی، بحران های مزمن، حضور و مداخله گری قدرت های فرامنطقه ای و اصطکاک منافع منطقه ای است.
پیشتر و در سایه نشست پنجشنبه شورای امنیت قابل پیشبینی بود که آمریکا، حملات محدودی را به یمن در دستور کار خود قرار دهد. رسانههای بینالمللی بامداد جمعه از حملات مشترک آمریکا و انگلیس علیه اهدافی در چند استان یمن خبر دادند.
خبرگزاری اسپوتنیک روسیه به نقل از منابع محلی گزارش داد که پایگاههایی در شهر الحدیده یمن هدف حملات هوایی قرار گرفتند. در همان دقایق اولیه حمله، یک مسئول در پنتاگون وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که تقریبا ۱۰ هدف مورد اصابت قرار گرفت. همچنین شبکه الجزیره نیز به نقل از یک مقام ارشد انصارالله یمن گزارش داد که چهار شهر صنعا، الحدیده، صعده و ذمار مورد هدف قرار گرفته است. پس از حمله آمریکا به مواضع انصارالله یمن، این گروه نیز متقابلا حملاتی را به کشتی و ناوهای آمریکایی انجام داد.
عملیات طوفان الاقصی و جنگ غزه بیش از پیش تاثیرات منطقه ای خود را بر منطقه ای همواره مستعد بحران، گذاشت و در گوشه کنار غرب آسیا تعارض های منطقه ای با اقدامات حمایتی آمریکا از رژیم صهیونیستی بیش از گذشته نمود پیدا کرد. یمن یکی از این مناطقی است که با شروع جنگ غزه، اقداماتی متقابل علیه رژیم صهیونیستی برای محدودسازی نظامی گری این رژیم انجام داد؛ این اقدامات تقابلی که طیفی از منافع راهبردی اسرائیل و شریان های اقتصادی آن را دربر می گیرفت، منجر به ایجاد تعارض و تقابل راهبردی میان طرف های درگیر در غزه شد.
در همان دقایق اولیه حمله بامداد جمعه، جو بایدن رئیسجمهوری آمریکا در بیانیهای اعلام کرد که یمنیها با ۲۷ حمله، کشتیرانی تجاری، ۵۰ کشور را تحت تأثیر قرار داده اند. دولت بایدن همچنین در این حمله از همکاری انگلیس و حمایت استرالیا، بحرین، کانادا و هلند سود برد.
چنین روندی نشان می دهد که دولت بایدن تلاش می کند تا روند حمایتی خود را در درون یک ائتلاف بین المللی شکل دهد. ائتلاف سازی یکی از ویژگی ها و الگوی رفتاری قدرت سازی آمریکا در مواجهه با موضوعات امنیتی بین المللی است. البته دولت های عضو این ائتلاف بین المللی اساسا مورد حمله تقابلی انصارالله یمن قرار نگرفته اند اما این کشورها نیز تلاش می کنند در چارچوب یک ائتلاف تحت حمایت آمریکا، در شکل بندی های نظم در غرب آسیا مشارکت داشته باشند.
آنچه در غزه رخ داد افزون بر تولید فرایندهای مقاومت گرایی فعال در غرب آسیا می تواند چشم اندار شکل بندی های نظم در این منطقه را نیز مشخص سازد. ترجمان چنین وضعیت و روندی، نشانه هایی از تحرک راهبردی بیشتر آمریکا و بریتانیا در حوزه های دارای بحران های مزمن در منطقه است. آمریکا که تلاش می کرد در چارچوب سیاست «تمرکز بر شرق» وزن راهبردی خود را در غرب آسیا کاهش دهد اما با وجود بحران های دایمی و ضرورت های ناشی از حمایت راهبردی از اسرائیل این روند به کندی انجام شده است و بریتانیا نیز پس از خروج از اتحادیه اروپا تلاش می کند تا وزن راهبردی خود را در مناطق راهبردی جهان همچون غرب آسیا افزایش دهد، این نقطه همجوشی و همپیوندی میان دو متحد سنتی نشان می دهد که غرب اسیا بار دیگر مستعد تکانه های شدید در حوزه تصاعد بحران است.
فادی الشمری مشاور سیاسی «محمد شیاع السودانی» نخستوزیر عراق در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی «ایکس» (توییتر سابق) می نویسد، در حالیکه غرب قرار است با داستانهای حقوق بشری که با مواضع در قبال جنگ رژیم اسرائیل علیه فلسطین و کودکان، زنان و کودکان و غیر نظامیان در شهر غزه سقوط کرده است برای ترمیم چهره شرم آور خود تلاش کند، با گسترش دایره درگیری و افزایش تنش در منطقه مرتکب حماقت دیگری میشود. چنین مواضعی در عمل نشان می دهد که افکار عمومی در این منطقه نگرانی فزاینده ای از تصاعد بحران با اقدامات آمریکا و بریتانیا دارند.
فرجام سخن اینکه؛ حمله ائتلاف آمریکایی به انصارالله و یمن، اگرچه با هدف محدودسازی قدرت عملیاتی این کشور در حوزه دریای سرخ و باب المندب انجام گرفته اما این اقدامات نشانه های جدید از تحرک راهبردی آمریکا و بریتانیا در حوزه غرب آسیاست. همچنین آمریکا تلاش می کند با ائتلاف سازی نظامی، بار دیگر وزن راهبردی خود را در منطقه افزایش دهد که چنین اقدامی در عمل می تواند به افزایش تنش و تصاعد بحران مرحله ای در غرب اسیا بیانجامد.