گروه جامعه ایرنا - قتل زن مازنی با چاقوی میوهخوری به دست دخترش، محیطی همچون پارک با وجود افراد مختلف و قتل مردی با شمشیر سامورایی، قتل دختر با داس، قتل دختری با ۲۰ ضربه چاقو در بازار، کشتن مردی با سلاح سرد در خیابان، زنی صیغهای که ۱۱ مرد خود را با خوراندن قرص قند یا فشارخون به قتل رساند و قتل به خاطر سرقت طلاجات، تنها نمونههایی بسیار کوچکی از قتلهای رخ داده در جامعه است که همه این موارد ریشه در افزایش خشونت و کنترل نشدن خشم دارد.
البته از قتل هولناک یک مادر به دست پسران و قتل دختری به دست همسرش نمیتوان گذشت زیرا این موارد میتواند به عنوان الگویی برای همه افرادی باشد که نمیتوانند خشم خود را کنترل کنند؛ خشمی که زندگی برخی را در چند دقیقه با خاک یکسان میکند. سیاهی روزهای حبس در زندان و انتظار برای مرگ و قصاص، برای چند دقیقه کنترل نکردن خشونت نمیارزد.
کنترل خشم شاید برای چندین ثانیه بسیار سخت و امکانپذیر نباشد اما اگر به عاقبت آن فکر کنیم ممکن است همین ثانیه ثانیههای زندگی در هنگام خشم بتوانند سالهای سال زندگی به افرادی ببخشد که بخاطر مدیریت نداشتن خشم به عنوان قاتل سالها یا عمر خود را تا تعیین تکلیف پرونده در زندان سپری خواهند کرد یا در نهایت با قصاص به زندگی آنها خاتمه داده میشود. مرگی زودهنگام برای جوانانی که نام قاتل را به یدک میکشد یا جوانی که به دلیل ندانمکاری همان جوان به اصطلاح قاتل، عمرش به پایان خواهد رسید.
افزایش یک درصدی قتل در کشور
از ۲۵ اسفند سال ۱۴۰۰ تا هشتم اردیبهشت سال گذشته ۴۸۲ مورد قتل به وقوع پیوسته اما از ۲۵ اسفند سال ۱۴۰۱ تا هشتم اردیبهشت سال جاری تعداد ۵۴۳ مورد قتل را شاهد بودهایم
خشونت و قتل واژگانی بسیار منفور برای همه افراد یک جامعه به شمار میرود اما همه به نوعی با این مسایل روبهرو هستیم، در این راستا کنترل خشم و افزایش تابآوری اجتماعی از نیازهای ضروری است زیرا در سالهای اخیر آمارهایی از افزایش قتل به دلیل کنترل نشدن خشونت منتشر شده است.
محمد قنبری رئیس پلیس آگاهی فراجا ۱۱ اردیبهشت سال جاری در گفت و گویی به افزایش یک درصدی قتل در کشور اشاره کرده و گفته است: از ۲۵ اسفند سال ۱۴۰۰ تا هشتم اردیبهشت سال گذشته ۴۸۲ مورد قتل به وقوع پیوسته اما از ۲۵ اسفند سال ۱۴۰۱ تا هشتم اردیبهشت سال جاری تعداد ۵۴۳ مورد قتل را شاهد بودهایم.
وی با اشاره به اینکه اغلب پروندههای مربوط به قتل در کشور کشف میشوند، اظهار داشت: بیشتر قتلها مربوط به نزاع و درگیری و برخی دیگر مساله خانوادگی است.
اینکه قتلها به نوعی روند افزایشی در سال جاری داشته است، نیاز به مدیریت خشم و کنترل خشونت در جامعه دارد. زیرا همه اشکهای پدر و مادری که پای چوبه دار انتظار بخشش از خانواده مقتول را دارند، گریههایی مادری که فرزندش را به قتل رساندهاند، پدری که دخترش را به خاطر خشم کشته و اکنون پشیمان است و هزاران موارد این چنینی را دیدهایم. اگر خشم خود را کنترل میکردند، فرزند، دوست، پدر، مادر یا دیگر اعضای خانواده زنده بودند و در کنارشان به خوشی زندگی را سپری میکردند.
اما افسوس و صد افسوس که دیگر به قول قدیمیها آبی است که به زمینه ریخته و دیگر امکان جمع کردن آن وجود ندارد، فقط آه و ناله آن باقی مانده، فقط حسرت زنده بودن مقتول پس از چند دقیقهای خشونت بر دل فرد قاتل مانده است. این واژهها هم زیاد تکرار میشود اگر این کار را انجام نمیدادم اکنون مقتول زنده بود و من در زندان منتظر قصاص نبودم، اگر خشم خود ا کنترل میکردم همسرم یا دخترم یا دوست زنده بود. اما باز حیف که این اگرها هم پاسخی برای این کار نخواهد داد.
کاهش میزان تابآوری اجتماعی در جامعه
شواهد نشان میدهد میزان تابآوری انسانها در همه جوامع به شدت کاهش یافته است و به همین دلیل سطح پرخاشگری، عصبانیت و رفتارهای تکانشی به شدت افزایش پیدا کرده است
مهمترین موضوعاتی که این روزها برای کنترل خشم، کاهش قتلها و افزایش تابآوری اجتماعی در جامعه نیاز است و همه میدانیم که باید بر خشم خود غلبه کنیم اما این کار را انجام نمیدهیم و در نهایت منجر به یک حادثه تلخ به نام قتل نزاعهای خیابانی و خانوادگی میشود، در گفت و گوی گروه جامعه ایرنا با رضا پورحسین، رییس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران تشریح شده است.
پورحسین درباره راههایی که برای افزایش تابآوری اجتماعی، کنترل عصبانیت و مدیریت درست خشم افراد در جامعه در پی خشونتهای زیاد که منجر به قتل میشود اینگونه توضیح داد و گفت: شواهد نشان میدهد که میزان تابآوری انسانها در همه جوامع به شدت کاهش یافته است و به همین دلیل سطح پرخاشگری، عصبانیت و رفتارهای تکانشی به شدت افزایش پیدا کرده است.
وی ادامه داد: برای علتیابی پدیده خشونت در انواع متنوع آن مثل خشونتهای خانوادگی، دستهجمعی و ضد اجتماعی متغیرهای زیادی مطرح میشود، اما باید به سراغ عواملی رفت که تعدادی از متغیرها را درون خود قرار داده است. عامل اساسی بالا رفتن سطح پرخاشگری و خشونت و کاهش تابآوری ترویج فردگرایی و کاهش شدید جمعگرایی حتی در جامعه ماست.
انقلاب دیجیتال و شتاب فناوری عامل فردگرایی است
رییس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران گفت: شتاب فناوری، پدیده جهانی شدن و انقلاب دیجیتال لازمه زندگی امروز است. اما عامل اساسی فردگرایی و تغییر سبک زندگی شدهاند. در سبک فردگرایانه، دیگران در اولویت آدمها قرار ندارند، هرکسی سعی دارد به هر قیمتی بار خود را حمل کنند و گلیم خود را از آب بیرون بکشاند.
وی اضافه کرد: بنابراین بالا رفتن سطح خشونتهای فردی و اجتماعی در همه دنیا علت واحد دارد و کنترل آن به راحتی نیست. وقتی فردگرایی و کمیتگرایی بر سبک زندگی فردی و اجتماعی سیطره مییابد، بالا رفتن سطح اضطراب و ناتوانی مدیریت استرس نتیجه قابل پیشبینی است.
پورحسین افزود: بدبین نیستم اما نمیتوانم رفتار و سبک زندگی فردگرایانه را با توقعات جمعگرایانه جمع کنم. این تعارض بزرگی است که جامعه ما را دربرگرفته است. فراموش نکنیم که جامعه ما به دلیل شرقی بودن و اسلامی بودن باید جامعهای جمعگرا باشد، اما میبینید که تکلیف ما با فردگرایی و جمعگرایی مشخص نیست.
راهکارهای مدیریت خشم
رییس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران اظهار داشت: اگر بخواهیم اساسی و درازمدت برای مدیریت خشم عمل کنیم باید زمینههای جمعگرایی را در جامعه افزایش دهیم. اما در کوتاهمدت، برطرف کردن متغیرهای ناکامی، چاره راه است.
وی تصریح کرد: وقتی انتظارات فردی و اجتماعی اتحاد جامعه نسبت به مولفههای رفاهی بالا میرود، تحقق نیافتن آن به صورت احساس ناکامی ادراک میشود که نتیجه آن پرخاشگری و عصبانیت است. همین دلیل ضرورت دارد در عین اینکه نباید انتظارات جامعه را بدون درنظر گرفتن امکانات واقعی بالا برد؛ باید به گشایشهای اقتصادی، معیشتی و برطرف کردن موانع اهتمام داشت.
به گفته وی، از سوی دیگر مشاهدات نشان میدهند که احساس ناامنی اقتصادی و اجتماعی و نیز احساس تبعیض از عوامل خشونتهای اجتماعی محسوب میشود. در جامعه ما به هر دلیلی بین احساس امنیت و درک واقعی آن فاصله زیادی وجود دارد.
هنر گوش دادن به دیگران به شدت کاهش یافته است
پورحسین افزود: اما در زمینههای ارتباطی، کاهش گفت و گو بین انسانها زمینه را برای ورود خشونت و هیجان منفی در مناسبات انسانی فراهم میسازد. سطح و کیفیت گفت و گو و هنر گوش دادن به دیگران به شدت کاهش یافته است و هرکسی سعی دارد حرف خود را به کرسی بنشاند.
وی اضافه کرد: همین مساله به معنای پرخاشگری است. این موضوع چیزی نیست که با آموزشهای مقطعی مُیسر باشد، بلکه ایجاد این عادت را باید از کودکی به ویژه از مدرسه به کودکان آموخت. آنان اگر به روشهای گفت و گو دست یابند و نتایج خوب آن را یاد بگیرند و احساس کنند، درک دیگری، گوشدادن، گفت و گو کردن جزء شاکله آنها خواهد شد.