تهران- ایرنا- شاید کم‌تر نمایشنامه‌ای وجود داشته باشد که بتواند خواننده را به خودی خود به بازی دعوت کند، در خواندن متن‌های نمایشنامه «سه قطعه» خواننده بی‌اختیار به بازی خوانده می‌شود و بازی را طبیعتا می‌بازد.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، مجموعه نمایش «سه قطعه» نوشته پیتر هانتکه و پچواک (ترجمه) عباس نعلبندیان بعد از ۵۲ سال در ایران منتشر شد. این مجموعه از سه نمایشنامه یک قطعه برای گفتن، فریاد کمک و معلم من، پای من تشکیل شده است. قبل از این سه نمایشنامه، مقدمهٔ آربی آوانسیان و همچنین مقدمه‌ و گفت‌وگویی از او با پیتر هانتکه چاپ شده است.

آربی آوانسیان کارگردان سینما و تئاتر، استاد دانشگاه، طراح صحنه و مترجم در مقدمه کتاب آورده است:

هانتکه مفهوم بازی را در بازی کردن با مفاهیم باز یافته است.

هر یک از این سه قطعه، نمایشگر نوعی بازی است که نویسنده در یک موقعیت به‌خصوص مطرح می‌کند؛ فلسفه نمایشیِ هانتکه در یافتن همین بازی خلاصه می‌شود. آنچه به بازیگر و کارگردان محول شده، هم‌گام شدن با همین بازی است. در واقع هرکدام از این بازی‌ها، چیستانی است که جواب آن شاید ارزشی کم‌تر از بازی‌ای که برای کشف نتیجه آن می‌شود، دارد. خواننده این «سه قطعه» نیز به نوبه خود به این بازی کشیده می‌شود.

شاید کم‌تر نمایشنامه‌ای وجود داشته باشد که بتواند خواننده را به خودی خود به بازی دعوت کند. در خواندن این متن‌ها خواننده بی‌اختیار به بازی خوانده می‌شود. او بازی را طبیعتا می‌بازد. امکان برد یا باخت در بازی در اختیار بازیگر است؛ به همین دلیل بازی‌های هانتکه، بازی‌هایی مطلق‌اند.

مجتبا نریمان نیز در مقدمه ناشر به رسم‌الخط نعلبندیان اشاره می‌کند:

تراژدیِ زندگی عباس نعلبندیان خود قصه‌ای نانوشته است. از کار کردن در دکه روزنامه‌فروشی پدرش تا سال‌های کارگاه نمایش... و دست‌آخر خودکشی! چاپ این کتاب تلاشی است تا بعد از چند دهه، بتوانیم یکی از آثار نعلبندیان را به‌چاپ برسانیم. رسم‌الخط مورد استفاده نعلبندیان مورد تایید و استفاده نشر نریمان نیست اما واجب دیدیم رسم‌الخطی را که نعلبندیان روی آن اصرار داشت در این کتاب حفظ کنیم.

درباره نویسنده:

پیتر هانتکه (Peter Handke) در ۶ دسامبر ۱۹۴۲ در اتریش به دنیا آمد. پدر پیتر هانتکه کارمند بانک بود. او تحصیلات عالی خود را در رشته‌ حقوق و در دانشگاه گراتس آغاز کرد و آن را پس از ۴ سال و در سال ۱۹۶۵ به پایان برد. در همین برهه بود که پیتر هانتکه به دنیای ادبیات روی آورد و با آثار نویسندگان بزرگی چون فئودور داستایوفسکی، ماکسیم گورکی و توماس وولف آشنا شد.

هانتکه نویسنده‌ اتریشی است که در سال ۲۰۱۹ توانست به دلیل نوآوری‌های روایی خود به جایزه‌ نوبل ادبی دست یابد. از دیگر افتخارات او می‌توان به کسب جایزه‌ ایبسن در سال ۲۰۱۴ اشاره کرد. «کاسپار» و «تکرار» از بهترین کتاب‌های پیتر هانتکه به شمار می‌رود.

پیتر هانتکه نویسنده اتریشی

درباره مترجم:

عباس نعلبندیان متولد سال ۱۳۲۸ بود. در نوجوانی در روزنامه‌فروشی پدرش در خیابان فردوسی کار می‌کرد. سال ۱۳۴۷ با اولین نمایشنامه‌اش «پژوهشی ژرف و سترگ و نو، در سنگواره‌های دوره بیست‌وپنجم زمین‌شناسی یا چهاردهم، بیستم و غیره؛ فرقی نمی‌کند» برنده جایزه دومین نمایشنامه برتر جشن هنر شیراز شد. این نمایشنامه را، که ساختار و زبان خاصش بسیار بحث‌انگیز شد، آربی آوانسیان کارگردان سینما و تئاتر، استاد دانشگاه، طراح صحنه و مترجم، در همان جشن هنرشیراز و بعد در تهران اجرا کرد.

از او ۹ نمایشنامه، سه داستان و سه ترجمه باقی مانده است. او سه قطعه نوشته پیتر هانتکه را در سال ۱۳۵۱ ترجمه و منتشر کرد. نعلبندیان در سال ۱۳۶۸ درگذشت.

عباس نعلبندیان مترجم

قسمتی از متن کتاب

سرنگهبان به آرامی برزمین چمباتمه می‌زند.

نگهبان بر کف صحنه می‌نشیند.

سرنگهبان نیز به آرامی می‌نشیند.

در همان آن‌که سرنگهبان می‌نشیند، نگهبان بر کف صحنه می‌خوابد.

سرنگهبان هم به آرامی، به آرام‌ترین شکل، بر پشت، بر کف صحنه می‌خوابد و خود را آسوده می‌دارد.

در همان آن‌که سرنگهبان بر پشت بر کف صحنه می‌خابد، نگهبان به تندی بر خود غلت می‌خورد و بر شکمش قرار می‌گیرد.

سرنگهبان هم، که حرکات خود را با صدایی که از آن بر می‌خیزد، تشدید می‌کند، بر خود غلت می‌خورد و به آرامی بر شکمش قرار می‌گیرد.

نگهبان، اکنون، به بهترین سانی که می‌تواند، خود را در خود، خم می‌کند. او را می‌بینم که تمام هیکلش می‌کاهد و کوچک می‌شود. ولی او که قبلا یک بالن باد شده نبود، بود؟ به نظر می‌آید که بود. نگهبان کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود، و به تبع صحنه رو به تاریکی می‌رود. سر نگهبان به همان حالی که پیش از این دیدیمش، بر شکمش می‌ماند، صحنه اکنون تاریک است؛ اما آکردهای مجزا از هم را می‌شنویم.

صحنه روشن می‌شود.

دو نگاره را می‌بینیم که دوباره در پشت میز به همان حالت پیشین‌شان نشسته اند. سرنگهبان بر می‌خیزد، به سوی چکمه‌اش می‌رود، به شیوه‌ای حرفه‌ای چکمه‌هایش را بیرون می‌آورد، بی‌آنکه مبالغه‌ای در کارش باشد، گویی هیچ‌کس نمی‌پایدش. هر لنگه چکمه را با لگد به سویی از صحنه می‌اندازد.

نگهبان برمی‌خیزد به سمتی که چکمه‌ها افتاده‌اند و آن‌ها را بر می‌دارد و کنار هم در کنار در می‌گذارد.

سر نگهبان و نگهبان یکی پس از دیگری، به سرجای‌شان باز می‌گردند. (صفحه ۶۹ و ۷۰)

مجموعه نمایش «سه قطعه» نوشته پیتر هانتکه و پچواک(ترجمه) عباس نعلبندیان با طرح روی جلد اردشیر محصص، در قطع رقعی، در ۵۶ صفحه و با شمارگان ۵۵۰ نسخه در سال ۱۴۰۲ منتشر شد.