به گزارش خبرنگار حوزه احزاب ایرنا، چند سالی است ایام انتخابات که میشود رادیکالهای اصلاحطلب همنوا با اپوزیسیون خارجنشین، ساز تحریم انتخابات کوک میکنند. تکلیف اپوزیسیون که روشن است، اما رادیکالهای اصلاحطلب از انتخابات ۸۸ به این سو و در شرایطی که خود متهمان ردیف اول فتنه و خدشه به رأی اکثریت بودند، با فرار به جلو به قول معروف دستِ پیش گرفتند تا پس نیفتند و از آن پس تحریمی شدند تا بهزعم خود انتقام ۸۸ را بگیرند.
انتخابات مجلس نهم در اسفند ۹۰ اولین محمل عملیاتی شدن این استراتژی بود و اصلاحطلبان تندرو نظیر تشکل های منحل شده مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم و برخی دیگر از تشکلهای این طیف در بیانیههای شدیداللحنی انتخابات مجلس را تحریم کرده و پیشاپیش عدم مشارکت مردم را مسلّم گرفته و آن را به نام بحران مشروعیت حاکمیت فاکتور کرده و منویات «۸۸ی» خود را تکرار کردند.
حضور ۶۳ درصدی ملت در انتخابات اما آب سردی بود بر آتش التهابآفرینی آنها و تحلیلهای پیشاانتخاباتی آنان را به نحو تحقیرآمیزی تخطئه و سرافکنده کرد.
پس از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم که نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان به پیروزی رسید، ادعای افراطیهای تحریمگرا در خدشه به سلامت انتخابات نیز با چالش مواجه شد و استراتژی آنان را برای شرکت یا عدم مشارکت در انتخاباتهای بعدی دچار سردرگمی ساخت و دو دستهگی و انشقاقی را ناظر به این مسأله در اردوگاه اصلاحطلبان رقم زد.
از تحرکات انتخاباتی در عصرِ اعتدال تا انفعال اصلاحطلبان در سال ۹۸
در انتخابات مجلس دهم در سال ۹۴ که تنها ۲ سال از عُمر دولت دوازدهم گذشته بود و فضای جامعه هنوز متأثر از تبلیغات پرهیاهوی برجامیِ دولت وقت بود و رأیآوری چهرههای نزدیک به دولت احتمال زیادی داشت، صدای تحریمیها در نیامد و اصلاحطلبان به یمن ائتلافی نانوشته با افراد نزدیک به «علی لاریجانی» لیست ۳۰ نفرهای را با سرلیستی «محمدرضا عارف» به مجلس فرستادند. اما در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ۹۸ که دولتِ دوم روحانی هم به نیمه رسیده بود و ماه عسل برجامی دولت گذشته بود و عیار وعدههای پُر و آب و تاب روزهای نخست یکی پس از دیگری معلوم میشد و برآوردها حکایت از کاهش مشارکت به سبب نارضایتی مردم از عملکرد دولت و مجلس مستقر داشت، رادیکالها دوباره روغن ریخته را نذر امامزاده کرده و پروژه سکوت و انفعال در انتخابات را در دستور کار قرار دادند.
طی این سالها، نظارت استصوابی شورای نگهبان بهانه اصلاحطلبان برای تحریم انتخابات بوده است. موضوعی که درواقع از ابتدای دولتِ دوم خاتمی سیبل حملات اصلاحطلبان شد و هجمه به آن با لوایح دوقلوی معروف خاتمی به نحو رسمی و سیستماتیک آغاز گردید.
تجربه نشان داده حضور یا عدم حضور چهرههای خاص موضوعیتی اساسی در کشاندن مردم پای صندوقهای رأی نداشته است. گواه این امر نیز انتخابات دومین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا بود
علیرغم شانتاژ اصلاحطلبان در خصوص این موضوع، تجربه نشان داده حضور یا عدم حضور چهرههای خاص موضوعیتی اساسی در کشاندن مردم پای صندوقهای رأی نداشته است. گواه این امر نیز انتخابات دومین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا بود که به دلیل خارج بودن از حیطه نظارتی شورای نگهبان رد صلاحیتی در کار نبود و حتی چهرههای اپوزیسیون نیز مجال کاندیداتوری یافتند، اما علیرغم ادعاهای اصلاحطلبان درخصوص وزن حضور افراد شاخص در میزان مشارکت مردم، انتخابات مذکور به دلیل عملکرد پرحاشیه شورای شهر قبل و انحلال آن با کاهش محسوس مشارکت همراه شد و نتیجه آن شکست معنادار اصلاحطلبان بود.
از ابتدای امسال و با آغاز بحثهای انتخاباتی، مجددا تحریم بهمثابه استراتژی همیشگی افراطیون اصلاحطلب در دستورکار آنها قرار گرفته و ادعاهای تکراری این جماعت فضای رسانهای را متأثر کرده است.
چندصدایی اصلاح طلبان در آوردگاه ۱۱ اسفند
«سعید حجاریان» تئوریسین شاخص اصلاحات ۱۵ مهر در گفتگو با روزنامه اعتماد، گرچه صریحا و به نحو ایجابی حرفی از تحریم انتخابات نزد، لیکن اما و اگرها و شروط زیادهخواهانه و فراقانونیای که ذیل کلیدواژه «مشارکت مشروط» مطرح کرده عملا معنایی جز تحریم انتخابات ندارد. مشارکت در انتخابات با این شرط که استصوابی نباشد، «سالبه به انتفاء» موضوع بوده و معنای آن چیزی جز عدم مشارکت در انتخابات نیست.
«صادق زیباکلام» هم شرکت در انتخابات را تخطئه کرده و در گفتگو با سایت دیدهبان ایران، گفت «مطمئنم چهرهها و شخصیتهای اصلاحطلب، مستقل و یا حتی اصولگرایان معتدل و میانهرو با ورود به این انتخابات با آبرو و حیثیت خود بازی کردهاند. به ویژه اصلاحطلبان که تتمه آبرو و حیثیتشان هم خواهد رفت».
اما در مقابل رادیکالها، اصلاحطلبان میانهرو موضع متفاوتی نسبت به حضور در عرصه انتخابات اتخاذ کردند؛ «حسین مرعشی» نایب رئیس جبهه اصلاحات ایران و دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی روز یکشنبه ۱۰ دیماه در نشست خبری با خبرنگاران رسانهها، راهبرد جبهه اصلاحات را حضور پرشور در انتخابات یازدهم اسفند عنوان و تصریح کرد: تحریم انتخابات در جبهه اصلاحات رأی نیاورد و ما درصدد تشکیل اقلیت نیرومند در مجلس هستیم.
«اسماعیل دوستی» فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در گفتگو با ایرنا، از ائتلاف و فهرست مشترک اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در انتخابات مجلس دوازدهم خبر داد و گفت: ما به دنبال انتخابات پرشور هستیم و حتما باید در صحنه مشارکت داشته باشیم.
«علیرضا محجوب» دبیرکل خانه کاگر از احزاب اصلاحطلب هم چندی پیش در گفتگو با مشرق نیوز تحریم انتخابات را چریکبازی و هفتتیر کشی علیه نظام توصیف و اعلام کرد که ما در انتخابات شرکت میکنیم و همه را به شرکت در انتخابات دعوت میکنیم.
«احمد شریف» از دیگر فعالان اصلاحطلب و عضو حقوقی جبهه اصلاحات هم میگوید: اصلاحطلبان نمی توانند نسبت به انتخابات بیتفاوت باشند و این جریان «به هیچ عنوان» انتخابات را تحریم نمیکند.
راهبرد انتخاباتی و تردید اصلاحطلبان!
با اینحال انتشار راهبرد جبهه اصلاحات برای انتخابات در روزهای اخیر حکایت از این دارد که اصلاحطلبان درخصوص حضور یا عدم حضور در انتخابات همچنان دچار دودستگیاند و هر گروهی ساز خود را میزند و جبهه اصلاحات نیز تمایلی به موضعگیری صریح نسبت به این موضوع ندارد و ترجیح میدهد با تَکرار اتهامات موهوم همواره در فضایی مبهم و غیرشفاف طی طریق کند تا بعدها بتواند هر نتیجهای را مصادره به مطلوب کرده و به نام منافع خود سند بزند.
«جواد امام» سخنگوی جبهه اصلاحات در صفحه مجازی خود محتوای راهبرد اعلامی این جبهه را اینگونه بیان کرد: «با توجه به تصویب راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات ایران در اول بهمن ۱۴۰۲، طبعاً اصلاحطلبان نمیتوانند در انتخاباتی تهی از معنا، غیررقابتی و غیرمنصفانه و غیرمؤثر در اداره کشور و سرنوشت شهروندان شرکت کنند. البته این راهبرد به منزله قهر با صندوق و تحریم انتخابات نیست.»
جبهه اصلاحات رویکرد «مشارکت مشروط» را بهمثابه گزینهای میان حضور در انتخابات و تحریم مدنظر دارد و آن را در معنایی متعادلتر از آنچه حجاریان اراده کرده به کار میبرد!
ممکن است اینگونه به نظر بیاید که جبهه اصلاحات رویکرد «مشارکت مشروط» را بهمثابه گزینهای میان حضور در انتخابات و تحریم مدنظر دارد و آن را در معنایی متعادلتر از آنچه حجاریان اراده کرده به کار میبرد، از این رو گذشته از جوسازی مغرضانه بیانیه مذکور، واقع آن است که شرط و شروط گذاشتن برای انتخابات معنایی جز شاخ و شانه کشیدن برای ساختارها و قوانین رسمی ندارد و اصلاحطلبان نمیتوانند به این استراتژی بهمثابه چماقی بالای سر نظام برای تحمیل مطالبات فراقانونی خود متوسل شوند.
راهبرد اصلاحاتیها همچنین نشان از سیاست با دست پس زدن و با پیش کشیدن انتخابات توسط اصلاحطلبان دارد. آنها نه شهامت تحریم صریح انتخابات را دارند، نه ساختارها و قوانین رسمی را برمیتابند و برای حضور، شرط و شروط و اما و اگر تعیین میکنند. پندار آنها این است که همواره میتوان با حرکت در مرزهای مبهم به حیات سیاسی خود ادامه داد. لیکن چنین رویکردی از یک جریان سیاسی رسمی پذیرفته نیست و اصلاحطلبان اگر حقیقتا خود را درون حاکمیت تعریف میکنند لازم است به این رفتار کجدار و مریز خاتمه داده و یکبار برای همیشه نسبت خود را با قوانین و ساختارهای رسمی کشور مشخص کنند و به تبعات آن ملتزم باشند.
در این میان همچنان خبری از موضع «محمد خاتمی» درخصوص انتخابات نیست و ظاهرا او ترجیح میدهد با سکوت از این مقطع گذر کند.
به طور کلی میتوان گفت: در سالهای اخیر مواجهه اصلاحطلبان با انتخابات همواره مواجههای دوگانه بوده است؛ هم به نحو پیشینی و قبل از انتخابات که هرجا برآوردها حکایت از کاهش مشارکت داشته، ساز تحریم کوک کردهاند و هم به نحو پسینی و بعد از انتخابات که هرگاه نتیجه مطابق میل ایشان نبوده در سلامت انتخابات شبهه کردهاند و حتی به مشارکت پرشور ملت برچسب پوپولیستی زدهاند. اما در مواقعی که نتیجه انتخابات مطلوب آنها بوده آن را انتخاباتی سالم خوانده که در نتیجه فرآیندی دموکراتیک محقق شده و ماحصل شعور و درک مردم بوده است. رویکردی که به هر حال از نگاه تیزبین ملت دور نمیماند و در موقع لازم پاسخ متناسب آن را خواهد داد.