تهران- ایرنا- انیمیشن سینمایی «گانورا» قهرمانی معلول دارد و به بهانه اکران عمومی این اثر سینمایی سراغ بازخوانی تجربه‌های موفق از کاراکترهای دارای معلولیت در صنعت انیمیشن‌سازی دنیا رفته‌ایم.

به گزارش خبرنگار ایرنا، بیشتر اوقات وقتی کلمه معلولیت و ناتوانی ذکر می‌شود، احساس ناراحتی یا ترس به وجود می‌آید. این موضوع به این دلیل اتفاق می‌افتد که معلولیت و ناتوانی به‌شدت به چیزهای بد، زشت یا حتی خطرناک مرتبط بوده اما نکته اصلی فقط ماهیت ناشناخته‌ای است که ما را فریب می‌دهد و زمانی که آن را بشناسیم و بفهمیم که چیست، از چیزی که می‌توانیم تصور کنیم ساده‌تر است.

در طول سال‌ها، استودیوهای انیمیشن مانند دیزنی، پیکسار، دریم ورکس و نیکلودئون چند شخصیت معلول را ترکیب کرده‌اند که شگفت‌انگیز هستند. ما حتی اگر بخواهیم هم نمی‌توانیم آنها را فراموش کنیم.

ناتوانی تقریباً مانند یک موضوع «اسمش را نبر» است و مبحث رایجی نیست که به طور تصادفی با دوستان درباره آن صحبت کنیم. همان‌طور که خیلی راحت در مورد رژیم‌های غذایی گیاهخواران یا روند مد، صحبت می‌کنیم. سوال این است: چرا که نه؟

آیا این عجیب است که باید بدانیم چگونه با اوتیسم مقابله کنیم؟ بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، تخمین زده می‌شود که از هر ۱۶۰ کودک، ۱ کودک دارای اختلال طیف اوتیسم است و گزارشگر فلوریدای جنوبی در مورد شیوع بیشتر اوتیسم به نسبت سرطان دوران کودکی، دیابت و ایدز می‌نویسد.

بنابراین، اگر اوتیسم در افراد بیشتر از مجموع دیابت، سرطان دوران کودکی و ایدز تشخیص داده شود، احتمالاً باید بیشتر از سایر بیماری‌ها نیز درباره اوتیسم بدانیم.

این سوال خوبی است که می‌تواند به بحث‌های بزرگ در مورد چرایی‌ها منجر شود! به نظر می‌رسد که این موضوع به عدم شناخت و ناتوانی درک در مورد معلولیت مربوط می‌شود، زیرا افراد دارای معلولیت در هیچ جا نماینده‌ای ندارند و این منجر به بی‌اطلاعی و انگ به آنها می‌شود.

اما وقتی شرکت‌های انیمیشن‌سازی تصمیم می‌گیرند در این موضوع شرکت کنند و شخصیت‌هایی را علی‌رغم هر ناتوانی که دارند، زنده نمایند، عالی و دوست‌داشتنی است و یک نقطه عطف برای همه به‌حساب می‌آید.

با توجه به اکران سراسری انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» در سینماهای سراسر کشور که قهرمان اصلی آن پسری معلول به نام سهیل است، بیایید با شخصیت‌های انیمیشن‌ها، داستان‌ها و ناتوانی‌های شگفت‌انگیز آشنا شویم.

نمو

چه کسی نمو را دوست ندارد؟ بامزه‌ترین ماهی اقیانوس، دلقک ماهی جوانی است که با پدرش زندگی می‌کند. قبل از اینکه او از تخم خود بیرون بیاید، به دلیل حمله یک باراکودا، تنها تخم نمو سالم ماند. البته کمی ترک‌خورده بود. در نتیجه آسیب تخم، باله راست نمو کوچک‌تر از باله چپ او است.

در حین تماشای تمام ماجراهای اقیانوس، هر بار که نمو با مشکلات حرکتی دست‌وپنجه نرم می‌کند، پدری فوق‌العاده محافظ را در کنار او می‌بینیم اما زیباترین آموخته این است که نمو هرگز تسلیم نمی‌شود یا برای باله کوچک‌تر خود، احساس کمبود نمی‌کند. در عوض، او آن را با غرور می‌پذیرد، نه اینکه به آن به‌عنوان یک نقطه‌ضعف، نگاه کند.

تصویری که از نمو به‌نمایش‌ درآمده به‌خوبی یک شخصیت معلول را نشان دهد. او شاد، شجاع و صمیمی است و ما هرگز برای او احساس دلسوزی یا تاسف نداریم. آیا دوست نداشتید نمو باشید و در ماجراهای اقیانوس شرکت داشته باشید؟

دوری

بامزه‌ترین جراح ماهی اقیانوس آرام که تابه‌حال پیدا کرده‌ایم. انرژی و عشق زیادی که او در سراسر اقیانوس پخش می‌کند. اگرچه شیرین به نظر می‌رسد، اما او هرگز به یاد نمی‌آورد که چه اتفاقی برایش افتاده است، دوری حافظه کوتاه‌مدت خود را از دست‌ داده است. این می‌تواند بخش یا تاثیر جانبی یک ناتوانی مانند اوتیسم، افسردگی، آلزایمر یا زوال عقل باشد.

این موضوع می‌تواند برای افرادی که با مبتلایان از دست‌ دادن حافظه کوتاه‌مدت در ارتباط هستند، ویران‌کننده باشد، زیرا آنها باید پاسخ‌های مشابه را بارهاوبارها تکرار کنند، اما هم‌زمان به طور مداوم به‌خاطر فراموشی خود، عذرخواهی نمایند.

علی‌رغم اینکه این موضوع تقصیر هیچ‌کس نیست، بسیاری از افراد ناتوان می‌توانند با روند مداوم عذرخواهی شناسایی شوند اما عشق همیشه برنده است و درسی که در این انیمیشن باید یاد گرفت این است که دوستان و خانواده دوری، او را همان‌طور که هست می‌پذیرند و دوست دارند.

مامان اودی

«برای یک بانوی نابینای ۱۹۷ساله بد نیست!» - مامان اودی. چه جواهری است. مگر نه؟ پیرزنی عجیب‌وغریب، خونگرم و دانا که قدرت زیادی دارد. شیرینی و لطافت او را همه دوست دارند. در حین تماشای فیلم اصلاً متوجه نابینایی او می‌شوید؟ من نشدم!

این چیزی است که ما باید در مورد هر فردی که معلولیت دارد احساس کنیم. آنچه در مورد هر فرد مهم است چیزی است که او را تعریف می‌کند آسیبی نیست که به او وارد شده بلکه روح بزرگ و کارهای زیبایی است که همه آنها می‌توانند گاهی خیلی بهتر از هر فرد بدون معلولیت دیگری، انجام دهند.

نابینایی یا کم‌بینایی امروزه سازمان‌های غیردولتی (NGO) بیشتری دارند و به مردم در مورد آن آگاهی می‌دهند که باعث می‌شود هنگام صحبت با فردی که نمی‌بیند احساس گم‌شدگی نکنید. بااین‌وجود، هنوز کارهای زیادی باید انجام شود تا جهان را برای نابینایان فراگیرتر کند.

گوژپشت نوتردام

قلب و روح زیبای کازیمودو، در گوژپشت نوتردام، به‌عنوان یک فرد ناتوان نشان‌داده‌شده که زشت به دنیا آمده است.

کازیمودو در کودکی در مرتفع‌ترین برج کلیسای جامع، پنهان از دنیا بزرگ شد. درست مانند بسیاری از کودکان (احتمالاً هنوز هم در برخی از نقاط جهان) که به دلیل مشکلات ظاهری مخفیانه بزرگ شده‌اند. این جداسازی می‌تواند ترس، اضطراب یا عدم‌پذیرش تجربه دنیای بیرون و داشتن یک زندگی عادی را افزایش دهد.

این چیزی است که افراد معلول می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند: فقط زندگی خود را بدون قضاوت بر اساس ناتوانی خود، ادامه بدهد.

هیکاپ

در فیلم چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم رویکردی تازه به ناتوانی است. با هیکاپ، جوان‌ترین رئیس دهکده آشنا می‌شویم که به دلیل از دست‌دادن پایش، اندام مصنوعی دارد.

خشم شب بی‌دندان، اژدهای او نیز قطع عضو است. هنگامی که هیکاپ به بی‌دندان شلیک می‌کند، او بخشی از باله دم و توانایی پروازش را از دست می‌دهد. هیکاپ یک دم مصنوعی برای بی‌دندان طراحی کرده و می‌سازد و در نهایت آنها با هم پرواز می‌کنند.

داستان‌های خوب طراحی شده در سری فیلم‌های چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، شگفت‌انگیز هستند، زیرا در مورد خود معلولیت نیستند، اما تاثیر آن بر شخصیت‌ها، گویای همه چیز است.

تیگر

تیگر ببر داستان‌های وینی د پو، دائماً بیشتر از یک فرد معمولی در حال حرکت است، می‌پرد، صحبت می‌کند، لبخند می‌زند و فکر می‌کند. او مبتلا به اختلال کم‌توجهی بیش‌فعالی (ADHD) است.

علائمی مانند ناتوانی در تمرکز روی هر چیزی و افکار بسیار بی‌حوصله یا بی‌نظم، گاهی اوقات می‌تواند تشخیص تفاوت بین ADHD و یک کودک بدرفتار را دشوار کند.

ما باید از دوستان تیگر یاد بگیریم که چگونه روی جنبه مثبت و انرژی بی‌پایان او تمرکز می‌کنند. حفظ این ریتم می‌تواند دشوار باشد، اما مقاومت و قضاوت، تنها باعث می‌شود افراد مبتلا به ADHD احساس جدایی از دنیا و عدم‌پذیرش کنند.

رنه

چرخه یک فیلم کوتاه است که برای اولین‌بار هدف را کاملاً روشن کرد: آگاهی در مورد اوتیسم با خلق داستانی پیرامون رنه، یک دختر مبتلا اوتیسم که در یک کمپ قایق‌رانی شرکت می‌کند.

در این فیلم کوتاه بسیاری از علائم رایج در کودکان اوتیستیک مانند نقص شدید در مهارت‌های ارتباط اجتماعی کلامی و غیرکلامی و پریشانی یا مشکل در تغییر کنش‌ها یا تمرکز، به‌نمایش‌درآمده‌اند.

جالب است بدانید که صداپیشه رنه، یعنی مدیسون بندی نیز اوتیستیک است. آیا این شگفت‌انگیز نیست؟

باب اسفنجی شلوار مکعبی

باب اسفنجی پیگیر است، اخلاق کاری باورنکردنی دارد، بی‌نهایت خوش‌بین است. او یک دوست وفادار، کارمند حرفه‌ای و صاحب حیوان خانگی است. درحالی‌که در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که باب اسفنجی یک شخصیت برون‌گرا است که گاهی اوقات دیگران را زودتر از موعد قضاوت می‌کند؛ اما او اختلال کمبود توجه دارد و نشانه‌های اجتماعی را دنبال نمی‌کند.

با بررسی دقیق‌تر متوجه می‌شویم که او با یک بیماری روانی دست‌وپنجه نرم می‌کند که برخی فکر می‌کنند سندرم ویلیامز - بورن، ADHA یا اختلال دوقطبی است.

البته، این تشابهات با رفتار و بیماری روانی تایید نمی‌شود، اما نشان‌دهنده یک چیز بسیار مهم است: باب اسفنجی مستقل است و علی‌رغم رفتار، احساسات، نگرش‌ها یا شکل بدنی که دارد، این آگاهی را آشکار می‌کند که حتی زمانی که با یک فرد مبتلا به این بیماری در ارتباط هستیم فقط باید هر او را همان‌طور که هست درک کنیم و بپذیریم.

ایور

همه ناتوانی‌ها جسمی یا روانی فوراً تشخیص داده نمی‌شوند و ایور نمونه بسیار خوبی از آن است. حالت چهره و بدن او منعکس‌کننده خستگی است و نگاه بسیار غم‌انگیزی به زندگی دارد. او علائم نوعی بیماری روانی را نشان می‌دهد که می‌تواند یک اختلال افسردگی باشد.

بسیاری از مردم هنوز فکر می‌کنند که افسردگی فقط برای افراد لوس و ضعیف است، اما حقیقت این است که می‌تواند مکان پر پیچ و خمی باشد. حمایت‌کردن و عدم تلاش برای تغییر ایور چیزی است که دوستان او عاقلانه و آسان به ما می‌آموزند.

رخورد با افراد مبتلا به بیماری روانی می‌تواند چالش‌برانگیز باشد و دانستن بیشتر در مورد آن به افراد کمک می‌کند تا احساس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند و درعین‌حال با تمام آن احساسات بدی که در درونشان فریاد می‌زنند، کنار بیایند. بار دیگر عشق و پذیرش بی‌قیدوشرط، بهترین دارو است.

جینجی نان زنجفیلی

در فیلم شرک، با یکی از دوستان او آشنا می‌شویم: مرد شیرینی زنجفیلی که با نام «جینجی» نیز شناخته می‌شود. لرد فارکواد به یک محافظ دستور داده است که با بریدن هر دو پای جینجی، او را شکنجه کند.

این لحظه بسیار ظالمانه و ترسناکی است، اما حقیقت اینجاست که ممکن است این حادثه (ازدست‌دادن عضوی از اعضای بدن) برای هر کسی در هر مقطعی از زندگی به دلیل تصادف رانندگی یا هر دلیل دیگر اتفاق بیفتد. اما حالا ما با افتخار به جینجی که به دلیل نداشتن پاهایش با عصا راه می‌رود، نگاه می‌کنیم.

جینجی به ما نشان می‌دهد که چه اراده قوی‌ای دارد. علی‌رغم استفاده از عصا، هنوز آن‌قدر سریع می‌دود که معلولیت نمی‌تواند او را متوقف کند یا بر درک دیگران از او تاثیر بگذارد.

آیا آماده هستید که همه این شخصیت‌ها را با یک آگاهی کاملاً جدید (دوباره) ببینید؟

آنها همان شخصیت‌های سابق هستند، اما شما متفاوت خواهید بود؛ زیرا یاد می‌گیرید که علی‌رغم مشکلاتی که ممکن است با آن‌ها مواجه شوند، اجازه نمی‌دهند از کسی کمتر باشند. آنها همیشه منحصربه‌فرد و قابل‌احترام هستند.

و این عشق است که همیشه پیروز می‌شود.