به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب دکتر سوکراتس درباره اسطوره و فوتبالیست برزیلی سوکراتس برازیلیرو سامپائو د سوزا ویرا د الیویرا (به پرتغالی: Sócrates Brasileiro Sampaio de Souza Vieira de Oliveira) بازیکن و کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال برزیل در دهه ۸۰ میلادی است.
سوکراتس به وضوح مرد باهوشی بود. یک ورزشکار برتر باید باهوش باشد و هیچ راه گریزی از آن نیست؛ او فارغالتحصیل پزشکی بود.
هنگامی که سوکراتس قرارداد حرفهای خود را امضا کرد، فوتبال در برزیل توسط فدراسیون ورزشی این کشور اداره میشد. سال ۱۹۷۹ این فدراسیون به بخشهای مختلف تقسیم شد و فدراسیون فوتبال برزیل مسئولیت انجام بازیها را برعهده گرفت.
اولین لیگ حرفهای برزیل سال ۱۹۷۱ آغاز به کار کرد، البته با اسامی و قالبهایی متفاوت که معمولا با اوج گرفتن در مراحل حذفی یا برگزاری فینال بین سه تیم برگزار میشد و به سرانجام میرسید. تا اینکه سیستم فعلی به سبک اروپایی در سال ۲۰۰۴ معرفی شد. برای سهولت بیشتر، نویسنده در سراسر کتاب بازیهای لیگ ملی را به نام فعلی آن «برازیلیرو» خطاب میکند. این کتاب توسط انتشارات همگو منتشر شد.
درباره مترجم
فرنوش جعفری با نام دیگر نجمه جعفری گوینده رادیو و گزارشگر فوتبال متولد سال ۱۳۶۵ در شیراز است که نامش با گزارش فوتبال بانوان بر سر زبانها افتاد.
جعفری از گویندگان رادیو است که در سال ۱۳۹۶ کار گزارشگری فوتبال را شروع کرد. او گویندگی و گزارشگری را از خسرو والیزاده آموخته است؛ او اولین گزارش فوتبالی خود را در ۱۹ مرداد ۱۴۰۰ برای فوتسال بانوان انجام داد که از رادیو ورزش پخش شد که به دلیل گزارش بی نقص و هیجان انگیز و مسلط او مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. او همچنین مجری برنامه «فوتبال چه خبر» در رادیو فارس است.
جعفری تنها زنی است که در صدا و سیمای استان فارس همه بازی های فوتبال لیگ داخلی و جام جهانی را دنبال و بعضی مواقع نیز گزارش میکند.
جعفری در سال ۱۳۸۷ با نویسندگی برنامههای اجتماعی وارد رادیو شد و به مرور زمان تهیهکنندگی و گویندگی آیتم گزارشگری را هم انجام داده است و حالا به یکی از گزارشگران و مجریان با سابقه تلویزیون محسوب میشود.
قسمتی از متن کتاب
سوکراتس از این فشار لذت میبرد، اما از آن در امان نبود. او اعتقادی به خرافات در رختکن نداشت، اما روشی عجیب و غریب برای کنار آمدن با استرس بازیهای بزرگ داشت. وقتی خوشحال بود، ذهنش بیقرار میشد و این تمرکز را برایش سخت میکرد. بنابراین وقتی با روحیه خوبی وارد زمین میشد، تلاش میکرد تا خود را غمگین کند. این حالت در اکثر مواقع یک تصمیم آگاهانه نبود اما او همیشه قبل از بازیهای بزرگ به طور غریزی کامپیوتر ذهن خود را به حالت خواب تغییر میداد.
سوکراتس میگوید: «وقتی خوشحال بودم این حس روی تمرکز من تاثیر میگذاشت و همیشه به سرعت جلوی آن را میگرفتم و آن را درونم خاموش میکردم؛ ذاتی بود. نمیفهمیدم این کار را انجام دادم. غمگین بودن همیشه به تمرکز من کمک میکرد. وقتی به دلایلی ناراحت و خشمگین و عصبی بودم، با همه دنیا قطع ارتباط میکردم و در پوسته خودم میرفتم. حتی قبل از بازی در رختکن میخوابیدم. با این کار خیلی بیشتر روی بازی – یا بهتر است بگویم نه روی بازی که روی خودم – تمرکز میکردم و همین کار به من قدرت درونی خاصی میداد و به مرور شروع به دستکاری آن کردم».
همتیمیها و دوستانش میدانستند آمادگی روانی برای او مهم است و آنها نیز مطابق او دست به کار شدند. بیروبیرو به یاد میآورد:«وقتی سوکراتس وارد رختکن میشد و ساکت بود، میگفتم: مزاحمش نشوید؛ او میخواهد امروز تیم حریف را منفجر کند. ماگرائو وقتی ساکت بود، وفتی دراز میکشید و استراحت میکرد، نسبت به وقتی که با هیجان تمام وارد زمین میشد، بهتر بازی میکرد. اصلا وقتی تمرکز میکرد، چیز دیگری بود». (صفحه ۲۰۸ و ۲۰۹)
کتاب «دکتر سوکراتس» نوشته اندرو داونی و ترجمه فرنوش جعفری در ۳۸۴ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه در سال ۱۴۰۰ منتشر شد.