تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۹

تهران- ایرنا - فرایند جنگ غزه ورای ریشه های تاریخی- هویتی و ژئوپلیتیکی، به دلیل درهم آمیختگی منافع راهبردی- تاکتیکی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای یک روند طولانی را طی کرده که می تواند تبعات جهانی داشته باشد.

عملیات طوفان الاقصی(۱۵ مهر۱۴۰۲) در غزه و حوزه های اشغالی پیرامونی آن رویدادی کم‌نظیر در تاریخ فلسطین است. این عملیات افزون بر تاثیرات منطقه ای و فرامنطقه ای، واجد ویژگی هایی است که می تواند بر ساختار و نظم منطقه ای و بین المللی نیز تاثیر بگذارد.

نوار غزه به‌ عنوان نقطه آغاز این عملیات چندلایه و پیچیده، یک قطعه جغرافیایی کوچک با مساحت ۳۶۴ کیلومتر مربع است که با توجه به جمعیت دو میلیون و دویست‌وسی هزار نفری آن (آمار ۲۰۲۳)، متراکم‌ترین نقطه جمعیتی جهان (با بیش از ۶ هزار و صد نفر در هر کیلومترمربع) محسوب می‌شود. همین واقعیت‌ها نوار غزه را در مقایسه با دیگر مناطق اشغالی فلسطین (به ویژه کرانه باختری) به کانون اصلی مقاومت گرایی فلسطینی تبدیل کرده است.

یکی از این نقاط ابهام و جغرافیای پرآشوب برآمده از توافق سایکس- پیکو(۱۹۱۵) و توافق های پسینی منطقه فلسطین است که در فرایند دولت- ملت سازی دوران پساعثمانی تا جنگ جهانی دوم(۱۹۴۰م) به دلیل وضعیت ایجاد شده توسط انگلیس در اعلامیه بالفور مبهم باقی ماند.

این منطقه توسط قدرت های بزرگ تعییت تکلیف شد و به جهت ساختار نظام بین الملل منطقه پیچیده ای محسوب می شود. درکنفرانس سن رمو، دو قدرت مداخله گر منطقه یعنی انگلیس و فرانسه بدون توجه به مرزهای هویتی منطقه، در چارچوب اقدامات و برنامه های دیپلماتیک خود، مرزهای جغرافیایی را تعیین کردند که به نحوی بنیان های تعارضات منطقه ای آینده و چشم انداز آشوب منطقه ای را تعیین کرد.

بحران در فلسطین دربرگیرنده دو طیف از بحران می شودکه اولی بحران فلسطینیان-اسراِئیل و دوم بحران اعراب و اسرائیل در طول هفت دهه تکوین پیدا کرده است. بحران فلسطین و اسرائیل به عنوان نخستین بحران هویتی- امنیتی منطقه از همان دوران آغاز مهاجرت های یهودیان اروپا و دیگر نقاط جهان به منطقه فلسطین آغاز شد. یهودیان در یک روند تاریخی بین سال های ۱۸۸۳ تا ۱۹۳۹میلادی از یک روند کمینه به بیشینه، میزان قابل توجهی از مهاجرت را در این منطقه شکل داده اند. در همان زمان جمعیت بومی فلسطین که در برخی منابع حدود ۳/۱ میلیون نفر تخمین زده می شود در یک برنامه زمانبندی شده خالی از سکنه شد تا با حذف تصاعدی فلسطینی ها و حضور مرحله ای یهودیان، شکل هویتی این منطقه تغییر بنیادینی داشته باشد.

پیامد این دگردیسی هویتی- ملیتی ابتدا به یک بحران واکنشی و سپس در بلندمدت به جتک های مرحله ای انجامید که برای دهه ها بحران را در این منطقه عمیق تر کرد. ظرف چند ساعت پس از اعلام موجودیت اسراِئیل، پنج ارتش عربی از مرزهای اعلامی اسرائیل عبور کردند؛ این نیروها شامل ارتش های مصر، لبنان، سوریه، اردن و ارتش آزادیبخش(فلسطین) بود. ارتش های عربی پس از موفقیت های مقطعی و اولیه دچار شکست های بزرگی شدند که حتی طرح تقسیم سازمان ملل متحد را نیز از دست دادند. واقعیت این است که پیروزی اسرائیل در جنگ‌های عربی - اسرائیلی بیش از آنکه نتیجه قدرت استثنایی اسرائیل باشد، نتیجه ضعف مفرط ارتش‌ها و تاکتیک های نامتناسب بوده است.

واقعیت های میدانی در منطقه نیز نشان می دهد که معادله پیچیده و ترکیبی از معماهای امنیتی برای حل مساله فلسطین شکل گرفته؛ به نحوی که شکلبندی های رویکردی و نظامی برای حل این معادله ایجاد شده که خاورمیانه را به کانون آشوب امنیتی تبدیل کرده است. از یک سو، رویکرد مقاومت گرایی فعال با محوریت گروه های مقاومت در جریان است، از دیگر سو، اسرائیل و ایالات متحده امریکا با محوریت مقابله راهبردی با این گروه ها قرار دارند و همچنین کشورهای عربی که در میانه این رویکردها تلاش دارند تا با یک مصالحه راهبردی، بحران را مدیریت کنند.

اما ورای ریشه های تاریخی- هویتی، رویکردی و امنیتی بحران فلسطین، پرسش اساسی این است که آیا بحران و جنگ غزه پس از نزدیک به ۴ماه درگیری به پایان می رسد؟ بحران فلسطین از همان نخستین روزهای آغازین تبدیل به یک معادله یا معمای امنیتی پیچیده شد و با وزن یابی ساختار نظام بین الملل در معنای نقش یابی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای این بحران شکل پیچیده تری به خود گرفت. درهم آمیختگی هویتی و تعارض منافع بازیگران منطقه ای و بین المللی در این بحران برای دهه ها باعث شده است که نه تنها بحران فروکش نکند بکه به مولفه های تصاعد بحران افزوده شود.

بحران ۲۰۲۳ غزه با تغییر رویکرد گروه حماس در ورود به فاز تهاجمی، شرایط بحران را وارد وضعیت جدیدی کرد. این روند جدید در میدان باعث بازآرایش ائتلاف ها و نهایتا تقابل چندسویه میان موافقان حماس و مخالفان آن گردید. اگرچه درک بنیادین از وضعیت ویژه تاریخی فلسطین در میان مراکز تصمیم سازی جهانی مورد پذیرش قرار گرفته است اما اصولا جامعه جهانی اقدامات تقابلی فلسطینی را نیز مورد پذیرش قرار نداده است. در این قالب، سیکلی از تقابل راهبردی و تاکتیکی در موضوع غزه ایجاد شده که پایان فرایند منازعه را طولانی می کند. برای حل یک منازعه طولانی نیاز است که طرف های منازعه با محدودسازی درگیری، رویکرد شاتل دیپلماسی(دیپلماسی رفت- برگشت) را با محوریت کاهش تنش و سپس ایجاد ثبات موقت درپیش گیرند.