تهران- ایرنا- «بی‌بدن» فیلم‌نامه جدی و جسورانه‌ای در پرداختن به یک سوژه ملتهب اجتماعی دارد، به لحاظ مضمون و ساختار توانمند است و قصه‌اش را بدون لکنت روایت می‌کند. 

در روزهایی که سینمای اجتماعی در حال نابودی است، فیلم‌سازی با محوریت موضوع ملتهب اجتماعی از یک پرونده قتل در دهه نود که در اذهان عمومی زنده است و یک اقتباس از یک واقعه محسوب می‌شود کار دشواری است. فیلم بی‌بدن به کارگردانی یک سینماگر تازه نفس؛ به پشتیبانی و قلم کاظم دانشی- فیلم‌ساز جوانی که دغدغه‌اش نسبت به موضوعات اجتماعی و ملتهب را با علفزار آغاز کرد و در گام بعدی با فیلم تازه‌اش تکمیل و تثبیت کرد- بیانگر این نکته است که هنوز می‌توان به جسارت در ساختن فیلم‌های نو در این سینما امیدوار بود.

بی‌بدن فیلمنامه جدی و جسورانه‌ای دارد و به لحاظ مضمون و ساختار توانمند است. به تبع فیلم ساختن و وفادار بودن به اصل واقعه و روایت به زبان سینما در این سبک از فیلمسازی با چالش‌های جدیی مواجه است. بی‌بدن قصه‌اش را بدون لکنت روایت می‌کند، اما کشدار شدن و خوش ریتم نبودنش مخاطب را رنج می‌دهد. اما این که به سراغ سوژه جدی و ملتهبی رفته است، این اثر سینمایی را مهم می‌کند.

فیلم، یک شخصیت زن اول دارد که الناز شاکردوست باهوش و تسلط بر خلق شخصیت ؛ به او جان می‌دهد و در مقابل یک مردِ اول جدی و تکمیل کننده؛ با بازی خوب نوید پور فرج دارد که نوید از حضور یک بازیگر خوش آتیه در سینمای ایران می‌دهد. بازیگری که بازی به اندازه‌ای دارد و بیرون نمی‌زند. اما باقی انتخاب‌ها در بازیگری برای شخصیت‌ها، انتخاب‌های درست و قابل باوری برای کاراکترهای این قصه پررنج نیست.

سکانس افتتاحیه، یکی از درخشان‌ترین سکانس‌های فیلم است، اما در ادامه با کارگردانی منسجم و مقتدرانه‌ای مواجه نیستیم و تکنیک خاصی ندارد و این بازی تیم بازیگران و سوژه و فیلمنامه است که مخاطب را تا انتها همراه می‌کند.

فیلمبرداری این فیلم هم با تکنیک است. جدا از حاشیه‌ها و هیاهویی که پیرامون این فیلم در این جشنواره ایجاد شد، این فیلم توانایی‌های لازم و استانداردهای اولیه برای حضور در بخش رقابتی جشنواره را داشت اما حیف که قربانی دعوای غیرضروری بین بخشی بیرون فیلم شد. اگر «بی‌بدن» را کاظم ساخته بود شاید سرنوشت این فیلم به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.