تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۶

تهران- ایرنا- «صبح اعدام»، فیلم چندان هوشمندانه‌ای برای کارگردان و دو شخصیتی که فیلم بر مبنای لحظات آخر زندگی آنها به تصویر کشیده شده، نیست. لحظات مرده بسیاری دارد که نمی‌توانند گشایشی در مسیر درام حاصل کنند.

صبح اعدام فیلمی است که نه در خدمت سوژه قرار دارد و نه می‌تواند به‌عنوان پرتره، مخاطب خود را با دو تن از شخصیت‌های محبوب معاصر کشورمان آشنا کند.

جدیدترین ساخته سینمایی بهروز افخمی، بن‌مایه داستانی لازم برای تبدیل شدن به یک اثر سینمایی بلند را ندارد. سوژه فیلم جذابیت بالایی دارد که راوی دقایق پایانی عمر طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی است اما آنچه ما در صبح اعدام می‌بینیم، یک مجلس روضه‌خوانی طولانی است که جذابیت چندانی برای مخاطب خود ندارد.

نریشن‌ها نیز طولانی و فاقد کارکرد روایی است و در زمینه شخصیت‌پردازی نیز نمی‌تواند به آن شکل صحیح رفتار کند. گویی با مستندی بلند مواجه هستیم که حوادث آن، بر مبنای نریشن پیش می‌رود.

طبیعتا چنین ساختاری، روندی هوشمندانه برای چنین فیلمی به حساب نمی‌آید. فیلم به دلیل فقر محتوا، صحنه‌های اضافی بسیاری دارد که هیچ کارکردی برای داستان ندارد. مخاطبی که از داستان فیلم مطلع است در انتظار صحنه باشکوه اعدام این دو مبارز است اما در نهایت تعجب، این اتفاق نیز که می‌توانست یکی از ساده‌ترین انتظارها از این فیلم باشد، در نهایت سادگی و بدون هیچ شکوه خاصی به تصویر کشیده می‌شود تا اشتیاق مخاطبانی که پس از تماشای روند دراماتیک قصه، امیدهای خود را نسبت به تماشای یک فیلم خوب از دست داده بودند نیز نقش بر آب شود.

صبح اعدام دقیقا در مسیر روایت‌گری سالیان اخیر سینمای افخمی تعریف می‌شود. کارگردانی که سال‌هاست از ساحت حرفه‌ای خود که سینمای اجتماعی از جنس عروس و شوکران است فاصله گرفته و هیچ‌گاه نتوانسته مقبولیت و محبوبیت آن سال‌ها را تکرار کند.