تهران- ایرنا- اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی عمومی با توجه به نقش و جایگاه مردم در نظام جمهوری اسلامی از جمله مواردی است که همواره در گفتمان نظام بر آن تأکید شده است.

دومین دوره «جایزه قلم مقدس» ۱۴ بهمن ماه امسال برگزار و نماد قلم مقدس به پنج روزنامه‌نگار انقلابی اهدا شد. در همین راستا در خصوص روزنامه‌نگاری تراز انقلاب اسلامی نکاتی چند مهم به نظر می‌رسد: در تعریف نظم نوین جهانی، رسانه صرفاً ابزاری است برای کنترل ذهن و جهت‌دهی افکار مردم که عموماً در خدمت به اربابان و سردمداران این سلطه جهانی جا گرفته و اخلاق و معنویت نیز در این فرآیندهای رسانه‌ای یا کاملاً نادیده انگاشته شده یا از آن نیز در جهت منافع استفاده ابزاری می‌شود؛ وقتی خبرگزاری‌ها که رسالت آگاهی‌بخشی دارند به بنگاه‌های سخن‌پراکنی تبدیل می‌شوند، تریبون آنها نیز معطوف به خواسته‌های سرمایه‌داران یا سیاستمدارانی می‌شود که موظف به حمایت از آنان هستند.

کرامت انسانی نکته‌ای دیگر است که در این پروسه مورد غفلت قرار می‌گیرد و در هیاهوی پر زرق‌وبرق دنیای مملو از پیام‌های رسانه‌ای به آن توجهی نمی‌شود؛ آزادی و عدالت مفاهیمی است که در این نظام رسانه‌ای دچار بازتعریف شده است و در تعریف جدید کارکرد واقعی خود را نه‌تنها ازدست‌داده است، بلکه کاملاً برخلاف واقعیت، تحریف و به مخاطب ارائه ‌شده است.

در مقابل این بازتعریف یا به بیان بهتر تحریف، کرامت انسانی و به‌دنبال آن آزادی و عدالت از اساس‌های بنیادین دین مبین اسلام است و انقلاب اسلامی نیز بر پایه همین اصول و با تکیه‌بر قدرت مردم توانست مقابل این هژمونی قدرت جهانی بایستد و با شکست یک نظام دیکتاتوری دست‌نشانده از سوی همان هژمونی نظم نوین جهانی، به پیروزی بزرگی دست پیدا کند.

بُعد فرهنگی در انقلاب اسلامی ایران همواره جزئی پررنگ از گفتمان آن را در برمی‌گرفت و شاید بتوان اساس آن را در ارتباط و نقش مردم بر همین اصل دانست، نقشی که بدون شک رسانه جزئی اثرگذار در آن بوده و کارکردی عمیق در بسط گفتمان انقلاب اسلامی و ایجاد سرمایه اجتماعی در هنگامه شکل‌گیری آن و به وجود آوردن فضای مبارزاتی انقلاب داشته است؛ فرآیندی که در آن منبر و خطابه یک مرجع رسانه‌ای و کتاب‌ها، روزنامه و شب‌نامه‌ها، اعلامیه‌ها، جلسات و کاست‌های سخنرانی و حتی سرودها و ترانه‌ها ابزار آن بوده‌اند.

استفاده از رسانه در طول دوران مبارزات انقلابی تداوم داشت و پس از پیروزی انقلاب نیز رویکرد مبتنی بر اصول و ارزش‌های نظام انقلاب اسلامی بر رسانه‌های کشور حاکم شد و در دوران مختلف اثرگذاری رسانه چه از حیث مرجعیت رسانه‌ای و جلب مشارکت مردمی در جهت منافع نظام و چه از بُعد ایجاد انحراف و اختلال توسط دشمنان کشور با استفاده از ظرفیت رسانه را شاهد بوده‌ایم.

در پنجمین دهه از عمر انقلاب اسلامی، نه‌ تنها ایران بلکه تمامی کشورهای جهان شاهد ورود انبوه ابزار جدید رسانه‌ای و بسط ظرفیت‌های اثرگذاری رسانه بر شئون زندگی اجتماعی افراد هستیم، شئونی که تمامی ارکان یک زندگی اجتماعی از جمله مباحث فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و با ورود مباحثی نظیر هوش مصنوعی بخش عمده‌ای از باورها و اعتقادات انسان‌ها به‌ویژه در بُعد معرفتی را به چالش می‌کشد.

در این میانه موضوع «اخلاق» نیز از مباحث چالشی و پراهمیت از جنس فرهنگ را ایجاد کرده است، موضوعی که نیازمند نگاه و اهتمامی فراگیر است، از سیاست‌گذاران حوزه‌های مختلف که امروزه تمام آنها در ارتباط با رسانه‌ها هستند تا متولیان ساماندهی رسانه‌ها به‌ عنوان منابع حکومتی و در مقابل نیز رسانه‌ها به‌عنوان تولیدکنندگان و انتشاردهندگان محتوا و مردم که مخاطب اصلی رسانه‌ها هستند.

اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی عمومی با توجه به نقش و جایگاه مردم در نظام جمهوری اسلامی از جمله مواردی است که همواره در گفتمان نظام بر آن تأکید شده است، بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی به‌ عنوان اصلی‌ترین نظریه‌پرداز انقلاب اسلامی، نه‌ تنها استفاده از ظرفیت‌های رسانه‌ای محدود در آن زمان را مورد توجه قرار می‌دادند بلکه در حوزه تحلیل رسانه‌ای و نقد و بررسی دیگر رسانه‌ها نیز تأکید داشتند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز نه‌ تنها خود دارای سوابق رسانه‌ای و فعالیت در مطبوعات هستند بلکه در ادامه گفتمان رسانه‌ای انقلاب اسلامی، مفاهیمی بنیادین و اساسی را در این زمینه مطرح کردند که همچون موضوع «جهاد تبیین» باعث ایجاد موجی از اقدامات رسانه‌ای در آگاهی‌بخشی عمومی و اطلاع‌رسانی دستاوردهای مختلف شده است که کمتر مطرح‌شده بودند و در این قالب زوایایی جدید و نادیده از آن را در معرض افکار عمومی قرار داده‌ شده است.

شاید در زمانه‌ای که گستردگی رسانه‌ها ازنظر قالب به اشباع رسیده و در کنار بنگاه‌های بزرگ رسانه‌ای و کارکردهای تجاری رسانه‌ها با وجود انسان‌رسانه‌ها و میکروبلاگ‌ها که هر فرد در اجتماع خود می‌تواند یک رسانه باشد، کنترل سنتی رسانه‌ها که در گذشته و برای تعداد محدود و معدودی رسانه سنتی انجام می‌گرفت و فعالیت رسانه‌ای صرفاً با مجوز از مراجع حاکمیتی همراه بود، در عمل امری ناممکن است. در چنین شرایطی لازم است بنیادین‌تر به ماهیت رسانه و مقوله تولید محتوای رسانه‌ای پرداخته شود؛ شاید بخش عمده‌ای از خلأ اخلاق را بتوان از طریق تربیت و آموزش نیروی متخصص رسانه‌ای برطرف ساخت و محوریت فرهنگ در رسانه را بیشتر، عملی‌تر و عیان‌تر به جامعه مخاطب انتقال داد.

دیگر پیوست‌ها و بایسته‌های رسانه‌ای نیز بر محوریت فرهنگ و گفتمان قابل‌تعریف است، مرز باریکِ بین نقد و تخریب یا پویش فراگیر یک تبلیغات ضدفرهنگی از طریق رسانه‌ها بدون هیچ پیوست جامعه‌شناسانه و آینده‌نگری در مضمون پیام‌هایی که از طریق رسانه به مخاطب ارائه می‌شود؛ چالشی جدی را در حوزه رسانه به‌وضوح نشان خواهد داد.

گستردگی و تنوع اقشار مخاطبان، که جنسیت تنها نمود کوچکی از آن است و علاوه بر آن از نوزادان تا کهن‌سالان را دربرمی‌گیرد، گویای این مهم است که هر پیامی که از هر رسانه‌ای منتشر و در اختیار جامعه مخاطب قرار می‌گیرد، می‌تواند در بین مخاطبینی دیده شود که شاید در اذهان تولیدکننده پیام نیز متصور نبوده است.

حرکت به‌ سوی دهکده جهانی نیز از دیگر اهدافی است که در امپراتوری اربابان قدرت، رسانه ابزاری است برای شتاب‌بخشی به آن؛ اقدامی که با بلعیده شدن خرده‌فرهنگ‌های هر جامعه در یک هژمونی فرهنگی ساخته‌شده با تغییر ارزش‌ها انجام می‌شود، به‌ دنبال بسط و فراگیری آن هستند و در این زمینه نیز همچون دیگر شئون فرهنگی ایجاد ارزش و ارتقا اعتبار برای آن با تبیین و تشریح اجزای فرهنگی جامعه و معرفی آن برای نسل جدید از عوامل بازدارنده است و رسانه در این زمینه نیز می‌تواند اثربخش و اثرگذار باشد.

شاید ادعای فرهنگ‌سازی از رسانه نادرست و در حوزه تخصصی مهندسی فرهنگی جایی نداشته باشد اما نمی‌توان منکر آن بود که بخش عمده‌ای از فرهنگ جاری در جامعه امروز بشر، ساخته‌وپرداخته آن محتوایی است که رسانه آن را برای مخاطب تولید و عرضه کرده است؛ این مهم باید به عنوانی رکنی در زندگی انسان اجتماعی هوشمند نقش بسته و نهادینه شود و با شناخت و معرفت زشت و زیبای رسانه را درک کرد و قبل از دریافت پیام و اثرگذاری آن، ارزش، چیستی و چرایی پیام را مورد بررسی قرار داد.