به گزارش ایرنا، آرشیو ورزش پهلوانی ایران را میشود در اتاقی کوچک پیدا کرد که مردی بزرگ با دریایی از خاطرات در آن مشغول به فعالیت است. این اتاق هم آرشیو ورزش پهلوانی، هم افتخارات کشتی و هم کلکسیونی از کتابهای دینی، تاریخی، ادبی و ورزشی به شمار میرود. به اتاق که گام میگذارید هم میتوان عکس مسئولان نظام و هم کتاب خاطرات آنان را ملاحظه کرد. در این گنجینه تنها بخشی از تاریخ مدیریت یکی از ورزشکاران انقلابی وجود دارد و قرار است برای موزه شدن آن جایی بزرگتر در دستور کار قرار گیرد.
عکسها و آلبومهای موجود در اتاق را میشود بخشی از تاریخ و ورزش ایران دانست. در این عکسها تمثال امام راحل و مقام معظم رهبری دیده میشود و هم سیاسیونی که عکسشان در کنار پهلوانان انقلابی دیده میشود. در این اتاق کوچک گنجینهای از مدالهای کشتی، بازوبند و سایر وسایل پهلوانی دیده میشود. پیر کشتی ایران که هنوز به عنوان قهرمان مردمی ۱۲ بهمن شناخته میشود، خاطرات زیادی از ورود امام (ره) و تحولات انقلاب دارد او حتی خاک خورده جبههها است و به گواه خودش ۱۰ درصد جانبازی دارد.
گروه ورزش ایرنا برای بازخوانی خاطرات این پهلوان مردمی راهی بیشه یکی از شیران ایران زمین شد تا دقایقی با او همکلام شود؛ دقایقی که آنچنان مهیج و لذت بخش بود که گروه خبری گذشت زمان را حس نکردند. او از انقلاب گفت، از مردمی بودن سخن به میان آورد و سختیها را نیز فراموش نکرده بود. گفت در مسیر زندگی سختی زیادی کشیده اما او فرزند ایران است و به عشق این مردم خواهد ماند. او برای کشتی هر کاری انجام میدهد و حتی به گواه خود در راه ایران شیطنتهای نارسانه اینترنشنال را ضربه فنی کرده است.
محمدرضا طالقانی همان پهلوانی بود که پنج ماه قبل از انقلاب با تحریم و برهم زدن مسابقات بینالمللی آریامهر توانست هیبت پوشالی دستگاه ورزش شاه را به چالش بکشد تا آنان مجبور شوند میهمانان نامدار خارجی را بدون برگزاری رقابت راهی کشور خود کنند. شکستن این هیبت پوشالی ضربه کاری را به دستگاه پهلوی پیش چشم جهانیان وارد کرد. قهرمانان با این حرکت نشان دادند که پهلوان مردمی هستند.
مشروح گفتوگوی خبرنگاران ایرنا با محمدرضا طالقانی رئیس اسبق فدراسیون کشتی را در زیر میخوانیم:
جام آریامهر را به خاطر مردم تحریم کردیم
یکی از ویژگیهای من این است که از کودکی شیفته مولا علی (ع) بودم و به کسی هم وابستگی ندارم. در آبان ماه سال ۱۳۵۷ قرار بود جام بینالمللی آریا مهر در تهران برگزار شود که در آن زمان اعتراضات مردم شروع شده بود و مردم از ما خواستند که کشتی نگیرم. من یک روز به خانه رفتم و بعد از بازگشت به سایر هم تیمهایم اعلام کردم کشتی نمیگیرم. اقدامی که تبعات زیادی برای من داشت و حتی کتکش را هم خوردم اما ناراحت نیستم. تیمهای بزرگی برای آن مسابقات آمده بودند اما تحریم این مسابقات توسط ما موجب شد تا لغو شود و چهرههای شاخص کشتی جهان به کشور خود بازگشتند.
من بچه پائین شهر بود و مردم همواره از من میخواستند که کشتی نگیرم و من نیز به خاطر مردم کشتی نگرفتم و از اردو نیز اخراج شدم. سایر هم تیمیها مردانگی کردند و از اردو بیرون آمدند آنان یک درس جوانمردی را به من دادند که فراموش نمیشود. یک روز پیش از وزنکشی از اردو رفتیم تا جام برگزار نشود. پیش از ترک اردو سرپرست تیم یک چک تو گوشم زد و گفت کشتیهای شاه را به هم میزنید.
کسی برای تحریم جام به ما خط نداد
سردمدار تحریم مسابقات جام آریا مهر من بودم و به صراحت میگویم که کسی به ما برای این کار خط نداد بلکه به خاطر مردم و انقلاب این کار را کردیم. خدا را به شهادت میگیرم که وابستگی به هیچ جایی نداشتم و تا روز آخر هم پیشبینی لغو مسابقات را نکرده بودم.
با تحریم جام آریا مهر از سفر پاریس جاماندم
رئیس اسبق فدراسیون کشتی گفت: بعد از بیرون آمدن من از اتاق رئیس، با صدای بلند اعلام کردم که اردو را ترک میکنم. در این بین با صحنه عجیبی مواجه شدم. ۴۲ کشتیگیر در اردو بودند که ۳۷ نفر آنها با من از اردو بیرون آمدند. کشتیگیران شرایط اقتصادی خوبی نداشتند. از ۳۷ نفر تنها چند نفر ماشین داشتند و من نیز یک ژیان داشتم نمیدانم آن ۳۷ نفر چگونه سوار آن چند ماشین شدند. تحریم این مسابقات موجب شد تا قهرمانان به صف مردم بپیوندند.
بعد از این ماجرا، حاج مهدی عراقی من را دید و بسیار مورد تمجید قرار داد. او گفت: کاری کردید کارستان و من نیز یک یا علی گفتم. بعد از آن قرار بود که با بسیاری از دوستان به پاریس خدمت امام (ره) بروم. ویزای من و ۳۶ نفر دیگر صادر شد. بلیت پاریس را با چهار هزار و ۷۰ تومان گرفتم اما اتفاقی رخ داد که از سفر به پاریس جا ماندم.
عضو کمیته استقبال از امام (ره) بودم
بعد از تحریم جام آریامهر دستگیر شدم و ۳۷ روز بازداشت بودم و دوستانم پاریس رفتند. من بعد از آزادی به پاریس رفتم و مدتی در منزل مرحوم حسن حبیبی در پاریس بودم. از آنجا فهمیدیم که حضرت امام (ره) را به نوفل لوشاتو بردند. ما رفتیم و ۲ ماه در آنجا بودیم که مورد محبت انقلابیون قرار گرفتم. قرار شد یک عده به ایران برگردند و کمیته استقبال را تشکیل دهند. من ابتدا عضو کمیته استقبال نبودم. روز دوازدهم بهمن ماه با آیتالله طالقانی به فرودگاه رفتیم که محسن رفیقدوست رئیس کمیته استقبال بود تا من را دید کارهایی را به من سپرد که یکی از این کارها رساندن پیام شکستن تحصن روحانیون در دانشگاه تهران بود.
من به دانشگاه تهران رفتم و پیامم رساندم و برگشتم و از آن زمان بود که عکس من در کنار امام (ره) و سایر بزرگان منتشر شد که داستانهای خاص خود را دارد.
آرامش امام (ره) در روز ۱۲ بهمن مثال زدنی بود
ازدحام در روز دوازده بهمن زیاد بود. امام (ره) را با یک ماشین دیگر بردند من از هلیکوپتر پیاده شدم و در ماشین را باز کردم همه پیاده شدند اما امام (ره) را ندیدم. امام (ره) انتهای ماشین نشسته بود و من کمک کردم پیاده شدند. من، حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری و آ سیداحمد خمینی، امام (ره) را سوار هلیکوپتر کردیم. بالگرد برای ارتش بود که من ترسیدم ما را مستقیم به اوین ببرند اما بعدا فهمیدم همافران شب قبل با امام (ره) بیعت کرده بودند.
در زمان پرواز بالگرد همه استرس داشتیم و من محو مردم بودم انگار تمام ایران آمده بودند، اما امام (ره) آرامش خاطر خاصی داشت. بعد از پیاده شدن از بالگرد ما یک ماشین از رئیس بیمارستان گرفتیم. آقا پیاده شدند تا نماز بخوانند که برایم جالب بود که در اوج آن همه کار امام (ره) نماز را رها نکرد.
روز ۱۲ بهمن خبری از اسنپ نبود!
مردم در آن زمان درس مردانگی به من دادند. من روز ۱۲ بهمن تمام کیف، پول و حتی مدارک خود را گم کردم و باید به مدرسه رفاه میرساندم. تا مدرسه چهار ماشین سوار شدم که هیچ رانندهای از من پول نگرفت. به مدرسه که رسیدم پیام آمدن امام را به حاضران در این مدرسه دادم. با آبپاشهای ساده کوچه را آب و جارو کردیم و بعد از اسکان امام در این مدرسه من رفتم و تا چند روزی نبودم. پیشنهادهای زیادی داشتم اما به خاطر نداشتن تخصص آن را نپذیرفتم.
بعد از آن یک قدیمی را در پارک شهر تحویل گرفتم و البته کارمند راهآهن نیز بودم. پستهای زیادی بعد از انقلاب گرفتم و اکنون نیز بازنشسته و نوکر مردم هستم. من در این اتاق کوچک، خودم را به کتاب بستم و مشغول رفع مشکلات مردم در حد توانم هستم.
آقا من را با اسم کوچک خطاب کرد
آخرین ملاقاتی که با مقام معظم رهبری داشتیم ایشان به من محبت کرد و حتی آقای نصیری تعجب کردند که چگونه رهبر انقلاب من را با اسم کوچک خطاب میکنند. البته معظمله به من لطف و محبت دارند. در پایان آن مراسم هم یک عکس خیلی صمیمی با آقا داشتم که عزیزان عکاس گرفته بودند.
نگاهم از اول انقلاب مردم محور بود
طالقانی در پاسخ به پرسشی در خصوص چرایی حضور گسترده مردم در روز ۱۲ بهمن و برنامهریزی این اتفاق تاریخی گفت: من سیاسی نیستم و نمیتوانم تحلیل کنم. من ورزشی هستم و قهرمان تیم ملی هستم. مردم را در خیابان دیدم که علیه رژیم تظاهرات میکنند. وقتی دیدم مردم به دنبال حق خود بودند من نیز به مردم پیوستم. خیلی از ظلمهای رژیم پهلوی زمینه را برای انقلاب فراهم کرد. روحانیون نیز پیشتاز بودند و مردم نیز در صحنه حضور داشتند.