به گزارش خبرنگار ایرنا، یکی از ویژگیهای چهلودومین جشنواره فیلم فجر، تنوع قابلتوجه آثار در زمینه پرداختن به ژانرهای مختلف است و این ویژگی میتواند سال آینده در چرخه اکران عمومی، اتفاقات ویژهای را رقم بزند.
یکی از فیلمهای مهم جشنواره امسال که میتواند احیاکننده ژانر ورزشی در سینمای ایران باشد، پرویزخان است. فیلمی که محصول سازمان سینمایی اوج است و علی ثقفی در اولین تجربه کارگردانی خود در سینما آن را کارگردانی کرده است.
به بهانه رونمایی از این فیلم در جشنواره فیلم فجر، میزبان علی ثقفی؛ کارگردان و عطا پناهی؛ تهیهکننده پرویزخان در خبرگزاری ایرنا بودیم.
آنچه در ادامه میخوانید ماحصل گفتوگو با عوامل این فیلم است.
* گفتوگو را از اینجا شروع کنیم که اساسا ژانر «ورزشی» از ژانرهای مغفول در سینمای ایران محسوب میشود و سینماگران ما طی چهاردهه گذشته، رغبت چندانی به این حوزه نداشتهاند و در مواردی حتی ورودشان به این حوزه، به تولید آثار شکستخوردهای مانند بیرو منجر شده است. دلیل این بیرغبتیها و شکستها را چه میدانید؟
علی ثقفی: احتمالا به دلیل سختیهای زیاد این ژانر است. تولید فیلم در این فضا بهشدت پرمشقت و سخت است و نیاز به پشتوانههای بسیاری دارد که یکی از آنها قطعا تهیهکننده خوب است.
عطا پناهی: واقعا نکته درستی است. در تمام این سالها شاید به اندازه ۱۰ فیلم هم در ژانر ورزشی ساخته نشده است. اتفاقا هر چه به زمان حال هم نزدیک میشویم، تعداد این فیلمها کمتر هم میشود. در دهههای قبلتر تعداد فیلمهای ورزشی شاید کمی بیشتر بود اما اصل ماجرا این است که ساخت فیلم در این فضا واقعا سخت است. هم پژوهش و نگارش فیلمنامه در این ژانر سخت است و هم تهیه و تولید فیلم. شاید به همین دلیل هم کمتر کسی سراغ آن میرود. برخی نگرانیها مانند بازگشت سرمایه و میزان فروش این آثار هم میتواند در این زمینه موثر باشد. اگر فیلمهایی هم ساخته شده که مورد اقبال قرار نگرفته است، به دلیل همین چالشهاست. واقعا بدون تمرکز و وقت کافی نمیتوان در این حوزه محصولی را به سرانجام رساند.
* ویژگی کاراکتر پرویز دهداری چه بود که سراغش رفتید و فکر میکنید که این کاراکتر که در عین پایبندی به اصول اخلاقی، کمی هم دیکتاتور به نظر میرسد، با جامعه امروز چیست؟
ثقفی: بخشی از این نسبتها بهتر است بعد از دیدن فیلم، توسط مخاطب تعیین شود. طبیعتا وقتی ما بهعنوان فیلمساز سراغ یک شخصیت میرویم تا درباره او فیلمی را بسازیم، قطعا باید نسبتهای آن با جامعه امروز را هم در نظر بگیریم. در «پرویزخان» هم سعی کردیم این مورد را مدنظر داشته باشیم. به نظر خودم این سوژه خیلی با جامعه امروز نسبت دارد و تلاش کردم همین نسبتها را هم در فیلم پررنگ کنم. کاراکتر «پرویز دهداری» ابعاد مختلفی داشت که میتوانستیم به آنها بپردازیم اما من سراغ ابعادی رفتم که احساس کردم میتواند با جامعه امروز نسبتی برقرار کند.
پناهی: دهداری انسانی پایبند به قواعد خودش بوده است. انسانی کاملا نظاممند که در خیلی از موارد هم تصمیمات درستی گرفته است. در جاهایی شاید تصمیم غلط هم داشته است اما همواره پایبند به اخلاق بوده و چارچوب مشخصی را برای خود در نظر داشته است. خلائی که امروز در جامعه ورزشی ما و بهطور عام همه جامعه ما وجود دارد همین است که گویی انسانها، بهصورت پیشفرض چارچوبی برای خود ندارند تا بتوانند براساس آن، سر بزنگاهها تصمیماتی درستی بگیرند. پرویز دهداری لبریز از تصمیماتی است که برخاسته از همین چارچوب شخصی بوده و پای آنها هم ایستاده است.
* وجوه اخلاقی کاراکتر پرویزخان در فیلم واضح است اما حس نمیکنید کمی بیش از اندازه بهعنوان یک فرد خودمحور و خودرای نشان داده شده است؟
ثقفی: دهداری رفتارهایی میکند که برخاسته از یک اصول است. در جایی هم صراحتا میگوید الان روز است، حتی اگر همه دنیا بگوید شب است. وقتی به او میگویند مگر میشود که همه دنیا نفهمند و تو بفهمی، چنین پاسخی میدهد. این برخاسته از همان اصول شخصی است که از نظر خودش درست است و برای آن دلایل مشخص هم دارد. گویی همه چیز عین روز برایش روشن و مسجل است. حتی اگر در یک استادیوم همه علیه او شعار بدهند، او کار خودش را میکند.
ثقفی: اساسا فوتبال را در فیلم «پرویزخان» بهانه میبینم. شکل زیستن پرویز دهداری و نسبتی که با مسائل برقرار میکند، مهمترین نکتهای است که برای من حائز اهمیت بود. اینکه او با مسائل مختلف چگونه برخورد میکند و پیشنهادش برای زیست امروز ما چیست؟
پناهی: فرض کنید ما میخواهیم مربی فوتبالی را انتخاب کنیم و دربارهاش فیلم بسازیم. قطعا چهرههای درخشانی داشته و داریم که نتیجههای درخشانی هم در کارنامه خودشان داشتهاند. چه میشود که از میان این افراد سراغ پرویز دهداری میرویم؟ دقیقا به دلیل همین ویژگیهای متمایز شخصیتی است. او بازیگری که به زیبایی روی هوا قیچی برگردان میزند را برای تیمش انتخاب نمیکند، چون حواسش به همتیمیها و گروه، نبوده است. پس نتیجه میگیرد که این آدم در کار تیمی نمیتواند به دیگران توجه کند و او را دعوت نمیکند.
این همان نگاه دهداری است که واقعا محترم است و ما را هم به سمت این کاراکتر جذب کرد و انگیزه شد تا شروع به ساخت این فیلم کنیم. دهداری انسانی است که به خودش فکر نمیکرده و بیشتر به جامعه کوچکتری که در این روایت میشود، تیمش، فکر میکرده است. آن هم تیمی که خودش نماینده میلیونها آدم دیگر بوده است. فکر میکنم جای خالی آدمهای بزرگی مانند پرویز دهداری، امروز در حوزه ورزش و خیلی از سازمانها و ادارات و نهادهای ما محسوس است. امروز کمتر شاهد آدمهایی هستیم که به جای نفع شخصی به فکر جمع و جامعه باشند.
* یکی از نکات فیلم «پرویزخان» این است که باوجود ظرفیتی که در داستان فیلم برای تسویه حساب با گروهها و افراد مختلف وجود داشته است، در خروجی این اتفاق رخ نمیدهد و تنها شاهد روایتی درباره قهرمان اصلی هستیم. در این زمینه ملاحظه آگاهانهای داشتهاید؟
ثقفی: واقعیتش را بخواهید، من اساسا فوتبال را در فیلم «پرویزخان» بهانه میبینم. شکل زیستن پرویز دهداری و نسبتی که با مسائل برقرار میکند، مهمترین نکتهای است که برای من حائز اهمیت بود. اینکه او با مسائل مختلف چگونه برخورد میکند و پیشنهادش برای زیست امروز ما چیست؟ ما با کاراکتری طرف هستیم که گویی یک مکتب فکری برای خود دارد و خیلی بهدنبال این بودم که بتوانم این مکتب فکری را بتوانم در فیلم به تصویر درآورم. اینکه چقدر موفق بودهایم را هم نمیدانم. اینکه چرا سراغ آن تسویهحسابها نرفتیم هم به همین دلیل است. همه جزییات در فیلم بهانهای است برای اینکه این کاراکتر در موقعیتهای مختلف قرار بگیرد و شاهد برخورد او با مسائل باشیم. هر چه هم داستان جلوتر میرود، شاهد قرار گرفتن او در موقعیتهای سختتری میشویم.
* هیچوقت در فرآیند ساخت احساس نکردید که با یک دیالوگ یا یک صحنه میتوانید گروه خاصی را هدف قرار بدهید و به تعبیری با زبان کنایه حال کسی را بگیرید!
ثقفی: نه، چراکه اساسا مساله فیلم ما، یک مساله انسانی است. درست است که فیلم در ژانر ورزشی تعریف میشود اما مسائل انسانی را در آن طرح کردهایم. شخصا خود بازی فوتبال را هم معمولا برش و نمونهای از جامعه میدانم. بازی فوتبال از خیلی جهات شبیه جریان زندگی است و از همه نظر تلاش کردم مسائل و مباحثی همچون اختلاف طبقاتی یا دیگر مسائل اجتماعی را هم به روایت فیلم وارد کنیم.
پناهی: فکر میکنم فیلم خیلی این قابلیت را داشت که بخواهیم بهواسطه حاشیهسازی، در فضای رسانه، برای آن سروصدا ایجاد کنیم. فقط همین که ما دو کلمه استقلال و پرسپولیس را در متن روایت فیلممان داریم، همین ظرفیت بالایی برای حاشیهسازی به ما میدهد و میتوانست اتفاقات زیادی را برای فیلم رقم بزند. اما به همان دلایلی که علی ثقفی به آن اشاره کرد، از همه این حاشیهسازیها عبور کردیم. فکر میکردیم این حاشیهها میتواند فیلم ما را وارد مسیری کند که مقصد آن با هدف اولیهای که داشتهایم همخوانی ندارد.
شاید رفتن سراغ آن حواشی بیشتر وظیفه یک فیلم مستند باشد تا یک فیلم سینمایی. شاید حاشیهسازیها باعث میشد در کوتاهمدت نام «پرویزخان» در فضای رسانه مطرح شود و در جشنواره هم بیشتر درباره فیلم ما صحبت میشد اما انتخابمان از روز اول این نبود که بخواهیم با حاشیهسازی و یا نام بردن از آدمهایی که به دلایلی در آن مقطع تصمیم به همراهی یا تقابل با پرویز دهداری گرفته بودند، نام فیلم را مطرح کنیم. ما از کنار این حواشی گذشتیم چون آن را به صلاح فیلم نمیدانستیم.
ثقفی:بهصورت تعمدی هر جایی که احساس میکردیم نشانههای فیلم میتواند توجه مخاطب را به سمت کاراکتری واقعی سوق دهد، سریع آن را اصلاح میکردم و در این زمینه تعمد داشتیم. دوست داشتیم در پرداخت شخصیتهای منفی داستان، بههیچ فرد خاصی اشاره نداشته باشیم
* اتفاقا یکی از نکات درباره داستان «پرویزخان» حضور بدمنهایی است که مابهازای واقعی داشتهاند و اتفاقا امروز هم در قید حیات هستند. در این زمینه با چالشی مواجه نبودید؟
ثقفی: بهصورت تعمدی هر جایی که احساس میکردیم نشانههای فیلم میتواند توجه مخاطب را به سمت کاراکتری واقعی سوق دهد، سریع آن را اصلاح میکردم و در این زمینه تعمد داشتیم. دوست داشتیم در پرداخت شخصیتهای منفی داستان، بههیچ فرد خاصی اشاره نداشته باشیم. حتی نام بازیگران مستعفی تیم ملی در آن مقطع را هم بهکل از فیلم حذف کردهایم. تنها نام بازیکنانی که همراه پرویزخان بودند را در فیلم اشاره کردیم.
کریم باوی که سال گذشته فوت کرد و سیروس قایقران که دیگر در میان ما نیست، کاراکترهایی هستند که خیلی خوشحالم در این فیلم یادی از آنها میشود. بهخصوص کریم باوی که خیلی در این سالها مهجور مانده است. بازیکن درخشانی در تیم ملی فوتبال ایران بوده که متاسفانه شاید خیلیها او را نشناسند. همه داستانهایی که درباره کریم باوی در فیلم مطرح میشود، عین واقعیت است. واقعا یکی از پاهای او از پای دیگرش کوتاهتر بوده و ترکشهایی هم در پا و کمرش داشته اما چنین هدهایی هم در حین بازی میزد.
* یعنی نمیخواستید کاراکترهای منفی فیلم مانند «کامیاب» مابهازای واقعی داشته باشند؟
ثقفی: اصلا.
پناهی: کامیاب را در واقع میتوان تلفیقی از چند بازیکن مستعفی تیم ملی در آن مقطع دانست. ما به نفع درام تشخصی دادیم به جای پرداختن به ۱۵ کاراکتر مستعفی، ویژگیهای آنها را در یک کاراکتر جمع کنیم و کامیاب اینگونه خلق شد.
ثقفی: یک سری از ویژگیهای کامیاب هم البته در هیچیک از بازیکنان مستعفی نبود و ما صرفا برای قویتر شدن درام، آنها را به شخصیت اضافه کردیم. با خیال راحت، اسمی هم برای آن انتخاب کردیم که شبیه هیچ نام واقعیای نباشد.
پناهی: نظرمان این بود که شاید از نظر اخلاقی خیلی درست نباشد، شخصیتهایی که هنوز زنده هستند را در فیلم بهعنوان شخصیت منفی معرفی کنیم. در واقعیت حتی برخی از دیالوگهای این افراد در برابر پرویز دهداری، شاید اینگونه که در فیلم شاهد هستیم، نبوده است. در نقطه مقابل اما کاراکترهای همراه با دهداری، حتی دیالوگهایشان براساس پژوهش واقعی نوشته شده است. آقای ثقفی تحقیق و پژوهش مفصلی برای این کار داشتند و میتوان گفت خیلی از دیالوگهای فیلم براساس اسناد و واقعیتهای تاریخی نوشته شده است.
* فارغ از تلاش خودتان برای لحاظ کردن این نکات، فکر میکنید واکنش بازیکنانی که آن زمان مقابل پرویز دهداری ایستادند، نسبت به فیلم «پرویزخان» چه خواهد بود؟
ثقفی: خیلی از آن ۱۵ نفر، در ماهها و سالهای بعد، از امضای نامه استعفا ابراز پشیمانی کردند و حتی گفتند اگر به عقب بازگردیم دیگر آن تصمیم را نخواهیم گرفت، اما عدهای هم هستند که همچنان تصمیم خود در آن مقطع را درست میدانند. آنها معتقدند به دلایلی که برای خودشان قانعکننده هم بوده است تصمیم به جدایی از تیم ملی گرفتهاند. دیالوگ مهمی در فیلم وجود دارد که پرویز دهداری میگوید، از تیم ملی نمیشود استعفا داد. این نکته بسیار مهمی است. مگر میشود بازیکنی از تیم ملی استعفا بدهد؟ مگر میشود کسی از باخت تیم ملی خوشحال شود؟ اینها نکتههایی است که در فیلم هم به آن اشاره شده است.
ثقفی: از آنجایی که پرویز دهداری آبادانی و کارمند شرکت نفت بود و یکی از پایگاههای اصلی حزب توده هم همانجا بود، هر کس که در شرکت نفت بود را بهعنوان تودهای معرفی میکردند. قطعا اگر به سندی میرسیدیم که پرویز دهداری سوابق تودهای هم داشته است، در فیلم به آن اشاره میکردیم
* تلاشی نداشتید که روایت فیلم را به اتفاقات روز مانند حواشی همین جامجهانی اخیر گره بزنید؟
پناهی: بهتر است ما بهصورت مستقیم در این زمینه صحبتی نداشته باشیم اما بیننده وقتی فیلم را میبیند و تا تیتراژ پایانی آن را همراهی میکند، خیلی از نکات اجتماعی مرتبط با سالهای اخیر ایران را در فیلم میبیند. ما هیچ تلاشی برای همانندسازی نداشتیم اما تاریخ در حال تکرار است. ما آدمها هستیم که باید تصمیم بگیریم کدام سمت تاریخ بایستیم.
* پرویز دهداری ویژگیای هم داشت که شما تعمدا بخواهید به نفع قهرمانسازی در فیلم خود، آن را حذف کنید؟ مثلا ماجرای گرایش او به حزب توده که برخی افراد آن را مطرح کردهاند اما در فیلم سکانسی وجود دارد که بهطور کامل این گرایش نفی میشود.
ثقفی: دلیلش این است که در واقعیت این گونه نبوده است. از آنجایی که پرویز دهداری آبادانی و کارمند شرکت نفت بود و یکی از پایگاههای اصلی حزب توده هم همانجا بود، هر کس که در شرکت نفت بود را بهعنوان تودهای معرفی میکردند. قطعا اگر به سندی میرسیدیم که پرویز دهداری سوابق تودهای هم داشته است، در فیلم به آن اشاره میکردیم. واقعیت این است که اینگونه نبود. حتی یکی از افرادی که آن زمان پرونده دهداری را به طور کامل بررسی کرده بود، هیچ سند و مدرکی در این زمینه پیدا نکرده بود و بعدها از پرویز دهداری برای طرح این اتهام عذرخواهی هم کرده بود. این فرد هنوز هم با خانواده دهداری در ارتباط است و بهعنوان یک پدر از پرویزخان یاد میکند.
پناهی: بالاخره پرویز دهداری کاراکتر متفاوتی در دوره زمانی خودش بوده است و شاید خیلیها این متفاوت بودن را در آن زمان نمیپسندیدند. به همین دلیل با بهانههای مختلف میخواستند او را از سر راه بردارند. هیچ راهی هم سادهتر از تهمت زدن نیست. به همین دلیل او با انواع و اقسام تهمتها مواجه بوده تا بلکه دیگران بتوانند افرادی دیگری را به عنوان مربی تیم کلی جایگزین او کنند.
* سعید پورصمیمی در فیلم «پرویزخان» حضور درخشانی دارد. کمی از این انتخاب و همکاری بگویید.
ثقفی: واقعا سعید پورصمیمی ما را هم در این فیلم غافلگیر کرد. اصل همراهی ایشان با ما از سر لطف و اعتماد بود. وقتی سراغ او رفتیم، تنها چیزی که گفت این بود که اگر با فیلمنامه ارتباط برقرار نکنم، نمیآیم و از پاسخ منفی من ناراحت نشوید. دو روز بعد از آنکه فیلمنامه را دادیم، تماس گرفتند و گفتند میخواهند به دفتر بیایند.
پناهی: درباره گذشته پرویز دهداری، ساعتها صحبت کردیم و برای آقای پورصمیمی رسیدن به کاراکتر واقعی پرویز دهداری خیلی مهم بود. شرایط به گونهای بود که در فرآیند پیشتولید اگر خبری از سمت ما نمیشد، خودشان پیگیری میکردند که چرا جلسه تمرین نمیگذارید!
پناهی: ما خودمان را آماده کرده بودیم که شاید بعد از سه هفته از زمانی که فیلمنامه را دادیم، با ایشان تماس بگیریم و پیگیری کنیم، ولی کمتر از دو روز بعد، خودشان تماس گرفتند و گفتند میخواهند درباره نقش صحبت کنند. درباره گذشته پرویز دهداری، ساعتها صحبت کردیم و برای آقای پورصمیمی رسیدن به کاراکتر واقعی پرویز دهداری خیلی مهم بود. شرایط به گونهای بود که در فرآیند پیشتولید اگر خبری از سمت ما نمیشد، خودشان پیگیری میکردند که چرا جلسه تمرین نمیگذارید! بیش از دهها جلسه دورخوانی داشتیم و نفس حضور ایشان، برکت و انگیزهای برای همه گروه بود. ایشان یک بازیگر فوقالعاده منظبت و وقتشناس هستند.
* شبیه به کاراکتر پرویزخان!
ثقفی: دقیقا. خودشان هم گاهی به این نکته اشاره میکردند.
پناهی: ساعتها برای این نقش تمرین کردند و حتی جلساتی را با مربیان فوتبال داشتند تا با جنس برخورد مربی با شاگردان آشنا شوند. حتی از شاگردان پرویز دهداری درباره اینکه کنار زمین چگونه میایستاد و چگونه تیم را هدایت میکرد، ساعتها مشورت میگرفتند. این کاراکتر، حجم زیادی دیالوگ در فیلم دارد اما حتی یک بار هم پیش نیامد که سعید پورصمیمی دیالوگ خود را فراموش کند و با تسلط کامل در کار حضور داشت. بازیگران جوانتر در مقابل ایشان گاهی تپق میزدند اما ایشان روی همه دیالوگها مسلط بود.
ثقفی: برای تکتک پلانها ایده داشتند. جنس بازیشان در نماهای بسته با جنس بازیشان در لانگشات کاملا متفاوت بود. لحظات متفاوتی را در این فیلم خلق کردهاند که فکر میکنم در تاریخ سینمای ایران ماندگار میشود.
* در دقایق پایانی فیلم شاهد سکانسهایی از یک مسابقه فوتبال هستیم که مخاطب نتیجه آن را میداند، اما در اجرا کاملا گرم و پرهیجان درآمده است که امتیاز قابلتوجهی برای کارگردان فیلم محسوب میشود.
ثقفی: از آنجایی که من خودم خیلی فوتبالبین هستم، وقتی میخواهم بازیهای تیم ملی را دنبال کنم، چند نفر باید مرا کنترل کنند! واقعیت اما این است که اجرای سکانسهای فوتبالی فیلم، بسیار پردردسر بود و با کمک عوامل خوب فیلم به این خروجی رسیدیم. یک ماه در زمینهای فوتبال برای این سکانسها تمرین میکردیم و این فرآیند پیشتولید کار را طولانی کرده بود. چاره دیگری هم نداشتیم. ما برای نقشهای مختلف فیلم، هم نیاز به بازیگر داشتیم و هم باید سراغ گزینههایی میرفتیم که شباهت هم داشته باشند.
ثقفی: اجرای سکانسهای فوتبالی فیلم، بسیار پردردسر بود و با کمک عوامل خوب فیلم به این خروجی رسیدیم. یک ماه در زمینهای فوتبال برای این سکانسها تمرین میکردیم و این فرآیند پیشتولید کار را طولانی کرده بود. چاره دیگری هم نداشتیم
با همه این بچهها یک ماه تمرینات فوتبالی هم داشتیم که در دل همان تمرینات، دکوپاژهای کار را هم اتود میزدیم. گاهی با دوربین هندیکم پلانها را میگرفتم و بعد درباره آنها با فیلمبردار فیلم مشورت میکردیم. اگر آقای پناهی بهعنوان تهیهکننده شرایط آن پیشتولید مفصل را فراهم نمیکرد، به این خروجی نمیرسیدیم. همه پلانهای فوتبالی فیلم را یک بار در مرحله پیشتولید تصویربرداری کرده بودیم و پیچیدگیهای بسیاری نسبت به آنچه در خروجی میبینید داشتیم. حتی جلوههای ویژه مربوط به این سکانسها بسیار پیچیده است.
پناهی: در ۳۰ دقیقه پایانی فیلم میتوانم بگویم هنرمندی همه عوامل فیلم، در خروجی دیده میشود. فیلمبرداری در این دقایق بسیار خاص است. طراحی صحنه برای بازسازی استادیوم قطر بسیار قابلتوجه است. در جلوههای بصری این سکانسها هم خیلی روی جزییات کار شد تا حس و حالی که نیاز داشتیم در فیلم شکل بگیرد.
ثقفی: فیلم بازی اصلی را ملاک قرار دادیم و دوستان مسئول طراحی لباس، نعل به نعل آن لباسها را پیدا کردهاند. حتی زیپ دایرهای گرمکنها را هم مدنظر داشتهاند!
پناهی: همه بچهها از گریم تا صحنه و لباس، روی جزییات این سکانسها وقت گذاشتند و اگر نبود این دقت همه اعضای گروهی، خروجیمان این نمیشد!
ثقفی: در هوای بسیار سردی هم این سکانسها را میگرفتیم! هر بار کات میدادیم، بازیکنان داخل زمین سمت بخاری میرفتند! ما همه پشت دوربین چندلایه لباس داشتیم و این بندگان خدا باید با شورت و پیراهن ورزشی مقابل دوربین بازی میکردند. سرد و گرم شدن آنها گاهی منجر به مصدومیتشان هم میشد. پزشک همواره کنار زمین حضور داشت. کنار زمین یک مربی فوتبال هم داشتیم که همه حرکتها را با بچهها تمرین میکرد. تمام پلانهایی که در فیلم میبینید، طراحیشده از قبل بود.
پناهی: بخش زیادی از آنها حتی استوریبرد هم داشت و به همین دلیل در نیم ساعت پایانی توانستیم دقیقتر عمل کنیم.
* یکی از نکات جالب فیلم، ماجرای پیوند دادن یک بازی فوتبال به مناسبات حاکم در جنگ است. کمی درباره این وجه فرامتنی فوتبال و نگاهی که در فیلم به آن داشتید صحبت کنید.
ثقفی: فوتبال در هر مقطعی، واقعا میتواند تاثیرات اجتماعی هم به همراه داشته باشد. سال ۵۹ که جنگ ایران و عراق آغاز میشود، کویت میزبان جام ملتهای آسیا بود و ایران تا پیش از آن هر سال قهرمان آسیا بود. یکباره کویت بهعنوان میزبان بازیها معرفی میشود. حتی برادر یکی از بازیکنان تیم ملی ما شهید میشود و خیلی از اتفاقات از این دست باعث میشود که شرایط روحی تیم ما بهم بریزد. به دلیل همین شرایط و با وجود اینکه ما قهرمان آسیا در دورههای قبل بودیم، تصمیم گرفته میشود که تیم به ایران بازگردد.
ثقفی: کاراکتری مانند احمدرضا عابدزاده بالاخره برخی نوستالژیهای جمعی برای ما دارد. نوستالژیهایی مانند مهارهای تکدست و یا پرتابهای خفاشی و غیره که سعی کردیم در پرداخت این کاراکتر به آن اشارههایی داشته باشیم. حتی مدل آدامس جویدن و راهرفتن او را هم در کار مدنظر داشتیم
پناهی: فوتبال، نه فقط در ایران که در همه جای دنیا همواره ورزش تاثیرگذاری بوده است. من پیشتر مجموعه مستندی ساختم به نام «دریبل» که در آن به ابعاد مختلف فوتبال پرداختهام. مانند نسبت رسانه و فوتبال، نسبت اقتصاد و فوتبال، نسبت سیاست و فوتبال و سوژههایی از این دست. آنقدر ورزش فوتبال بهعنوان یک بازی اعجابانگیز، ابعاد مختلفی دارد که میتواند دستمایه دهها فیلمنامه با زوایای مختلف شود. این یکی از جادوهای فوتبال است.
* یکی از کاراکترهای بامزه در «پرویزخان» شخصیت عابدزاده است که انتخاب بازیگر خوبی هم برای آن داشتهاید. فکر میکنید واکنشها به پرداختن به این شخصیتهای واقعی چه باشد؟
ثقفی: کاراکتری مانند احمدرضا عابدزاده بالاخره برای ما، برخی نوستالژیهای جمعی دارد. نوستالژیهایی مانند مهارهای تکدست و یا پرتابهای خفاشی و غیره که سعی کردیم در پرداخت این کاراکتر به آن اشارههایی داشته باشیم. حتی مدل آدامس جویدن و راه رفتن او را هم در کار مدنظر داشتیم. بازیگری که این نقش را بازی میکند، اولین بار است مقابل دوربین حاضر میشود و واقعا برای اجرای این نقش زحمت کشید. چیزی حدود ۳۰ کیلو برای این نقش وزن کم کرد.
پناهی: من فکر میکنم فیلم «پرویزخان» برای افرادی که متعلق به آن نسل هستند و فضای فوتبال ایران در دهه ۶۰ را تجربه کردهاند، میتواند شیرین باشد و نکتههای نوستالژیکی هم داشته باشد اما در کنار آن برای نوجوانان امروز که شاید نه عابدزاده را میشناسند و نه جنگ را دیدهاند هم این فیلم میتواند جذاب باشد. به دلیل نوع کاراکترهایی که در این فیلم خلق شدهاند. مخاطب با کاراکترهایی مانند جواد زرینچه و یا باوی در فیلم ارتباط برقرار میکند و میتواند آنها را دوست داشته باشد. یعنی لزوما مخاطب «پرویزخان» افرادی نیستند که از آن سالها نوستالژی و خاطره دارند.