تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۳

تهران- ایرنا- فیلم «دست ناپیدا» آخرین ساخته انسیه شاه حسینی تنها زن فیلمساز این دوره جشنواره فجر پس از سالها دوری از سینماست. سوژه فیلم تازه است اما کارگردان در عمل آنچنان که باید از این سوژه ناب استفاده نمی‌کند.

فیلم «دست ناپیدا» آخرین ساخته انسیه شاه حسینی تنها زن فیلمساز این دوره جشنواره فجر پس از سالها دوری از سینماست. سوژه فیلم تازه است و حداقل نگارنده فیلمی با چنین مضمون نابی در سینمای دفاع مقدس ایران را به تماشا ننشسته است: زنانی که در پشت جبهه لباس سربازان شهید وطن را می شویند و رفو می کنند تا دیگر سربازان از آنها استفاده کنند و اتفاقا این لباس ها خیلی هم طرفدار دارد چون متبرک به خون شهداست.

اما شاه حسینی در عمل آنچنان که باید از این سوژه ناب استفاده نمی کند. سکانس های آغازین ریتم خوبی دارد و بیننده با شخصیت لیلا عکاس خبرنگاری که هدفش عکاسی از خط مقدم جبهه است آشنا می شود.

طی چند سکانس باقی مانده هاشم و پدرش ابوعلی هم به بیننده معرفی می شوند که البته بود و نبودشان چندان تغییر فاحشی بر روی روند داستان ندارد. بعد هم گروه زنانی که به فرماندهی خانم حسینی پشت جبهه مشغول خدمت رسانی به خط مقدم هستند.

باز هم با خیل اشخاصی در داستان روبرو هستیم که هرکدام خرده داستان های خود را دارند و البته که هرکدام در دل فیلم رها می شوند و وجودشان فقط به طولانی شدن زمان که از قضا یکی از مهمترین نکات منفی فیلم است کمک می کنند: ننه رحمت، دخترک طلبه که پدرش ماهیگیر است، پدر و پسری که بین رزمندگان شربت تقسیم می کنند و سارایی که مادر ندارد و از دست پدر و نامادری در فرار است، برادر زهرا که پزشک است و شهید می شود و... از دیگر سو یکی دیگر از حفره های فیلمنامه شعارهای گل درشت تکراری عجیب و غریب است که اتفاقا در فیلم خیلی هم تکرار می شود مثلا تکرار کلمه شهید به جای کشته شده، انگار نویسنده محترم فراموش کرده است که در سال ۱۴۰۲ هستیم نه دهه شصت!

استفاده تکراری از حوادث تکراری تر هم باعث شده که فیلم از ریتم بیفتد و سکون ناگهانی فیلم بعد از صحنه های آغازین به شدت توی ذوق می زند و البته به همه اینها اضافه کنید تاکید بیش از حد بر کار زنان که نهایتا همان سکانس شب بیداری و شستن لباس ها و رفوی آنها هم کافی بود و هم تاثیرگذار و دیگر نیازی نبود که چندبار تکرار شود که در میان لباس شهیدان و مجروحان استخوان پیدا می شود و دست زنان شوینده را می برد و ملافه ها و روپوش های پزشکی خون آلود که چندین و چند بار بر نحوه شستنشان تاکید می شود.

شاه حسینی در کارگردانی متوسط ظاهر شده است: بازی ها به شدت تصنعی و بد و ضعیف است و اگر قرار بوده از نابازیگران برای طبیعی تر کردن فضای فیلم استفاده شود، نتیجه چیزی جز آزار تماشاگر و اتفاقا مصنوعی شدن فیلم حاصل نشده. دکوپاژ فیلم نسبتا خوب است و تدوین روانی دارد اما طراحی صحنه و لباس فاجعه بار است و همه شخصیت ها لباس هایی با مدل امروزی پوشیده اند بخصوص شلوار و کفش لیلا و مانتوی امروزی کوتاه زهرا!

انسیه شاه حسینی هنرمند زنی که در بطن جبهه بوده و از این دست سوژه های ناب را بسیار دیده و لمس کرده، در ساخت این فیلم چندان درخشان و موفق نیست و در بهترین حالت با تدوین مجدد و حذف بسیاری از صحنه ها و اشخاص اضافی داستان شاید بتواند فیلمش را برای نمایش تلویزیونی آماده کند، اگر بپذیریم که نیت او از فیلمسازی نمایش بخشی از وقایع جنگ به بیننده امروزی است و نه فقط ساختن یک اثر و افزودن یک خط دیگر در رزومه کارگردانی وی.