به گزارش خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا، یکی از اهداف دولتمردان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، توسعه علمی متوازن و گسترش عدالت آموزشی است. توسعه علمی و عدالت، زیربنای توسعه پایدار و همهجانبه است. بر اساس اصل ۳۰ قانون اساسی، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بارها بر این موضوع تاکید داشته اند و در این راستا ایشان در سال ۱۳۹۳ در اجرای اصل ۱۱۰ قانون اساسی، سیاستهای کلی «علم و فناوری» را ابلاغ کردند. افزون بر این، سند چشمانداز ۲۰ ساله، نقشه جامع علمی کشور، سند راهبردی کشور در امور نخبگان و سند دانشگاه اسلامی همگی در این راستا تصویب شدند.
برای اینکه تصویری روشنتر و مبتنی بر آمار مستند از وضعیت آموزش عالی کشور به دست آوریم، با دکتر احمد سعیدی، مدیر گروه پژوهشهای آماری، فناوری اطلاعات و رصد اشتغال موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی گفتوگو کردهایم. سعیدی دانشآموخته اقتصاد آموزش عالی، عضو هیات علمی موسسه و متخصص در زمینه مهارتافزایی در آموزش عالی بوده و همچنین مسئول تدوین گزارش های جهاد تبیین حوزه پیشرفت آموزش عالی بعد از انقلاب اسلامی ایران نیز است.
موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی به عنوان اتاق فکر و مغزافزار وزارت علوم در سال ۱۳۴۸ تاسیس شد. این موسسه هم اکنون با داشتن اعضای هیات علمی و یاوران علمی متخصص در قالب هفت گروه آموزشی، در زمینههای مختلف آموزش عالی تحقیق و مطالعه می کنند. یکی از ماموریت های اساسی این موسسه، مرجعیت رسمی گردآوری و انتشار آمار آموزش عالی ایران است. پایگاه اطلاعات آمار آموزش عالی ایران، بیش از ۵۰ سال در موسسه سابقه داشته و همزمان با تاسیس آن در سال ١٣٤٨ پایه گذاری شده است.
سعیدی با استناد به دادههای پایگاه اطلاعات و آمار آموزش عالی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش در این گفتوگو، آمار مقایسهای در بازه زمانی ۱۳۵۰ تا ۱۴۰۰ را در حوزههای مختلف آموزش عالی شامل تعداد دانشجویان و اعضای هیاتعلمی کشور، میزان مشارکت زنان در آموزش عالی، تعداد دانشگاه های کشور، توسعه تحصیلات تکمیلی و آمارهای دیگر ارائه داد.
این گفتوگو در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول به طور ویژه در مورد آمارهای زنان در آموزش عالی بود و بخش دوم به صورت عام تر درباره آمارهای آموزش عالی در زمینههای متعددی از قبیل تعداد دانشجویان و اعضای هیات علمی کشور، تعداد موسسات آموزش عالی، توسعه تحصیلات تکمیلی، توسعه گروه های آموزشی پس از انقلاب و غیره خواهد بود.
بخش دوم این گفتوگو را میخوانید.
افزایش ۵۰ برابری جمعیت دانشجویی طی ۵۰ سال
سعیدی در مورد میزان اهمیت جمعیت دانشجویی اظهار داشت: یکی از شاخص های مهم در ارزیابی نظام های آموزش عالی، میزان جمعیت دانشجویی کشور است؛ طوری که نسبت تعداد کل دانشجویان به ۱۰۰ هزار نفر جمعیت کشور، یکی از شاخصهای بین المللی در ارزیابی و مقایسه نظامهای آموزش عالی کشورها به شمار میآید. از طرفی افزایش جمعیت دانشجویی طی سالیان متمادی، به طور ضمنی نشان دهنده نوعی توسعه عدالت آموزشی از طریق افزایش ظرفیتهای دسترسی به آموزش عالی برابر است؛ زیرا این افزایش جمعیت مستلزم توسعه زیرساختها و ظرفیتهای پذیرش در اقصی نقاط کشور است و نشان میدهد به دلیل گسترش ظرفیت های آموزشی از طریق توسعه زمینههای آموزشی، افراد بیشتری به آموزش عالی دسترسی یافتهاند.
وی در مورد وضعیت جمعیت دانشجویی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی اظهار داشت: بر پایه اطلاعات پایگاه آماری موسسه، جمعیت دانشجویی ایران در سال تحصیلی ۱۳۵۰-۱۳۴۹ برابر ۶۷ هزار و ۲۶۷ دانشجو بوده است که این رقم بعد از گذشت بیش از ۵ دهه، در سال های۱۴۰۰-۱۳۹۹ به سه میلیون و ۱۶۳ هزار و ۵۰۵ نفر افزایش یافته است. به عبارت دیگر جمعیت دانشجویی کشور طی ۵۰ سال، نزدیک به ۵۰ برابر شده و حتی در سال ۱۳۹۴-۱۳۹۳ به حدود ۷۰ برابر رسیده است. جمعیت دانشجویی در بازه زمانی سال ۱۳۵۰ تا ۱۴۰۰ روند صعودی قابل توجهی داشت. البته طی این دوره، فراز و نشیبهایی نیز داشته است، به طوری که این جمعیت در سال ۱۳۹۴-۱۳۹۳ به بالاترین مقدار؛ یعنی چهار میلیون و ۸۱۱ هزار و ۵۸۱ نفر رسید، ولی پس از آن کاهش یافت.
تهران دیگر مرکز دانشگاهی ایران نیست
وی یکی دیگر از شاخصهای پیشرفت در آموزش عالی را بازتوزیع عادلانه فرصتهای آموزشی دانست و گفت: دسترسی برابر به فرصتهای آموزشی در پهنه جغرافیایی و دور از تبعیضهای نژادی، جنسیتی و مکانی یکی از شاخصهای عدالت آموزشی در ادبیات آموزش عالی جهان است. موضوعی که به عنوان یک آرمان در انقلاب اسلامی ایران متبلور شده است.
سعیدی یادآور شد: شهر تهران در سال تحصیلی ۱۳۵۰-۱۳۴۹ بهتنهایی ۶۸ درصد کل جمعیت دانشجویی کشور را در خود جای داده بود. به عبارت دیگر در سالهای قبل از انقلاب اسلامی، تهران مرکز آموزش عالی ایران بود و هرکس میخواست دانشگاه برود، باید به تهران یا چند شهر معدود دیگر میرفت؛ درواقع تهران نهتنها پایتخت سیاسی ایران بود، بلکه پایتخت دانشگاهی ایران نیز به شمار می رفت.
تمرکز فرصتهای آموزشی در آموزش عالی ایران و نابرابری و بیعدالتی آموزشی در دهه منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی به حدی بود که در سال ۱۳۵۰-۱۳۴۹ حدود ۹۵ درصد کل جمعیت دانشجویی کشور، فقط در ۶ شهر کشور شامل شهرهای تهران، اصفهان، مشهد، شیراز، اهواز و تبریز متمرکز شده بود.
عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی ادامه داد: این روند طی سال های بعد از انقلاب اسلامی تغییر کرد؛ به طوری که سهم شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ از کل جمعیت دانشجویی کشور فقط ٢٢ درصد بود و بقیه جمعیت دانشجویی در تمام استانها توزیع شدند.
۱۳ برابر شدن تعداد اعضای هیاتعلمی
وی با اشاره به اهمیت تعداد اعضای هیاتعلمی دانشگاهها در آموزش عالی اظهار داشت: اعضای هیاتعلمی پیشگامان عرصه آموزش و پژوهش در نظام آموزش عالی هر کشوری محسوب میشوند. تعداد و ترکیب اعضای هیات علمی در هر نظام آموزش عالی، نشان دهنده میزان اهتمام نظام سیاستگذاری آن کشور به امر آموزش عالی است.
سعیدی تاکید کرد: در آموزش عالی ایران طی دهههای بعد از انقلاب اسلامی، شاهد افزایش بیسابقه تعداد اعضای هیات علمی کشور بودهایم و طی ۵۰ سال اخیر (۱۴۰۰-۱۳۵۰)، تعداد اعضای هیات علمی تماموقت دانشگاهها، روندی صعودی داشته است. با زبان آمار و ارقام می توان گفت تعداد اعضای هیات علمی (در مجموع زن و مرد) از ۶ هزار و ۴۶۴ نفر در سال ۱۳۵۰-۱۳۴۹ به ۸۶ هزار و ۸۸۹ نفر در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ رسیده؛ یعنی رشدی ۱۳ برابری (۱۳۰۰ درصد رشد) را طی ۵۰ سال اخیر تجربه کرده است.
وی ادامه داد: همچنین طی این مدت به طور متوسط جمعیت اعضای هیات علمی زن ۳۰ برابر و تعداد اعضای هیات علمی مرد ۱۱ برابر شده است. به عبارت دیگر، شتاب رشد زنان هیات علمی در آموزش عالی، طی این بازه زمانی ۳ برابر مردان بوده است. همچنین طی این مدت نسبت عضو هیاتعلمی زن به مرد، از ۱۴ واحد درصد (به ازای هر ۱۰۰ عضو هیات علمی مرد، ۱۴ عضو هیات علمی زن) در سال ۱۳۵۰-۱۳۴۹ به ۳۸ واحد درصد در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ رسیده است.
توسعه تحصیلات تکمیلی
عضو هیاتعلمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی به موضوع تحصیلات تکمیلی در آموزش عالی نیز اشاره کرد و گفت: یکی از مولفههای مهم در توسعه آموزش عالی هر کشور، سهم تحصیلات تکمیلی از کل جمعیت دانشجویی آن کشور است.
وی ادامه داد: آمار دانشجویان در مقطع تحصیلی ۵۷-۱۳۵۶ نشان میدهد تعداد دانشجویان کارشناسی ارشد شش هزار و ۷۳۳ نفر، دکتری تخصصی ۹۱۳ نفر و دکترای حرفهای ۹ هزار و ۴۵۸ نفر بوده است. اما این آمار در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ تعداد دانشجویان کارشناسی ارشد ۴۸۶ هزار و ۷۳۵ نفر، دکتری تخصصی ۱۴۸ هزار و ۶۱۹ نفر و دکتری حرفهای ۹۹ هزار و ۴۱۸ نفر بوده است که به ترتیب افزایش ۷۲ درصدی، ۱۰۳ درصدی و ۱۶۳ درصدی دانشجو را در مقاطع تحصیلی یادشده نشان میدهد.
توجه ویژه به هنر و علوم انسانی
سعیدی یکی دیگر از حوزههای تحول در آموزش عالی را بازتوزیع سهم گروههای تحصیلی از جمله علوم انسانی از کل جمعیت دانشجویی دانست و گفت: میزان توجه به گروههای تحصیلی از جهات زیادی میتواند حائز اهمیت باشد. توسعه کشور تا حد زیادی در گرو توسعه متوازن گروه های تحصیلی است. تعداد دانشجویان و نرخ رشد کشور در دو مقطع زمانی ۱۳۵۷-۱۳۵۶ و ۱۴۰۱-۱۴۰۰ نشان میدهد سهم گروههای مختلف تحصیلی؛ از جمله علوم انسانی از سال ۱۳۵۷ تا ۱۴۰۱ در آموزش عالی توسعه یافته است.
وی افزود: در سال ۵۷-۱۳۵۶ تعداد دانشجویان در گروه علوم انسانی برابر با ۶۵ هزار و ۶۵۴ نفر، در گروه علوم پایه ۲۶ هزار و ۵۸۹ نفر، گروه علوم پزشکی ۲۱ هزار و ۶۳۲ نفر، فنی مهندسی ۳۵ هزار و ۳ نفر، در گروه کشاورزی و دامپزشکی ۶ هزار و ۷۵۹ نفر و در گروه هنر ۴ هزار و ۶۷۱ نفر بود. بعد از گذشت حدود ۴۴ سال از پیروزی انقلاب اسلامی تعداد دانشجویان علوم انسانی در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ برابر با یک میلیون و ۶۳۲ هزار و ۶۲۲ نفر، در گروه علوم پایه ۲۲۱ هزار و ۳۲۲ نفر، در گروه علوم پزشکی ۳۸۷ هزار و ۶۹۷ نفر، در گروه فنیمهندسی ۷۶۶ هزار و ۳۱۲ نفر، در گروه کشاورزی و دامپزشکی ۱۰۴ هزار و ۳۹۸ نفر و در گروه هنر ۲۲۹ هزار و ۸۶۹ نفر است. مقایسه آمار فوق در دو بازه زمانی مذکور، نشان می دهد بیشترین رشد جمعیت دانشجویی در گروه علوم انسانی (۲۵ برابر) و هنر (۴۹ برابر) بوده است.
افزایش ۹ برابری تعداد دانشگاهها و واحدهای دانشگاهی
سعیدی در مورد یکی دیگر از آمارهای آموزش عالی، یعنی واحدهای دانشگاهی نیز گفت: یکی از نمودهای کلیدی توسعه یافتگی آموزش عالی، تعداد دانشگاهها و مراکز آموزش عالی هر کشور است. دانشگاه مبدا همه تحولات است و تمام کشورها سعی می کنند متناسب با نیاز کشور به علم، دانش و فناوری، تعداد دانشگاه های خود را افزایش دهند. جمهوری اسلامی ایران نیز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توجه ویژهای به توسعه دانشگاهها داشته و با برنامهریزی آموزشی مناسب، تعداد دانشگاه و به تبع آن تعداد واحدهای دانشگاهی کشور را تا سرحد کفایت توسعه داده است.
عضو هیاتعلمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی به بیان تفاوت دانشگاه و واحدهای دانشگاهی پرداخت و افزود: منظور از دانشگاه، مراکز آموزش عالی است که متشکل از چند دانشکده یا واحد آموزشی و شعبه یا واحد دانشگاهی وابسته است و مثلا دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه علمی کاربردی، دانشگاه پیام نور و دانشگاه فرهنگیان تنها یک دانشگاه در نظر گرفته شده است. از طرف دیگر، واحد دانشگاهی به مرکز آموزش عالی اطلاق میشود که وابستگی به یک دانشگاه دارد یا در حد یک دانشگاه با تعریف فوق نیست. در اینجا تمام واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی، مراکز پیام نور، مراکز علمی کاربردی، مراکز تربیت معلم و موسسات آموزش عالی غیرانتفاعی شمارش شدهاند.
وی گفت: بر این اساس در سال تحصیلی ۱۳۵۷ تعداد دانشگاهها برابر با ۲۶ دانشگاه و تعداد واحدهای دانشگاهی برابر با ۲۴۴ واحد بوده است. در سال ۱۴۰۰ تعداد دانشگاه ها به ۲۴۴ دانشگاه و تعداد واحدهای دانشگاهی به ۲ هزار و ۲۹۰ واحد افزایش یافته است.