تهران- ایرنا- باوجود بارش‌های نسبتا مستمر در بهمن‌ماه امسال، آسمان کشور در بیشتر ایام سال خشک بود و نگاه‌ها برای یافتن باران و برف از آسمان گرفته نشد. این سوال مطرح است که چه روندی بر اکوسیستم ایران گذشته که حتی برخی می‌گویند؛ آسمان بخل کرده اما باید گفت آسمان ایران همان است، علت را باید در رفتارهای فردی و جمعی خود و تصمیمات شهری و کشوری جویا شد.

دیگر تردیدی نیست که همه مردم از تغییرات محسوس آب و هوایی در کشور آگاه شده‌اند چرا که وجود گرما در زمستان و یا طولانی شدن سرما تا اواخر فصل بهار و اوایل تابستان چیزی است که همه ایرانیان با آن سرو کار دارند. این که هوایی با دمای تقریبا ۳۰ درجه در فصل زمستان در کشور ثبت شود چیزی است که با وجود دلچسب بودن آن، حامل مسایل و مشکلات متعددی است که اگر هر چه سریع‌تر برای آن اقدامی نشود، شاید دیگر نتوان چرخه طبیعت را به وضعیت نرمال آن بازگرداند و یا حداقل نزدیک کرد.

خشکسالی سایه گسترده‌ای بر کشور داشته و نشانه‌های آن در همه جا به چشم می‌خورد اگر آسمان شب و روز ببارد، بحران همچنان باقی است

از نیمه دوم بهمن ماه است که وضعیت هوا کمی به آنچه که باید در زمستان باشد، نزدیک شده و با وجود بارش‌های کم و بیش مناسب در برخی از مناطق این نوید را می‌دهد که احتمالا خشکسالی در ایران تمام شده و آنچه که از تریبون‌های مختلف مبنی بر بحران آب در سال آینده خبر می‌دهند، در حد شایعه و بدبینی است.
اما باید گفت خوشبختانه یا متاسفانه واقعیت همان چیزی است که همه ما علاقه‌ای به شنیدن آن نداریم. خشکسالی سایه گسترده‌ای بر کشور داشته و نشانه‌های آن در همه جا به چشم می‌خورد. این که از ۶۰۹ دشت کشور بیش از ۴۰۰ دشت یعنی بیش از ۶۵ درصد با فرونشست و فروچاله روبرو هستند و منابع آبی کشور به شدت بحرانی است، مخازن سدهای کشورمان در برخی از مناطق مانند سد اکباتان در استان همدان در تابستان سال ۱۴۰۲ خالی شده و از مدار خارج می‌شود و ... همه نشان از این دارد که وضعیت آب و هوایی کشورمان حال و روز خوبی ندارد.
باید گفت حتی در همین زمستان که تا حدی بارندگی داشته و چون دیگر خبری از گرمای طاقت‌فرسای تابستانی و تشنگی انسان‌ها و طبیعت نیست، برخی به اشتباه گمان کردند که خطر خشکسالی از کشور رفع شده است. این در حالی‌ است که خوشحالی بابت وضعیت بارندگی کنونی چندان به جا و مناسب نیست.

طبق آمار به دست آمده از سازمان هواشناسی کشور، از ابتدای سال آبی (اول مهر تا پایان شهریور سال بعد) تاکنون در کل کشور به صورت میانگین تنها ۶۰.۹ میلی‌متر بارندگی ثبت شده است. این آمار در قیاس با میزان بارش در سال گذشته یعنی ۱۴۰۱ و در این بازه زمانی ۱۰۳.۲ میلی‌متر بود، بنابراین بارش‌های سال جاری ۴۱ درصد کمتر از سال گذشته است.

بارش‌های سال جاری ۴۱ درصد کمتر از سال گذشته استاگرچه بارندگی‌های اواخر بهمن هم که به نسبت مساعد و قابل توجه بود باید به این آمار اضافه شود اما باید توجه داشت که این میزان از بارندگی در قیاس با برداشت آب از منابع آبی نه تنها مناسب نیست، بلکه بسیار ناگوار است.
به استناد آمار، در ایران هر نفر به طور میانگین ۳۰۰ لیتر آب در شبانه‌روز مصرف می‌کند، که این رقم مصرف آب، در برخی از کلان شهرها مانند تهران به بیش از این مقدار می‌رسد. مصرف نهان آب نیز به ازای هر نفر چیزی حدود ۶ هزار لیتر است که بیشترین حجم مصرفی آن مربوط به حمام می‌شود.

با مقابله قرار دادن این حجم از بارندگی، مصرف سرانه آب به ازای هر نفر و مخزن کل سدهای کشور، وضعیت به شیوه‌ای دیگر خودنمایی می‌کند که بسیار هم حیرت‌انگیز است. ظرفیت کل سدهای کشور ۵۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب آب است که حجم عمده آب مورد نیاز کشور از طریق آن‌ها تامین می‌شود.
اگر جمعیت ایران در سال ۱۴۰۱ را که برابر با ۸۴ میلیون و ۵۵ هزار نفر است، با میانگین مصرف روزانه آب، قیاس کنیم درخواهیم یافت که بیش از ۲۵ میلیارد و ۲۱۶ هزار و ۵۰۰ لیتر، یعنی نصف حجم مخزن سدها، در صورتی‌ که کاملا پر باشند، به ازای جمعیت ایران آب مصرف می‌شود. البته باید در نظر داشت که تقریبا از سال آبی ۹۹-۱۳۹۸ این اتفاق رخ نداده و حتی فروردین امسال به طور میانگین تنها ۵۱ درصد از حجم مخازن سدهای کشور آبگیری شده بود.

موضوع بعدی این که در این محاسبات آب مورد نیاز صنایع بزرگ و آب‌بری مانند فولاد و ذوب آهن- که بیشترین مصرف را دارند- و بسیاری از صنایع دیگر و حتی بخش کشاورزی در این محاسبات لحاظ نشده است.

چنین چیزی بدین معنی است که اگر بنا باشد تا همه آب مورد نیاز کشور تنها از سدها تامین شود، تحت هیچ شرایطی این میزان از آب پاسخگوی نیاز کشور نخواهد بود و چاره کار تنها در استفاده مفرط از آب‌های زیرزمینی، افت دشت‌های کشور و پدیده‌ای به نام فرونشست و فروچاله و در نهایت خشکسالی سرسام‌آور است. از سوی دیگر و از آن‌جا که با توجه به فرونشست‌های عمده دیگر قدرت بازیابی و احیای بسیاری از منابع آب زیرزمینی وجود ندارد، بنابراین اگر بارش‌ها به صورت شبانه روزی ادامه داشته باشند بازهم، تاثیر چندانی در کاهش مشکلات ناشی از خشکسالی ندارد.

اگر بنا باشد تا همه آب مورد نیاز کشور تنها از سدها تامین شود، تحت هیچ شرایطی این میزان از آب پاسخگوی نیاز کشور نخواهد بود
چرا امسال آسمان ایران نبارید؟

با آغاز سال آبی پیش‌بینی‌های متعددی از وجود پاییز پربارش در ایران خبر می‌دادند. اما هرچه به پایان این فصل نزدیک شدیم، نه تنها خبری از بارندگی نبود، بلکه از میانگین بلند مدت بارندگی‌ها در کشور هم کاسته شد.
به عنوان مثال میانگین بارندگی در پاییز امسال تقریبا برابر با ۳۵ میلیمتر بود که این میزان در قیاس با یک سال قبل که ۴۷.۲ میلیمتر بود، ۶ درصد کاهش داشته است. این میزان بارندگی حتی در قیاس با زمستان سال قبل که با بارش برف همراه بود، کاهش نشان می‌دهد. اما به راستی چه اتفاقی در طبیعت ایران رخ داده که آسمان این کشور دیگر به مانند دو یاسه دهه قبل خوان نعمت را بر مردم نمی‌گستراند؟
برای پاسخ به این پرسش نیاز است تا به دستکاری‌هایی که ما در طبیعت انجام دادیم نگاهی کنیم. برای مثال صنعت سد سازی اگرچه موجب رونق اقتصادی و رفاه می‌شود، اما باید دقت داشت که این رونق به دلیل آن که کل اکوسیستم طبیعت را بر می‌زند، بعد از گذشت دو یا سه دهه بسیار بدتر از قبل تاسیس سد می‌شود.
یعنی شاید در ابتدای تاسیس سد، آب فراوانی در اختیار صنایع، بخش کشاورزی و خانگی قرار گرفته و موجب گسترش روزافزون این بخش‌ها بشود، اما این گسترش بعد از مدتی به دلیل پیشی گرفتن نیازها از منابع آبی با رکود و بعد هم با پسرفت مواجه می‌شود. این دقیقا همان چیزی است که ما اکنون در رابطه با سد کرج، لتیان، لار، اکباتان، و ... در چند سال اخیر با آن روبرو بودیم. به‌گونه‌ای که حتی سد اکباتان تابستان امسال به دلیل خشکسالی بی‌سابقه کاملا از مدار خارج شد.

زمانی که جریان آبی که در میلیون‌ها سال اکوسیستم یک منطقه را که موجب جذب رطوبت، باران و برف می‌شد، شکل داده بود در کمتر از دو یا سه دهه از بین می‌رود، دیگر منبعی برای تغذیه ابرها و در نتیجه بارندگی و ترسالی وجود ندارد.

وقتی جریان آبی که در میلیون‌ها سال اکوسیستم یک منطقه را که موجب جذب رطوبت، باران و برف می‌شد، شکل داده بود در کمتر از سه دهه از بین می‌رود، دیگر منبعی برای تغذیه ابرها و بارندگی و ترسالی وجود نداردهمین وضعیت در رابطه با صنایع هم صادق است. زمانی که بیشترین تعداد کارخانه‌های تولید فولاد و ذوب‌آهن در خشک‌ترین مناطق ایران به بهانه اشتغال‌زایی مستقر می‌شوند و یا به همین بهانه کوه‌هایی که خود عامل جذب رطوبت هستند با معدن‌کاوی از بین می‌روند، کشاورزی غیر مدرن و بدون توجه به اقلیم کشور با حداکثر توان محصولات آب‌بر را کشت می‌کند، جنگل‌ها به بهانه‌های مختلف از بین می‌روند و از همه مهم‌تر فرهنگ استفاده درست از آب وجود نداشته و مدیریت هم نمی‌شود، نتیجه همان نباریدن آسمان است.

آسمان همان آسمان است و اگر قرار است، به مانند گذشته نعمت را بر ما ارزانی دارد باید از دستکاری بیش از حد در طبیعت خودداری کرد، جنگل‌ها و تالاب‌های از بین رفته را احیا کرد، صنایع را مجدد جایابی مناسب با مدیریت درست کرد و فرهنگ مصرف و مدیریت آب از مدارس و نظام آموزشی وارد سیستم فرهنگی ما شود.