به گزارش خبرنگار ایرنا، نشست حجتالاسلام سعید فخرزاده دبیر مجمع هماهنگی مراکز تاریخ پژوهی و بانکهای اسنادی ایران (مهتاب) در دومین روز نمایشگاه رسانهها برابر با دوشنبه ۳۰ بهمن ماه برگزار شد.
وی در ابتدای این نشست گفت: بعد از پیروزی انقلاب احساس میشد یک هماهنگی باید برای پوشش خبری در کشور داشته باشیم، در آن زمان مراکز مختلفی (چه دولتی و چه خصوصی) کار اطلاعرسانی را انجام میدادند اما برای اینکه هماهنگی بهتری انجام شود شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی تشکیل شد.
وی افزود: وظیفه این شورا این بود که در مناسبتهای مختلف مثل دهه فجر یا روز قدس هماهنگی ایجاد کند و نهادهای مختلف اطلاعات را در یک راستا منتشر کنند اما یک سال بعد از پیروزی انقلاب جنگ تحمیلی آغاز شد، دشمن بعثی به کشور حمله کرد و وضعیتی ایجاد شد که نیاز داشتیم روز به روز اخبار را مخابره کنیم.
دو مجموعه که در سالهای جنگ متولی اطلاعرسانی بودند
فخرزاده گفت: در آن دوران دو مجموعه وجود داشت که کار اطلاعرسانی را به شکل خوبی انجام میدادند؛ یکی صدا و سیما و دیگری خبرگزاری پارس بود که پوشش خبری ارائه میدادند اما چون در جبهههای جنگ مشغول بودیم، انسجامی برای پوششدهی دفاع مقدس وجود نداشت و فکر کردیم به پوشش جنگ باید شناسنامه خاص بدهیم.
وی افزود: پس اتاق جنگ در خبرگزاری پارس تشکیل شد که سعی شد در آن با ارتباطات و با تعامل با نهادهای مختلف اتفاقات جنگ را ثبت کنیم که ساعت هفت صبح روی خط برود تا همه بتوانند از آن استفاده کنند. در آن زمان ۲۴ ساعته بچهها فعالیت میکردند آرام آرام احساس شد یک هماهنگی جامعتری نیاز است و شورای تبلیغات دفاع مقدس تشکیل شد که در همین خبرگزاری انجام شد اما به ستاد تبلیغات جنگ تغییر نام داد کار این ستاد این بود که خبرنگاران داخلی و خارجی را هماهنگ کنند تا اخبار را پوشش دهند.
فخرزاده گفت: حتی پوششهای بینالمللی را گردآوری میکردند برای بهتر شدن هماهنگیها واحد ارتباطات سپاه تمام اطلاعیهها که قرار بود نیروهای مسلح انعکاس دهند در اختیار این واحد قرار داده میشدند همچنین در زمانی که قرار بود خبرنگاران به مناطق اعزام شوند مقرر شد یک برگه تردد به آنها داده شود و به مناطق جنگی اعزام شوند.
وی افزود: پس شبهای عملیات یک تعداد خبرنگار خاص قابل اعتماد شناسایی شده بودند که همزمان با گفتن رمز عملیات این گروه خبری وارد اتاق فرماندهی میشدند و لحظات عملیات را اطلاعرسانی میکردند، این کار در زمان جنگ ادامه داشت، روزنامه جمهوری، کیهان و اطلاعات بیشترین خبرنگاران را به جنگ اعزام میکردند، البته صدا و سیما هم تیمی تشکیل داده بود که به جبههها اعزام میشدند و آرام آرام در صدا و سیما هم واحد جنگ تشکیل شد که به جنگ اعزام میشدند.
زندگیای که در پهنه جبههها شکل گرفت
دبیر مجمع هماهنگی مراکز تاریخ پژوهی و بانکهای اسنادی ایران ادامه داد: در کنار این پوششهای خبری، کار دیگری هم که در آن زمان شروع شد این بود که احساس میشد در پهنه جبهههای جنگ، زندگیای شکل گرفته که متفاوت بود با آنچه در پشت جبهه جریان داشت. احساس شد این خاطرات باید ثبت شود. با توجه به گستردگی فضای دوران جنگ، نیرویی در اختیار نبود که همه این اطلاعات را ثبت کند. پس تدبیری شد و دفترچهای تحت عنوان خاطرات طراحی کردند تا خاطرات نوشته شود. این دفترچه به تیراژ یک میلیون جلد چاپ و در جبهه توزیع شد.
در طول جنگ نزدیک به سی هزار کاست ضبط شده داشتیم که حجم فعالیتهای دفاع مقدس باعث شد فقط بچهها آنها را ثبت کنند و بعدا پیادهسازی نشد بعد از پایان جنگ به سراغ پیادهسازی رفتند
وی افزود: اما مقصود طراحان این دفترچهها تامین نشد. چون برخی رزمندگان خاطرات خود را نمینوشتند. بسیاری از دفترچهها هم نزد رزمندگان میماند و تحویل داده نمیشد پس بچهها گفتند به صورت زنده با رزمندهها مصاحبه کنیم و گروه ثبت خاطرات جنگ تشکیل شد. همزمان با این ایده در دفتر سیاسی هم گروهی تشکیل شد و به این فکر افتادند که لحظات جنگ را برای تجربهنگاری ثبت کنند و دید نظامی نسبت به آن داشته باشند. لحظه به لحظه جلسات، سخنرانیها ثبت میشد. چون به صورت صوتی ثبت میشد، لازم بود شناسنامهای برای آنها تهیه کنند.
فخرزاده ادامه داد: در طول جنگ نزدیک به سی هزار کاست ضبط شده داشتیم که حجم فعالیتهای دفاع مقدس باعث شد فقط بچهها آنها را ثبت کنند و بعدا پیادهسازی نشد بعد از پایان جنگ به سراغ پیادهسازی رفتند. این تجارب باید ثبت و در اختیار مراکز نظامی قرار میگرفت ولی به دلیل طولانی شدن جنگ این فایلها پیاده نشد و تجارب در زمان باقی ماند.
وی افزود: ممکن است برخی بگویند الان میتوانیم از آنها استفاده کنیم اما به دلیل تغییر ساختار جنگها الان مورد استفاده نیست. در کنار این کارها رفتارهای بچهها در جنگ مثل نشست و برخاست و دعا و کارهای خاص در جبههها ثبت شد. فرهنگ جبهه واقعیتی بود که باید ثبت میشد اما متاسفانه کمترین توجه به حوزه فرهنگ و رسانه میشود.
خبرنگار آلمانی و ۱۰ هزار عکس از جنگ
وی گفت: یادم است یک خبرنگار آلمانی میخواست از جبههها عکس بگیرد او در این سفر نزدیک به ده هزار عکس گرفت. او میگفت در هر اعزام به منطقه پرخطر، به جز هزینه خورد و خوراک و هتل مبلغی معادل اداره یک خانواده در شش ماه به او میدادند. اما برای ما نوع توجهی که به حوزه فرهنگ و رسانه در آن زمان وجود داشت، خیلی ضعیف بود.
وی افزود: بچهها با امکانات کم به عملیات میرفتند. در پایان دفاع مقدس نزدیک به بیست هزار ساعت مصاحبه داشتیم. آن زمان فرماندهان حاضر به مصاحبه نبودند چون اطلاعات سری داشتند پس غالبا با فرماندههای رده پایین مصاحبه میکردیم همزمان با این موضوع برخی رزمندگان یا به شهادت میرسیدند یا اسیر میشدند و نمیشد با اسرا مصاحبه کرد و با یک انباشت اطلاعات مواجه میشدیم.
فخرزاده مطرح کرد: یادم است خیلی از عالمان و بزرگان دینی اهم از ائمه جمعه به جبههها میآمدند و با رزمندگان گفتگو میکردند و بلافاصله منتشر میشد. به این فکر کردیم که با رزمندگان هم مصاحبه کنیم. پس دفترچهای با سوالات بین خانوادهها توزیع کردیم. نزدیک به سی هزار نسخه از این دفترچهها گردآوری شد. البته صد هزار دفترچه توزیع شد، ولی گاهی خانوادهها همکاری نمیکردند.
وی تاکیدکرد: در نهایت این دفترچهها در خدمت بنیاد شهید قرار گرفت. ما به فکر این بودیم که خاطرات اسرای عراقی را هم ثبت کنیم اما گفتند اگر خاطرات ما را منتشر کنید خانوادههای ما در عراق مورد اذیت قرار میگیرند. ما به آنها گفتیم مطمئن باشید اسم شما آورده نمیشود و اعتماد آنها را جلب کردیم. پس هزاران ساعت مصاحبه اینچنینی هم ضبط کردیم.
وی در پایان گفت: به نظر میرسد موضوعات مختلف باعث شده حوزه ایثار و شهادت کمرنگ و فراموش شود. امیدوارم فرصتی ایجاد شود که مسئولان به این حوزه توجه کنند چون جزو ذخایر ارزشمند ماست.