به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، تعامل جشنواره فجر با جشنوارهها، رویدادها و هنرمندان خارجی بستری میشود که هنرمند ایرانی از انزوا در میآید، او میتواند هنر خود را به گفتمان بینالمللی تبدیل کند، البته دستگاه فرهنگی کشور باید این ویژگی و ظرفیت را داشته باشد که مثلا در حاشیه رویدادهای هنری مانند موسیقی فجر باید فضایی برای هنرمندان به ویژه نوازندگان کشورها فراهم شود تا با یکدیگر تعامل بیشتری داشته باشد، اینها را محمد معتمدی خواننده موسیقی سنتی کشورمان در بوته نقد گذاشت و مصادیقی از حضور اساتید ایرانی در خارج از کشور مطرح کرد.
در بخش سوم گفتوگو اختصاصی ایرنا با معتمدی درباره جایزهای که در سال ۲۰۱۳ از رادیو فرانسه در بخش موسیقی ملل دریافت کرده است، ایجاد زبان مشترک میان هنرمندان داخلی و خارجی و بهره برداری از فضای جانبی رویدادهای هنری جهان گفتوگو کردیم؛ حتی از او درباره برخی رویدادهای نامعتبر دیگر که هزینههای ورودی بالایی هم دریافت میکنند، سوال کردیم:
چند سالی است خیلی از هنرمندان آثار خود را به رویدادهایی میفرستند که مجازی است، نه داور مشخص دارد و نه ساز و کار مشخص؛ با عناوین رقابت جهانی موسیقی تبلیغ میکنند. این رویداد هزینه ورودی دارد و با توجه به اینکه به حجم انبوهی از شرکت کنندگان مقام اول و دوم و سوم میدهند همین باعث میشود رقم شرکتکنندگان بسیار بالا رود و درنتیجه درآمد قابل توجهی را نصیب آن رویداد میکند. متاسفانه اکثر رسانههای داخی خبرهای این دست رویدادهای غیرمعتبر و غیرشفاف که هیچگونه هویت مکانی و بیرونی ندارند را هم منتشر می کنند. نظر شما در خصوص این سایتها چیست و توصیهتان به علاقهمندان برای حضور در رویدادهای معتبر چیست؟
جایزه رادیو فرانسه رویدادی مهم و شناخته شده نزد موسیقیدانان است و ما آن سال (۲۰۱۳) توانستیم در بخش موسیقی ملل حائز رتبه نخست شویم. این چنین رویدادها چنان از جایگاه بالا و کارشناسی شدهای برخوردار هستند که سازوکارشان باعث شده تمام استعدادهای ناشناخته یا کمتر شناخته شده در سطح بینالمللی را شناسایی کرده و به رویدادهایشان بیاورند. نمونهاش حضور مرحوم استاد شاهمیرزا مرادی در رویداد جهانی آوینیون فرانسه است؛ یک مورد جالب از همین اجرای استاد عرض کنم که مرحوم شاه میرزا مرادی نوازندهای بسیار فوقالعاده بود و کارشناسان و موسیقیدانان فرانسوی را با ساز زدنش متحیر کرده بود.
ایشان ساز را طولانی مینواخت یعنی یک رپرتوار یک تا یک و نیم ساعته را بیوقفه بدون هیچ قطع شدنی اجرا میکرد. موسیقیدانان اروپایی نمیدانستند که مرحوم شاهمیرزا تکنیکی دارد به نام «بادگردان» که هوا به صورت مستمر در محفظه دهان قرار میگیرد و لُپها در حالتی بسیار دشوار به انبانی برای ذخیره باد نوازنده تبدیل میشوند، نوازنده زمانی که میخواهد نفس بگیرد، همزمانی که ساز میزند مقداری از هوای دهان را به ساز میفرستد و همزمان نفس میگیرد که البته این کار بسیار پیچیده و تنها از عهده استادان بر میآید و این برای خارجیها تعجب برانگیز بود. یک ساعت تا یکساعت و نیم ایشان ساز زده بود بدون اینکه موسیقی و صدا قطع شود.
سرنا از بخار بازدم نوازنده که داخل ساز میآید مرطوب است و از این ساز قطرهقطره آب میچکد و موسیقیدان تحلیلگری که در سالن بود در آن تئاتر دولاویل نوشته بود آن چیزی که من دیدم این بود که این ساز در دست «شاه میرزا مرادی» به احترام و شوق او یک ساعت اشک میریخت؛ میگفت من این طور دیدم. یعنی آن قطرههای از ساز میریخت را این طور تعبیر کرد
این زبان مشترک شکل گرفته است؟
اصولاً هنرمند دوست دارد زبان مشترک داشته باشد مثلاً نوازنده تار، سه تار، کمانچه یک بخشی از علاقهای که دارد این است که بداند میرزا عبدالله، میرزا حسینقلی، موسی خان معروفی و غیره چه گفتند و به عنوان ردیف چه چیزی در اختیار ما قرار دادند، این را کار کند و به ریزهکاریها و ظرایف آن پی ببرد؛ ولی هنرمند از یک جایی به بعد احساس میکند دوست دارد زبان خود را به گفتوگوی بین فرهنگی با هنرمندان و ممالک دیگر و نوازنده آفریقایی و آمریکایی و اروپایی تبدیل کند. این که میروند در سایتها کارهای خود را بارگذاری (آپلود) میکنند تا به قضاوت بینجامد، من نمیدانم این سایتها چقدر عیار دارند ولی خود اینکه شخص این کار را میکند و هزینه میکند نشان از حس ستودنی درون آن فرد است که میخواهد به یک دریای بزرگ موزیسینها و گفتوگوی فرهنگی بزرگ متصل شود و حرفی که دارد را به آنجا هم بزند.
در داخل چطور؟
من اعتقاد دارم در داخل کشور خیلی در فراهم کردن عرصه برای هنرمندان تا اینکه با موزیسینهای دیگر و با نوازندگان دیگر مواجه شود و کار کند، موفق عمل نکردیم، من در حاشیه جشنواره موسیقی در یکی از مصاحبهها بیان کردم که جشنواره فجر میتواند و باید در کنار اینکه یک هنرمندانی را از خارج از کشور دعوت میکند فرصتی را ایجاد کند تا هنرمندان داخلی ما چه آنهایی که در جشنواره شرکت کردند و چه کسانی که در جشنواره شرکت نکردند، مثلاً اینجا با یک نوازنده که از آمریکا یا اروپا دعوت شده نشست گفت وگو با هنرمندان ایرانی داشته باشد و در کنار این همنوازی انجام دهند و تبادل نظر کنند. شاید برخی از اینها ایدههای مشترکی داشته باشند و بتوانند به هم وصل شوند. یک طرح نو متولد شود. چه برای سال بعد این جشنواره و چه برای جشنوارههای دیگر.
به طور کلی جشنوارهها در دنیا این گونه هستند که به جز همان رویداد، یکسری طرح و ایده جدید برای جشنوارههای دیگر هم تولید می شود، جشنوارههای پویا و فعال این طور هستند که خود در خود تمام نمیشوند؛ بلکه خود محل معرفی هستند
راهکار هم دارد؟ در جهان چگونه تعامل میکنند؟
در دنیا سالنهای مختلف، رویدادهای مختلف، مدیر برنامههای مختلف دارند، برای اینکه هنرمند پیدا کنند و جدول سال خود را با اجراهای خوب پر کنند، با جشنوارهها و تئاترها تماس میگیرند و میخواهند هنرمندانی که میشناسند را معرفی کنند یا خود آنها معرفی میکنند. تعامل جشنواره فجر با جشنوارهها، رویدادها و هنرمندان خارجی بستری میشود که هنرمند ایرانی از انزوا در میآید و میتواند هنر خود را به گفتمان بینالمللی تبدیل کند.
این زمینه را دستگاه فرهنگی آن کشور باید برای آن هنرمند فراهم کند. یک مثالی در یکی از مصاحبه بیان کردم که چطور وقتی نمایشگاه خودرو برگزار میکنید از دو منظر برای خودروساز داخلی و خارجی حائز اهمیت است؛ خودروساز داخلی میگوید هم در این نمایشگاه برای خود مشتری خارجی پیدا میکنم و هم میگردد ببیند چه کسانی میتوانند نیازهای فنی را با کمترین هزینه و بهترین کیفیت جواب دهد یعنی هم فروش محصول و هم پیدا کردن کسی که بتواند نیازها را با بهترین شرایط مرتفع کند. شاید برخی بگویند قیاس مع الفارق است، جشنواره موسیقی هم تقریباً همین است یعنی باید بتواند هنرمندان خود را به جامعه جهانی معرفی کند، نه اینکه فقط یک چوب خطی پُر کند و بگوید ما یک جشنواره ای برگزار کردیم و این تقریباً خیلی ابتدایی است؛ مثل اینکه خودرو لوکس مانند پورشه داشته باشید و با آن آجر جابهجا کنید.