تهران- ایرنا- امسال با یکی از منطقی‌ترین انتخاب‌های داوران آکادمی مواجه بودیم؛ انتخاب‌هایی که یک پیام روشن را به سراسر جهان مخابره کرد و آن اینکه، ۲ کارگردان برآمده از سینمای مستقل که نیمی از جوایز این دوره را درو کردند، با عبور از نظم استودیو، خواست و گرایش خود را بر این کمپانی‌ها اعمال می‌کنند.

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، اسکار نودوششم، منطقی‌ترین و درست‌ترین انتخاب‌های یک دهه اخیر را داشت. انتخاب‌های اسکار امسال، تقریبا همان‌هایی بود که بنگاه‌های مختلف خبری با هر سلیقه‌ای، از مدت‌ها قبل عنوان کرده بودند. این رویکرد اسکار در شرایطی رخ داده که طی سالیان اخیر، بیشترین میزان انتقادها نسبت به انتخاب‌های عجیب داوران آکادمی مطرح بود که سبب شد تا اتهاماتی متوجه نوع نگاهی باشد که به برگزیدگان مهمترین جایزه سینمایی جهان می‌شود.

طبق پیش‌بینی‌ها، اوپنهایمر در ۷ شاخه برگزیده شد و توانست برای یک فصلِ جوایز پررونق، اختتامیه‌ای باشکوه بگیرد. مهمترین جایزه این فیلم اما تاریخ‌سازی آقای نابغه بود. از ۲۳ سال پیش که نولان برای ممنتو (یادگاری) نامزد دریافت اسکار شد تا همین چند ساعت پیش که وی، نخستین اسکار کارگردانی را در دست گرفت، عشاق سینما روند پیشرفت چشمگیر آقای نابغه را به چشم دیدند. اسکار گرفتن نولان در شاخه کارگردانی، دیگر به یک مطالبه جهانی تبدیل شده بود.

با دریافت اسکار کارگردانی توسط نولان، یک نام از فهرست طولانی ناکامان این شاخه که شامل استنلی کوبریک، آلفرد هیچکاک، کوئینتین تارانتینو، دیوید فینچر، دیوید لینچ، سیدنی لومت، اینگمار برگمان،‌ اورسن ولز، آرتور پن، رابرت آلتمن، ارنست لوبیچ، سیسیل بی.دمیل، فدریکو فلینی، هاوارد هاکس، فریتس لانگ، رایدلی اسکات، سرجو لئونه، آکیرو کوروساوا، چارلی چاپلین، سام پکینپا، استنلی کریمر و . . . کم شد تا از نسل کنونی، کارگردانی که در این سال‌ها حقیقتا مستحق دریافت این جایزه باشد، بتواند آن را به دست بگیرد.

نولان و لانتیموس، دو فیلمساز مستقلی بودند که تلاش کردند تا بتوانند در نظام استودیویی فعالیت کنند. از یک جایی به بعد، هر دو چهره، فیلمسازانی در خدمت نظم استودیویی شدند اما اکنون این دو کارگردان، کسانی هستند که گرایش و خواست خود را بر استودیوها تحمیل می‌کنند

اگر بخش انیمیشن را در نظر نگیریم، تقریبا در تمامی بخش‌ها، جوایز طبق انتظارها تقسیم شد. در انیمیشن، اقبال بسیاربالایی بر روی تولید اخیر سونی وجود داشت اما داوران آکادمی ترجیح دادند تا جایزه را به ساخته میازاکی بزرگ تقدیم کنند و به این ترتیب دست اسپایدرمن از دریافت این جایزه کوتاه شد. البته که این جایزه، برای دوستداران سینما، ارزش‌های دیگری هم دارد مانند اینکه پسر و مرغ ماهیخوار، احتمالا آخرین ساخته میازاکی است و اسکاری شدن این انیمه، اختتامیه‌ای شکوهمند برای ۶ دهه فعالیت حرفه‌ای هایائو میازاکی محسوب می‌شود.

در دیگر بخش‌ها، احتمال دریافت اسکار، تنها برای یک گزینه پررنگ بود که همان گزینه هم به‌عنوان برگزیده انتخاب شد. ازجمله شاخه‌های معدودی که دو نامزد قدرتمند، به یک اندازه شانس دریافت جایزه داشتند، بهترین بازیگر نقش اول زن بود که اما استون در کنار لیلی گلداستون، از سهمی برابر برای دریافت این جایزه برخوردار بودند. اما استون اما اقبال کمی پررنگ‌تری در فصل جوایز داشت و می‌شد حدس زد که وی، به‌اندازه بسیار اندکی، از شانس بیشتری برای دریافت جایزه برخوردار است که البته همین‌طور هم شد.

در اسکار امسال، دو فیلم اوپنهایمر و بیچارگان موفق شدند تا حدود نیمی از جوایز را به دست بیاورند. این رویکرد، یک پیام روشن دارد. نولان و لانتیموس تقریبا از یک دوره، وارد سینمای حرفه‌ای شدند. دو فیلمساز مستقل که تلاش بسیاری کردند تا بتوانند در نظام استودیویی فعالیت کنند. از یک جایی به بعد، هر دو چهره، فیلمسازانی در خدمت نظم استودیویی شدند اما اکنون این دو کارگردان کسانی هستند که گرایش و خواست خود را بر استودیوها تحمیل می‌کنند وگرنه استودیوها، هیچ‌گاه بر روی تولیداتی چون اوپنهایمر و بیچارگان، سرمایه‌گذاری نمی‌کنند.

این پیام روشن اسکار نودوششم است که نیمی از جوایز خود را به تولیداتی از این دست داد. در دوره‌ای که تعداد داوران آکادمی به لطف تزریق اندیشه‌هایی متفاوت و عموما جوان، به ۱۱ هزار نفر نزدیک شده، این انتخاب‌ها، قابل‌تامل و متفاوت با آن سلایقی است که طی دوره‌های اخیر نمود داشت.

در سالی که تولیدات خوب، چندان کم نبودند، اسکار موفق شد تاحدودی اعتبار از دست داده سالیان اخیر خود را بازگرداند. به‌نوعی اعتمادسازی کرد و در سال‌هایی که کن و ونیز، انتخاب‌های کم‌اعتراض‌تری داشتند، حالا اسکار دوباره به این ریل بازگشته تا سایه افکندن حاشیه‌هایی چون تحصن صنف بازیگران، تاثیر چندانی بر ماهیت بزرگ‌ترین جایزه سینمایی جهان نداشته باشد.