دبیر خبرگزاری استان هرچه اصرار کرده بود که پیام تشکر، الان، در این شرایط آن هم برای شما که منتخب مردم نشدهاید، از نظر ما خبر نیست و نمیشود، جواب نداد تا اینکه بیشتر اصرار کرد، به اتاق دعوتش کردم و سر صحبت باز شد.
به نظرم، اینکه یک نفر با رای بسیار بالا منتخب مردم در مجلس شورای اسلامی یا دیگر انتخابات شود یا برخلاف همه پیشبینیها، فردی ناشناس رای اول را بیاورد، تنها مولفه برای اطلاق عنوان پدیده انتخابات نیست، چهبسا مثل همین مورد به عنوان یکی از پدیدههای استان.
بگذارید دکتر سمیرا سلاجقه نامزد نمایندگی دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی از حوزه کرمان و راور که نفر دهم در این حوزه شده را بیشتر برای شما معرفی کنم، شاید شما هم در مورد پدیده بودن برخی ابعاد شخصیتی و زندگی وی، موافق بودید.
خانم سلاجقه ۳۵ ساله می گوید اوایل دهه ۹۰ ازدواج کرده و پزشک، متخصص بورد تخصصی رادیولوژی، سونوگرافی، ام.آر.آی و سی.تی.اسکن، فلوشیپ فوق تخصصی اینترونشن و فلوشیپ تصویربرداری زنان و ناهنجاریهای جنینی است که همزمان لیسانس حقوق و کارشناسی ارشد مدیریت سلامت نیز دارد؛ اینک دانشجوی دکترای بیوالکتریک دانشگاه خواجه نصیر است و در این رشته که میگوید به نوعی مهندسی پزشکی است تحصیل میکند و کارهای دفاع وی (پایان نامه) باقی مانده است.
سمیرا سلاجقه خواهر دوقلوی همسانی دارد که وی نیز نامزد انتخابات از حوزه رفسنجان و انار در همین استان کرمان بود و دوازدهم شد؛ وی هم دکتر فوق تخصص جراحی عروق است، لیسانس حقوق و دیگر مدرکهای خواهرش را نیز دارد زیرا میگوید باهمدیگر آن رشته های تحصیلی را گذراندهاند. آنطور که میگوید، خواهر سمیرا، اینک در دانشگاه شریف، دکترای نانوفیزیک میخواند؛ البته یک برادر دارند که دکترای مدیریت دارد و پدرشان نیز بازنشسته و مادرشان، فرهنگی بوده اند.
برای صداقت
وقتی صحبت با خانم سلاجقه شروع شد از هر دری گفتیم؛ سعی کردم با چند نوع سئوال با ربط و بیربط، کمی وی را محک بزنم و شناختی از شخصیتش حاصل کنم که دیدم واکنش وی به همه سئوالها منطقی، بهموقع و درست بود و نشان می داد بهواقع از هوش متفاوتی برخوردار است.
ابتدا پرسیدم شما که خانم دکتر هستید، مرکز سونوگرافی و طبابت خود را هم دارید، برای چه اصلا وارد حوزه نامزدی انتخابات شدید؟؛ اولین جوابش صاف و ساده بود: برای صداقت؛ برای مردم؛ توان دیدن بعضی بیعدالتیها در جامعه برای مردم را ندارم و اگر کاری از دستم بربیاید میخواهم انجام دهم.
گفتم: شما که می دانستید رای نمیآورید، خب چه اصراری بود؛ گفت: از کجا که رای نمیآوردم؛ تلاش کردم که رای بیاورم؛ می دانستم تا دهم میشوم و شدم؛ البته هوای برفی و سرد باعث شد برخی افراد نتوانند رای بدهند، بعضی نزدیکان و دوستانم که حتی برای خودم تبلیغ می کردند هم رای ندادند؛ خب فضا در برخی نقاط شهر اینطوری بود، ولی من اصرار داشتم که نامزد بمانم.».
پرسیدم، خب چرا آنان که برایت تبلیغ کردند، رای ندادند؟؛ گفت: خب، با من مشکلی نداشتند، (نمی خواستند در انتخابات شرکت کنند)، میگفتند فایده ندارد؛ اما من نظرشان را قبول نداشتم و ندارم؛ من اینطوری فکر نمی کردم و نمی کنم. دور بعد هم نامزد میشوم و میدانم که برنده میشوم.
میخندم و میگویم: یعنی با اعتمادبه نفسی اینچنین مطمئن هستید که در برابر برخی چهره های شناخته شده و مطرح در دور بعد پیروز می شوید؟. بدون آنکه به خنده یا لبخند بیافتد، جدی جواب می دهد: بله. من در این دوره میدانستم که برنده(نفر اول یا دوم) نمی شوم اما پلن(برنامه) داشتم که در ردیف تا دهم باشم که دهم شدم. رای من از برخی افراد که توسط جریانهای سیاسی تبلیغ و حمایت شدند، بیشتر شد.
میپرسم «ببینید، اینکه می گویید، برای صداقت و مردم می خواهم کاندید مجلس شوم، خیلی کلی و شعاری است، اصل واقعیت اینکه دنبال نامزدی افتادید چیست، دنبال تبلیغ کار خودتان در عرصه پزشکی هستید یا علاقهمندید بیشتر شناخته بشوید در سطح جامعه، علت اصلی چیست؟».
در ادامه باز خیلی آرام و مطمئن، همان پاسخ های قبل را به نوع دیگری تکرار میکند: ببینید، به خاطر اتفاقاتی که در جامعه می بینم نامزد شدم. بعضی مردم از اصلاح برخی مسائل ناامید هستند که نباید ناامید باشند، میخواهم برای مردم کاری اگر از دستم بربیاید انجام بدهم که ناامید نباشند؛ بعضی تبعیض ها که می بینم، طبیعی است که نمی توانم ساکت بنشینم و اگر کاری می توانم انجام دهم ، اقدام کنم، به نظرم همه باید همینطور عمل کنیم تا مشکلات حل شود.
ادامه میدهم: بله خب، به شرطی که آن اتفاق بیافتد، خب شما که رای زیادی نیاوردید؛ گفت: خب دفعه دیگر تلاش میکنم (رای بیشتر) بیاورم؛ اگر برف، یخبندان و سرما نبود، رای من بیشتر هم میشد؛ خیلی از نزدیکان و آشنایان به علت سرمای شدید نتوانستند بروند رای بدهند.
میخواهم بیشتر از خودش بگوید که آن اطلاعات از تحصیلات و دیگر بخش های زندگی شخصی را ارائه می دهد و می گوید سال ۸۵ در دانشگاه شهید بهشتی تهران برای رشته پزشکی پذیرفته شده و تخصص خود را در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان گرفته است.
حقوق خواندم تا از حق خودم دفاع کنم
بعد، از چرایی اخذ رشته های حقوق و دیگر رشته ها، درحالی که دکتری پزشکی و دیگر تخصص های این رشته را دارد میپرسم و پاسخش این است: رفتم حقوق خواندم تا خودم بتوانم از حق و حقوق خودم در جامعه دفاع کنم.
در ادامه از خواهر دوقلوی همسانش میگوید که وی هم همین تجربیات و سبک زندگی را دارد و میافزاید: پدرم هم البته می گفت این چه کاری است که نامزد شده ام؛ چون می گفت از کسب و کار پزشکی خودت می افتی.
پولِ زحمت کشیده
پرسیدم «خب درست نمی گوید؟» که جواب داد: از نظر من همه چیز پول نیست. طبیعتا من هم علاقهمند ورود به مجلس نبودم اما باید هرکس کاری از دستش بر می آید برای جامعه انجام دهد.
«اگر زمان و پول بیشتری برای تبلیغ داشتم نتیجه بهتری می گرفتم»؛ در ادامه این جمله را می گوید که میپرسم: شما که خانم دکتر هستید و رادیولوژی و سونوگرافی هم با درآمد خوب دارید، چرا بیشتر خرج نکردید؟.
جواب می دهد: البته آن نوع تبلیغات، پول مفت میخواهد که من ندارم خرج کنم؛ من پول دارم اما پول زحمت کشیده دارم که آن هم در اوایل کار راه اندازی مطب و دیگر هزینه ها بیشتر خرج قسط و مخارج می شود؛ من بیشتر از این نمی توانستم خرج کنم.
دوباره می خواهم سئوال تکراری و بی ربطی بپرسم که ببینم چه واکنشی نشان می دهد، می گویم: ببین خانم دکتر، حرفهایت به هم نمی خورد، کسی که در زندگی به نظر می رسد اصلا درد و رنج نداری و فقر را نچشیده بلند میشود میگوید بهخاطر گرفتاری های مردم می خواسته نامزد بشود.
وسط حرفم می پرد و می گوید: خیلی هم وضع ما خوب نبوده، عادی بودهایم؛ بعدهم، آدمی که کار کند، فقیر نمی شود، من خودم حتی در دوران دانشجویی هم کار می کردم، ترجمه می کردم و پول در می آوردم.
در ادامه از نداشتن پارتی و بهزعم خودش، بعضی پارتیبازیها در جامعه می گوید و ادامه میدهد: ببینید من خودم، در یکی از دانشگاه ها برای عضویت هیات علمی قبول شدم و همه کارها جلو رفت اما چون پارتی نداشتم، مرا کنار گذاشتند؛ خب چرا باید اینطوری باشد؟؛ آن هم برای من که بدون پارتی آنقدر تلاش کردم و درس خواندم که در فلوشیپ تخصصی قبول شدم.
در ادامه از کیفیت تبلیغاتش می پرسم و هزینه هایی که کرده و می گوید: در برنامه تلویزیون شرکت کردم که ابتدا ۹۵ میلیون (تومان) گرفتند و بعد گفتند هزینه به ۱۰ میلیون کاهش پیدا کرده و بقیه پول را برگرداندند؛ برنامه مناظره تلویزیونی هم شرکت کردم و حرفهایم را زدم.
«غیر از تلویزیون، ۶ عدد بنر در سطح شهر در مرکز شهر نصب کردم و دیگر پول تبلیغ نداشتم؛ البته با چند نامزد دیگر و برای آنکه هزینههایمان سرشکن شود، یک گردهمایی هم در یک سالن بهطور مشترک برگزار کردیم و بقیه تبلیغات در فضای مجازی بود.
بعد دوباره درخواستش را تکرار میکند و میگوید: من فقط آمدم (به ایرنا) تا از شما بخواهم در خبری، تشکرم از افرادی که به من رای دادند را اعلام کنید چون به همه آنان دسترسی ندارم که مستقیم از آنان تشکر کنم؛ اصرار دارم تشکر کنم چون صادقانه و بدون آنکه هزینهای از من بگیرند، از روی اختیار و داوطلبانه رای دادند و این خیلی ارزشمند است.
در ادامه لبخند دیگری می زند و می گوید: البته من دفعه دیگر جبران می کنم و اول می شوم.
پرسیدم: انگار خیلی مطمئن هستید که دور بعد اول می شوید؛ میگوید: بله، من میدانستم جزو ۱۰ نفر اول هستم، یعنی پلن(برنامه) من این بود که محقق شد؛ همیشه در زندگی در دانشگاه و سایر موارد یک پلن می ریزم و بعد به سمت آن می روم؛ چهار سال وقت دارم که کار کنم و تلاش می کنم که اول شوم.
خبرنگار ایرنا بعد از این مصاحبه از مسئولان ستاد انتخابات استان وضعیت و سخنان این نامزد انتخابات را استعلام کرد که آنان نیز تایید کردند وی سه هزار و ۴۳۲ رای آورده و در رتبه دهم حوزه انتخابیه کرمان و راور قرار گرفته است.
این رتبه وی درحالی است که برخی نامزدهای بعضی جناح های سیاسی که مورد حمایت تمامقد جناح ها بودند، چندین نشست بزرگ و تبلیغات گسترده تر همراه با جشن های شادی آنچنانی داشتند، در رتبه های بعد از وی قرار گرفتند.
استان کرمان در مجموع ۹ حوزه انتخابیه و ۱۰ نماینده دارد که شهباز حسن پور بیگلری و مجید دوستعلی به ترتیب در حوزه کرمان و راور اول و دوم شدند و به عنوان منتخب برگزیده شدند.