به گزارش ایرنا، به عنوان یک مادر تیتر خبر را خواندم دلم هُری ریخت، اما وقتی لید و مشروح خبر را خواندم دلم ریش شد، قتل متفاوت آنهم یک بهشتی روی زمین که معلولیت ذهنی و جسمی داشته است، بی شک این خبر نه تنها دل من، بلکه دل صدها انسان با احساس را نخوانده به درد آورده است.
خط آخر خبر انگیزه قتل فرزند توسط مادر و خاله را خسته شدن از وضعیت این کودک و ناتوانی در نگهداری و هزینه های او عنوان شده است.
به محض دیدن خبر تصویر معصومانه این کودک را که شاید در آن لحظه توانی برای فریاد و کمک نداشته در ذهنم تجسم شد، شاید دردآورترین خبر قتلی که تاکنون خواندهام.
همزمان نگارش گزارش ۲سال پیش روز مادر را بیاد آوردم، گزارشی با عنوان "دستان این مادران را امروز باید ویژه بوسید"، تحریر گزارشی از سختیها و مشکلات نگهداری فرزندان معلول توسط خانوادهها بهویژه مادران این فرزندان که در نگهداری و پرورش آنها چه سختیهای پنهانی دارند ولی همه را با جان و دل خریدهاند.
به یاد مصاحبه با مادری افتادم که فرزند معلول زمینگیر داشت و به علت جا به جایی فرزندش دیسک کمر گرفته بود، به یاد صحبتهای سرشار از سختی اما آمیخته با عشق مادر دیگری افتادم که آرزو داشت مرگ او و فرزندش همزمان باشند تا سختی نگهداری فرزندش را کسی دیگر متحمل نشده باشد.
به یاد عشق مادری با فرزند ۱۶سالهاش افتادم که دچار عقبافتادگی ذهنی و زمینگیر بود، فرزندی که قدرت بلعیدن نداشت و غذاها را برایش له میکرد، او را پوشاک میکرد!
به یاد عشق آن مادر افتادم که 2 دختر معلولش را در خانه نگهداری میکرد و خود و زندگیش را وقف آنها و آینده نامعلومشان کرده بود.
اگرچه عشق مادرانه در وجود دارم اما به عنوان یک مادر خودم را نمیتوانم جای این فرشتههای سخاوت دل بگذارم، چراکه دلی به وسعت یک دنیا ایثار دارند که در وجود هرکسی رشد نخواهد یافت.
اگرچه این مادر علت قتل فرزندش را ناتوانی در نگهداری و هزینههای او اعلام کرده ولی ای کاش این مادر به جای دست زدن به این جنایت با مراجعه به بهزیستی و تحویل فرزندش مانع بروز چنین حادثهای برای آن بهشتی روی زمین و خودش میشد.
اگرچه بسیاری از معلولان به دلیل وجود عاطفه مادرانه و پدرانه در نزد خانوادههایشان نگهداری می شوند اما شماری از این افراد به دلایل مختلف سختی نگهداری در خانوادهها، نداشتن سرپرست و غیره به مراکز بهزیستی سپرده شدهاند.
آغوش بهزیستی برای نگهداری از معلولان باز باز است!