تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۴

اصفهان- ایرنا- «چهارشنبه سوری» را بیشتر به آتش و دود و ترقه و انفجار آمیخته‌اند؛ در حالی که یک آیین اصیل با گنجینه‌ای از رازهای شگفت است، افسانه «چهارشنبه خاتون» به زیبایی، گوشه‌ای از فلسفه این سنتِ کُهن را به تصویر می‌کشد.

به گزارش ایرنا، در اسناد تاریخی روایتی آمده است که بر اساس آن، چهارشنبه آخر سال بانویی زیبا به نام «چهارشنبه خایین یا خاتون» که در یک چاه آب قدیمی می‌زیست، بیرون می‌آید و به خانه‌ها سرکشی می‌کند؛ اگر خانه‌ها تمیز باشد، برای آنها برکت می‌فرستد. مورخان بر این باورند که این داستان فلسفه سنت «خانه تکانی» نوروز ماست.

در ایران قدیم،‌ زنان برای دیدار «چهارشنبه خاتون» و حاجت‌خواهی از او، در سپیده‌دم چهارشنبه آخر سال ورودی خانه‌ها، کوچه‌ها و گذرها را می‌رُفتند، بدون اینکه به کسی بگویند و بر این باور بودند که خاتون با جامه سفید و کلامی دلنشین، به دیدارِ آنها می‌آید.

زنان بر این باور بودند که خاتون به خانه‌های کثیف و آلوده نمی‌آید و اهل خانه را از نعمت و برکت دیدارِ خود بی‌بهره می‌کند، از این‌رو برای پذیرایی از «چهارشنبه خاتون»، خانه‌هایشان را از آلودگی و پلیدی پاک می‌کردند و در چهار گوشه خانه اسفند می‌سوزاندند.

در بخش دیگری از اسناد تاریخی آمده است که زنان، آش یا کوکویی که از هفت‌گونه سبزی تشکیل‌شده بود را طبخ می‌کردند و آن را در ایوان می‌گذاشتند. زیرا اگر چهارشنبه خاتون بیاید و سر بزند و از غذا بخورد، مُتبرک می‌شود و روز بعد آن را به نیت شفا به بیماران می‌دهند.

به گفته تاریخ‌نگاران، چهارشنبه خاتون از سرنوشت همه‌چیز و همه‌کس آگاه است. اگر کسی در نیمه‌شب چهارشنبه‌سوری به نیت باخبر شدن از سرگذشتش، سر و گردنش را وارد دهانه چاه کند و چند بار نامش را صدا بزند، خاتون از او تقاضا می‌کند تا گیسویش را بگیرد و او را از چاه بیرون بکشد. اگر شخص جرات بکند و به خواسته او جامه عمل بپوشاند، آرزویش برآورده می‌شود، ولی اگر بترسد، خاتون از چاه درآمده، سیلیِ محکمی به او می‌زند و پنهان می‌شود.

چهارشنبه خاتون، محک شجاعت و یک سَنبُل زنانه است. پژوهشگران این شخصیت افسانه‌ای و رسم و آیین چهارشنبه خاتون را شبیه به «بابا نوئل» اروپایی می‌دانند.

برایند اسناد تاریخی در پاسداشت چهارشنبه سوری نشان می‌دهد که مردمان ایران زمین این مناسبت را با منش، اخلاق و خِرَد آمیخته بودند و اعتقاد به پروردگار، امید به زندگی و نبرد با اهریمنان در قالب نمادها، نمایش‌ها و آیین‌های گوناگون در آن گنجانده شده بود.

علی بلوکباشی در کتاب خود با عنوان «نوروز؛ جشن نوزایی آفرینش»چهارشنبه سوری را اینگونه توصیف کرده است: پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته‌های خار و گزنی را روی بام یا زمین حیاط خانه و یا گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» کپه می‌کنند، با پریدن آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گردهم جمع می‌شوند و بوته‌ها را آتش می‌زنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته‌های افروخته می‌پرند تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بُزدایند و سلامت و سُرخی و شادی به هستی خود بخشند، مردم در هر بار پرش از روی آتش چنین می‌خوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» یا می‌گویند: «غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا» یا «ای شب چهارشنبه، ای کلید چار دنده، بِده مراد بنده».

در بخش دیگری از این کتاب آمده است: ایرانیان از دیرباز آتش را پاس می‌داشتند و حرمت می‌نهادند و آن را منبع نیرو و روشنایی و زُداینده تاریکی و سیاهی و پاک‌کننده پلیدی و آلودگی می‌انگاشتند، آتش را که برایش حُرمت قائل بودند فقط با آب خاموش می‌کردند و خاکسترش را به آب روان می‌دادند، آتش از خانه بیرون دادن در شب را هم ناروا و بدشُگون می‌شمردند و معتقد بودند که روشنایی خانه‌هایشان را می‌برد.

«چهارشنبه سُرخی» اصفهانی‌ها

در اصفهان چهارشنبه‌سوری را «چهارشنبه سرخی» نیز می‌گویند.به گفته باستان شناسان، یکی از دیوار نگاره‌های چهلستون متعلق به دوران صفویه، جشن و پایکوبی ایرانیان را در شب چهارشنبه ‌سوری به تصویر کشیده ‌است که گواه بر پیشنیه این آیین را در نصف جهان است.

علاوه بر روشن کردن آتش و پریدن از روی شعله‌های آن، رسوم دیگری از جمله «فال‌گوشی»،«گره‌گُشایی»،«کوزه‌شکنی» و «قاشق زنی» نیز در اصفهان برای پاسداشت این مناسبت مرسوم بوده است.

«فال گوشی» یکی از رسم‌های چهارشنبه ‌سوری در اصفهان بوده است که در آن دختران جوان نیت می‌کنند، پشت دیواری می‌ایستند و به سخن رهگذران گوش فرامی‌دهند و سپس با تفسیر این سخنان، پاسخ نیت خود را می‌گیرند.

«گره‌گُشایی» یکی دیگر از رسوم چهارشنبه سوری در اصفهان این بود . فردی که موقعیت بدشانسی را تجربه کرده بود، گوشه یک دستمال یا پارچه را گره می‌زد و صبر می‌کرد تا نخستین نفری که عبور می‌کند آن را بگشاید، این کار نماد این بود که چگونه مشکلات و شرایط سخت می‌گذرد.

فلسفه آیین «کوزه‌شکنی» نیز به داستانی برمی‌گردد که در آن روزی کوزه‌گران شکایت کردند که کسی از ما کوزه نمی‌خرد که حضرت فاطمه زهرا (س) دستور داد در چهارشنبه آخر سال تمام کاسه و کوزه‌های کهنه را بشکنند و به جای آن کوزه‌های نو خریداری کنند. پس از آن کوزه شکستن در چهارشنبه آخر سال رایج شد بطوری که اگر کسی کوزه خود را نمی‌شکست و کوزه کهنه را در خانه نگه می‌داشت، او نزد مردم فردی خسیس جلوه می‌کرد.

«قاشق زنی» نیز از کهنه آیین‌هایی است که در واقع برای خبر دادن چهارشنبه سوری انجام می‌شد. در این سُنت وقتی یکی از اعضای خانه صدای «قاشق زن‌ها» را که ناشناس بودند می‌شنید، کاسه او را می‌گرفت و آن را با آش یا آجیل و شکلات پُر می‌کرد و به قاشق زن بازمی‌گرداند.‌

تهیه و توزیع «آجیل مُشکل‌گشا» نیز یکی دیگر از رسوم چهارشنبه سوری در اصفهان قدیم است که شامل هفت مغزینه یا میوه خشک از جمله پسته، بادام، سنجد، کشمش، گردو، انجیر و خرما بود که گاهی در لابه‌لای این آجیل، تکه‌های کوچک نبات و نارگیل هم دیده می‌شد.

این همه در حالیست که نسل جدید از گنجینه پُر رمز و رازی که در چهارشنبه سوری پنهان است، شناخت چندانی ندارد و این آیین اکنون به گفته کارشناسان در سایه سنگین بدعت‌ها و رواج رسوم بی‌پایه از جمله آتش‌بازی‌های خطرناک، تحریف و به دست فراموشی سپرده شده است.