یاسوج - ایرنا - سفر به غار ده‌شیخ، سفری به ژرفنای تاریخ و تمدن بشری است. سفری که از دل شهر یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد آغاز می‌شود.

پس از گذر از خیابان‌های یاسوج، جاده‌ای پر پیچ و خم شما را به سوی شهر تاریخی پاتاوه رهنمون می‌شود. در طول مسیر، مناظر طبیعی بکر و چشم‌نواز، روح و جان شما را نوازش می‌دهد. گویی در نقاشی بی‌نظیر طبیعت غرق شده‌اید و هر لحظه، زیبایی جدیدی شما را شگفت‌زده می‌کند.

پس از طی کردن مسافتی حدود ۴۵ کیلومتر، به بخش پاتاوه می‌رسید. پس از گذر از جاده‌ای پر پیچ و خم و مناظر طبیعی بکر، به روستای ده‌شیخ و دهانه غار ده‌شیخ رسیدیم. دهانه غار، تنگ و باریک بود و گویی دروازه‌ای به سوی دنیایی ناشناخته بود.

نفس عمیقی می‌کشم و آماده ورود به دنیای ناشناخته غار ده شیخ می‌شوم. دهانه غار درست روبه‌روی قله قاش مستان، دنا قرار گرفته است. با هیجان و کمی ترس، خم می‌شوم و مسیر تنگ و باریک ابتدای غار را به صورت نشسته طی می‌کنم.

هوای خنک و مرطوب غار، تنمان را نوازش داد. سکوت مطلق در غار حکمفرما بود و تنها صدای چکیدن قطرات آب از قندیل‌ها به گوش می‌رسید. گویی زمان در این غار متوقف شده بود.

مسیر ابتدایی غار را به صورت نشسته طی کردیم و به تدریج وارد دالان‌های مختلف غار شدیم. هر دالان، زیبایی خاص خود را داشت. قندیل‌های آهکی در اشکال و اندازه‌های مختلف، مانند مجسمه‌های طبیعی از سقف غار آویزان بودند.

پس از گذر از چند متر، ناگهان دنیایی شگفت‌انگیز در مقابل چشمانم گشوده می‌شود. گویی به اعماق زمین سفر کرده‌ام و به تالاری عظیم با سقف بلند قدم گذاشته‌ام. قندیل‌های آهکی در اشکال و اندازه‌های مختلف، مانند نگین‌هایی در تاریکی غار می‌درخشند. سکوت مطلق در غار حاکم است و تنها صدای چکیدن قطرات آب از قندیل‌ها به گوش می‌رسد.

با احتیاط قدم برمی‌دارم و به اکتشاف در دالان‌های مختلف غار می‌پردازم. در هر دالان، با منظره‌ای جدید و شگفت‌انگیز روبه‌رو می‌شوم. گاه حوضچه‌های آبی زلال و گاه ستون‌های آهکی غول‌پیکر، زیبایی غار را دوچندان می‌کنند.

در یکی از دالان‌ها، قندیلی عظیم توجهمان را جلب می‌کند. قندیلی که به شکل مجسمه‌ای باشکوه از سقف غار آویزان است و در نور چراغ‌ها، مانند الماسی می‌درخشد. قطرات آب از نوک قندیل به آرامی چکه می‌کند و صدایی آرامش‌بخش در فضا ایجاد می‌کند.

در تالاری دیگر، انبوهی از قندیل‌های آهکی به شکل مجسمه‌ای از حیوانات مختلف، منظره‌ای تماشایی خلق کرده‌اند. گویی در دنیای قصه‌ها و افسانه‌ها قدم گذاشته‌ایم.

هرچه بیشتر در غار پیش می‌رویم، رازهای بیشتری از آن برملا می‌شود. گویی غار ده شیخ، داستانی از تاریخ را در دل خود نهفته دارد.

پس از گذر از دالان‌های تو در تو و شگفت‌انگیز غار ده شیخ، به تالاری بزرگ و مرموز می‌رسیم. سکوت مطلق در غار حاکم است و تنها صدای چکیدن قطرات آب از قندیل‌ها به گوش می‌رسد. گویی در گذر زمان به سفری در اعماق تاریخ رفته‌ایم و رازهای ناگفته‌ای در انتظار ما هستند.

در گوشه‌ای از تالار، بقایای استخوان‌های حیوانی و انسانی به چشم می‌آید. گویی این غار، قصه‌ای از زندگی در دوران‌های دور را روایت می‌کند. سفال‌های شکسته و پراکنده در کف غار، نشان از تمدن و زندگی انسان در اعماق تاریخ دارد.

با دقت بیشتری به سفال‌ها نگاه می‌کنم. نقش و نگارهای روی آن‌ها، حکایت از هنرمندی و ظرافت انسان‌های آن دوران دارد. گویی با دستان خود، داستان زندگی‌شان را بر روی سفال‌ها نقش کرده‌اند.

هیجان اکتشاف در من زنده می‌شود. با احتیاط قدم برمی‌دارم و به کاوش در تالار ادامه می‌دهم. در گوشه‌ای دیگر، حوضچه‌ای عمیق و تاریک توجهمان را جلب می‌کند. انعکاس نور چراغ‌ها در آب زلال حوضچه، منظره‌ای شگفت‌انگیز خلق می‌کند.

بر برخی از قسمت‌های غار، حوضچه‌های آب زلال و گاه عمیقی وجود داشت که تصویر قندیل‌ها را در خود منعکس می‌کردند. گویی به دنیای رازآلودی پا گذاشته بودیم که میلیون‌ها سال قدمت داشت.

قدم به قدم، غار ده‌شیخ ما را شگفت‌زده می‌کرد. ستون‌های آهکی غار، در ارتفاعی بین یک تا ۱۵ متر، مانند ستون‌های یک قصر باشکوه، در دل غار خودنمایی می‌کردند.

در یکی از دالان‌های غار، به تالاری بزرگ رسیدیم که گویی گنبدی از قندیل‌های آهکی آن را پوشانده بود. عظمت و زیبایی این تالار، وصف‌ناپذیر بود.

در طول مسیر، سکوت مطلق غار تنها با چکیدن قطرات آب از قندیل‌ها شکسته می‌شد. گویی این قطرات، نغمه‌ای از رازهای نهفته در دل غار را زمزمه می‌کردند.

در یکی از دالان‌های غار، با بقایای انسانی و حیوانی و همچنین سفال‌هایی روبرو شدیم که بعدا متوجه شدم قدمتشان به دوران قبل از اسلام می‌رسید. این سفال‌ها، گواه زندگی انسان‌هایی در این غار عظیم در هزاران سال پیش بود.

تصور اینکه انسان‌هایی در این مکان دور افتاده و در دل کوه زندگی می‌کردند، حسی عجیب و غریب را در من ایجاد کرد. گویی با عبور از هر دالان، به عمق تاریخ سفر می‌کردیم و با رازهای ناگفته‌ای از زندگی انسان‌های اولیه آشنا می‌شدیم.

با کوله‌باری از سوالات و رمز و راز، غار ده شیخ را ترک می‌کنم. اما این غار، فقط یک مکان دیدنی نیست، بلکه دریچه‌ای به سوی تاریخ است. دریچه‌ای که ما را به سفری در اعماق زمان می‌برد و رازهای ناگفته‌ای را از زندگی انسان‌ها در گذشته برملا می‌کند.

غار ده‌شیخ، فقط یک غار زیبا و شگفت‌انگیز نبود، بلکه یک سفر به اعماق تاریخ و تمدن بشری بود. سفری که درس‌ها و عبرت‌های بسیاری در خود داشت و یادآور قدمت و عظمت تاریخ ایران زمین بود.