رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین روز سال نوبا اشاره به فرورفتن رژیم صهیونیستی در باتلاق غزه و نفرت روزافزون ملتها از امریکا به عنوان شریک اصلی جنایات صهیونیستها، تاکید کردند: در حوادث اخیر ظلمت حاکم بر غرب و حقانیت تشکیل جبهه مقاومت اثبات شد و این جبهه مردمیِ ضد ظلم، از توانایی و قدرت واقعی خود رونمایی کرد و به حول و قوه الهی، مسیر قطع ظلم بزرگ وجود رژیم صهیونیستی ادامه خواهد یافت.»
غرب علت محدثه و علت مبقیه رژیم صهیونیستی است
در تبیین و تشریح فرمایشات رهبر حکیم انقلاب اسلامی ایران، نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نکته اول، غرب علت محدثه و علت مبقیه رژیم صهیونیستی است برخی بر این باورند که از زمان اشغال فلسطین و تولد رژیم نامشروعی به نام اسرائیل، امریکا و بازیگران اروپایی اصلی ترین پشتوانه این رژیم محسوب می شدند. وحال آنکه، این یک خطای محاسباتی، شناختی و راهبردی محسوب می شود. در واقع ، آمریکا و انگلیس آفریننده این رژیم نامشروع و در عین حال، عامل بقای آن هستند. چرایی این امر هم طی سالهای گذشته و اخیر، بارها مطرح شده است. اینکه سیاستمداران غربی وانمود می کنند، اتخاذ برخی مواضع، مانند محکوم ساختن شهرک سازی ها در کرانه باختری، نشانه تفکیک و تمیز خود از تل آویو می باشد نیز تلاشی برای انحراف افکار عمومی جهان است. یکی از دستاوردهای بزرگ جنگ غزه، نشان دادن این مسئله بود که حتی اختلافات تاکتیکی و ساده ای که میان غرب به سرکردگی آمریکا و صهیونیستها وجود دارد، نمایشی و دروغین است.
عملیات فریب غرب را بشناسیم
نکته دوم، معطوف به چرایی تلاش کنونی آمریکا و برخی بازیگران اروپایی برای نمایش صوری فاصله گیری از نتانیاهو و صهیونیستهاست. فرسایشی شدن جنگ غزه و عدم دستیابی کابینه رژیم اشغالگر قدس به اهداف سه گانه اولیه خود ( نابودی حماس، اشغال نوار غزه و آزادی اسرای صهیونیست بدون دادن امتیاز) ، منجر به افزایش تصاعدی هزینه های نبرد برای دشمنان ملت فلسطین شده است. از سوی دیگر، خیزش ملتهای جهان علیه رژیم صهیونیستی و آمریکا و دیگر حامیان نسل کشی غزه، فرامتن این نبرد خونین را تحت تاثیر خود قرار داده است. در چنین فرامتنی، بازیگران غربی هر روز بابت حمایت از تل آویو هزینه های بیشتری پرداخت می کنند. از این رو آنها( مقامات کاخ سفید و اتحادیه اروپا) سیگنالهایی را به صورت ظاهری در راستای غیریت سازی با تل اویو به افکار عمومی جهان مخابره می کنند. این نشانه های گمراه کننده نه تنها اصالت ندارند، بلکه در راستای تمرکززدایی ملتها نسبت به پیوند مطلق غرب و صهیونیستها صورت می گیرد. بنابراین نباید تسلیم و مقهور این نشانه ها شد.
ظلمت ساختاری حاکم بر غرب
نکته دیگر، معطوف به ظلمت حاکم بر غرب است.ظلمتی که هم ناظر بر ساختار حکمرانی غربی و هم ناظر برحکمرانان غربی است. ساختار برآمده از لیبرال دمکراسی و نهادهای تقنینی، حقوقی و اجرایی در غرب از پارلمان اروپا گرفته تا پارلمان تک تک کشورهای اروپایی و مجلس نمایندگان و سنای آمریکا به جای ایجاد بازدارندگی در برابر یکی از سهمگین ترین نسل کشی های تاریخ روابط بین الملل در فلسطین، تبدیل به پشتوانه ای جهت استمرار این جنایات توحش آمیز شدند. در این معادله خونین، ساختار غرب بر سیاستمداران محیط بوده است، یعنی هیچ بازیگر و سیاستمداری حق مخالفت با رویکرد حمایت گرایانه غرب از جنگ غزه و کشتار بدون توقف کودکان را نداشته، ندارد و نخواهد داشت. برکناری رئیس دانشگاه هاروارد و برخی مقامات غربی که مخالف استمرار کودک کشی صهیونیستها بودند، پرده از بازی بازیگران جنگ طلب در یک ساختار ضد بشری بر می دارد.
قدرت جبهه مردمی ضد ظلم
نکته چهارم،معطوف به ماهیت گفتمان مقاومت و قدرت دربرگیری جغرافیایی و فرهنگی آن است. با وقوع انقلاب اسلامی ایران، ابعاد فرازمانی و فرامکانی این نهضت موجب شکل گیری گفتمان مقاومت و جبهه مردمی ضد ظلم گردید. اگرچه دشمنان گفتمان انقلاب اسلامی و نهضت فکری مقاومت در صدد تحدید این گفتمان در یک جغرافیای فرهنگی خاص بر آمدند اما امروز ، در بحبوحه جنگ غزه ، وسعت، عمق و قدرت این گفتمان الهی - فطری بر همگان به اثبات رسیده است. دلیل شکل گیری جبهه جهانی "ضد ظلم" درمواجهه با صهیونیستها ، آمریکا و حامیان نسل کشی غزه برخاسته از جنس فطری و انسانی این گفتمان است. تجمیع ظرفیت های بالقوه و بالفعل گفتمان ظلم ستیزی درجهان، همان کابوس همیشگی غرب و رژیم اشغالگر قدس در طول سالهای گذشته و اخیر بوده که اکنون تحقق پیدا کرده است.
مسیری که ادامه دارد
نکته پنجم، ناظر بر ادامه این مسیر مقدس است. استمرار این خیزش عمیق و اصیل در جهان،منوط به چینش عواملی نظیر روایت وتبیین مستمراز واقعیات، پشتکار وخستگی ناپذیری و امید به آینده، در کنار یکدیگر است. چنانچه رهبر انقلاب اسلامی تاکید فرموده اند، استمرار مسیر قطع ظلم بزرگ رژیم صهیونیستی در اینجا موضوعیت دارد. از دل همین هدفگذاری صریح، می توان مسیر را به صورتی شفاف ترسیم و طراحی کرد. جنگ غزه، به وضوح اصلاح ناپذیری ذاتی رژیم صهیونیستی را برای افرادی که باور به تعامل با این رژیم نامشروع را داشتند به اثبات رساند. از سوی دیگر،جنگ اخیر هم "چیستی"و هم "چرایی" ظهور جبهه مقاومت را برای جهانیان به اثبات رسانده و اکنون زمان تکمیل و تسریع و تثبیت این هدف واقع بینانه است. آنچه مسلم است، جبهه استکبار در آینده ای نه چندان دور، تلاش مضاعفی برای به فراموشی سپردن جنایات رژیم و عادی سازی این جنایات در افکار عمومی خواهند نمود . از این رو وظایف "جبهه مردمی ضد ظلم" در حفظ و نگهداشت باورهای شکل گرفته در این ایام و ثبت و ضبط جنایات شکل گرفته علیه بشریت، ضرورتی اجتناب ناپذیر خواهد بود.