به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا؛ هرچند مقام های آمریکایی در مواضع اولیه در واکنش به حمله تروریستی در روسیه، نقش خود را در این ماجرا کتمان کرده اند اما آشکار شدن تبار تکفیری طراحان این حمله تروریستی که از گسترده شدن دامنه فعالیت تروریستی شاخه نوظهور داعش موسوم به «داعش خراسان»، خبر میدهد، نمی تواند فارغ از مواجههای باشد که کشورهای غربی و اسرائیل در روند ضدیت با بازیگران منطقهای همچون جمهوری اسلامی، روسیه و چین به جریان انداخته اند؛ سه کشوری که در ماهها و سالهای اخیر کوشیده اند به شکل گیری یک ائتلاف گسترده امنیتی، اقتصادی و سیاسی سامان ببخشند و کشورهای کوچک و بزرگ خاورمیانه و آسیا را به این ائتلاف بزرگ دعوت کنند.
ظهور «داعش خراسان»
زمانی که گروه تروریستی داعش در سال ۲۰۱۵ فعالیتهای تروریستی خود را در کشورهایی همچون سوریه و عراق کلید زد، شاخه دیگری از این جریان تکفیری شکل گرفت که زادگاه آن افغانستان بود و با یارگیری از آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و خاورمیانه عملیات تروریستی خود را در گستره وسیعی از منطقه از جمله در افغانستان و برخی از کشورهای آسیای میانه کلید زد. با ایجاد اختلاف میان گروه طالبان که بار دیگر در افغانستان به قدرت رسیده بودند و آن دسته از اعضای «داعش خراسان» که در داخل مرزهای افغانستان مستقر بودند، اعضای این گروه برای تحقق هدفی که برای خود در گسترش فعالیتهایشان به سایر کشورهای منطقه ترسیم کرده بودند، به تدریج از شرق افغانستان خارج شده و در ولایات شمالی و غربی افغانستان نفوذ کردند. «داعش خراسان» در این مناطق، جذب شبه نظامیان تاجیک و ازبک داخل افغانستان را در دستور کار قرار داد و همین شبه نظامیان قومی سبب شدند دامنه نفوذ «داعش خراسان» به فراتر از مرزهای افغانستان و طیف زیادی از کشورهای آسیای مرکزی کشیده شود. این چنین بود که برای بازیگران منطقهای همچون ایران، ترکیه، روسیه و چین که در حاشیه و همجوار با آسیای مرکزی شامل (ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان) قرار داشتند، نگرانیهای امنیتی به وجود آمد.
تجهیز و حمایت غرب
اقدام به عملیات بزرگ در کشورهای مهم منطقه همچون ایران و روسیه توسط گروه تروریستی «داعش خراسان» در حالی است که این جریان، عملاً امکان و ظرفیت مادی، اطلاعاتی و عملیاتی چندانی برای طراحی و اجرای عملیاتهای مرگبار ندارد. بنابراین امکان و توان مالی خود را از طریق اجرای پروژههای ضدامنیتی بازیگرانی همچون ایالات متحده و اسرائیل در منطقه و فرامنطقه تامین میکند و به پشتیبانی اطلاعاتی و عملیاتی این بازیگران به حملات تروریستی خونین در کشورهای مختلف از ایران گرفته تا روسیه، سوریه، عراق و افغانستان اقدام مینماید. از این رو هرچند مقامهای آمریکایی تصور میکنند صدور بیانیههای رسمی داعش مبنی بر پذیرش مسئولیت حملات تروریستی که در کشورهای مختلف منطقه انجام می دهند، میتواند بر نقش واشنگتن و تل آویو خطی از فراموشی نقش کند اما وقوع این حملات خونین در حالی که ایالات متحده در دو بحران نظامی فرسایشی یعنی جنگ اوکراین و غزه فرومانده است، نشان میدهد که این کشور چاره را در آن دیده است تا بار دیگر پیوندهای تاریخی نانوشته میان خود و جریان های تروریستی را فعال کند.
این پیوند ناگسستنی چندین سال پیش در یکی از گزارش های رسانه آمریکایی «فارین پالسی» افشا شد و رازها و تنشهای پشت پرده میان نهادهای جاسوسی اسرائیل و آمریکا را مورد توجه قرار داد؛ از جمله این واقعیت که گروههای تروریستی منطقه چطور با حمایت آمریکا یکی پس از دیگری و با وجود ریشه کن شدن در کشورهای عراق و سوریه همچنان تجهیز می شوند. «فارین پالسی» در این گزارش برخی از اقدامات سازمان جاسوسی اسرائیل را در سطحی بیسابقه توصیف کرد که حتی منجر به اعتراض شدید «جرج بوش»، رییس جمهوری وقت آمریکا شد. چنانکه مأموران موساد اسرائیل آزادانه خود را نیروهای اطلاعاتی آمریکا جا میزدند و با عوامل گروه تروریستی موسوم به جندالله و نیروهای دیگر در اروپا و نقاط دیگری تماس میگرفتند و آنها را برای دست زدن به اقداماتی علیه جمهوری اسلامی تشویق میکردند. این گزارش بویژه به برنامهریزیهای موساد برای تشویق اعضای گروه «جندالله» به رهبری عبدالمالک ریگی اشاره می کرد که در برخی از این اقدامات، مردم و نیروهای سپاه پاسداران در ایران به شهادت میرسدند. چنین سابقه تاریخی نشان می دهد که ایالات متحده و اسرائیل با بالا گرفتن بحرانهای خودخواسته شان بار دیگر رویکردهای تکفیری با تخریب بالا را برای گسترش ناامنی در کل منطقه بویژه در شرایط تحولات جاری در پیش گرفته و منافع خود را در تسری دامنه بحران به داخل مرزهای کشورهای بزرگی چون ایران، روسیه و احتمالا دیگر کشورهای منطقه تعریف کرده اند.