تهران- ایرنا- جنایات ماشین کشتار بدون توقف تل آویو در باریکه غزه که با حملات هولناک در بیمارستان الشفا ادامه پیدا کرده، بازتابی از بن‌بستی است که رژیم صهیونیستی در زمین دیپلماسی با آن رو به رو شده‌؛ بن بستی که می‌توان آن را حاصل رویکرد بازیگران اثرگذار منطقه بویژه جمهوری اسلامی در ممانعت از تحقق اهداف زیاده‌خواهانه «بنیامین نتانیاهو» دانست.

به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا؛ فرایند دیپلماتیک برای متوقف کردن جنگ مواجهه‌ای است که پیامدهای آن با تبعات مواجهه‌ای که در آن دو طرف، موشک و گلوله از آسمان و زمین به ‌سوی یکدیگر شلیک می‌کنند چندان تفاوتی ندارد اما ابزارهای مقابله متفاوت‌اند.

همان طور که توان نظامی می‌تواند در عقبه جبهه موثر باشند، خط نخست این رویارویی در زمین سیاست خارجی کشورها قرار دارد و می تواند در قالب دیپلماسی رسمی و عمومی، فرصتی برای طرح مواضع و پیگیری خواست‌ها فراهم کند و بر افکار عمومی و فضای گفتمانی حاکم بر عرصه منطقه و جهانی تأثیر بگذارد.

عملیات «طوفان الاقصی» در میانه‌های سال گذشته آغازگر جنگی خونین بود که در روزها و ماه‌های پس از آن، خسارات گسترده ای برای تل آویو بر جای گذاشت و در حالی که چشم انداز فوری برای پایان این جنگ پیش بینی نمی‌شد، تصور می‌رفت به یکی از وحشتناک‌ترین منازعات تاریخ اسرائیل و فلسطین تبدیل شود.

در این شرایط که مقام‌های اسرائیلی، جنگ غزه را فرصتی برای تثبیت موقعیت خود و گسترش آن در منطقه می‌دانستند و در این راستا توجه چندانی به عواقب گسترش دامنه‌های جنگ نداشتند، جمهوری اسلامی با رویکردی که در روند تقابل دیپلماتیک با ایالات متحده به عنوان صحنه گردان جنگ غزه در پیش گرفت، مانع از آن شد که نخست وزیر اسرائیل جنگ جاری را به فرصتی برای نجات خود از بحران‌های داخلی و خارجی دولتش تبدیل کند.

چه آنکه «نتانیاهو» و دیگر افراطیون دولتش با فرصت‌طلبی میکوشیدند از شرایط جاری برای همراه کردن همپیمانان غربی بویژه ایالات متحده برای اجرای سیاست‌های توسعه‌طلبانه ارضی ‌خود و کشاندن دامنه جنگ تا بیرون از غزه و تا نزدیکی ایران بهره‌برداری کنند.

اما در نقطه مقابل مقام‌های ایرانی برای بی اثر کردن این سناریو دو رویکرد مهم را در دستور کار قرار دادند؛ عدم مداخله میدانی در زمین جنگ که در بالاترین سطوح حاکمیت تصریح شد و دیگری تعیین دو سرفصل مهم دیپلماتیک در روند تعامل با کشورهای عربی.

گزاره نخست از نقشه تل آویو برای گسترش جغرافیای جنگ به محیط پیرامونی ایران و دیگر کشورهای عربی ممانعت به عمل آورد و گزاره دیگر طرح «آتش بس فوری» را به اولویت شماره یک دیپلماسی بازیگران منطقه‌ای و بین المللی تبدیل کرد.

پیام تهران به طراحان جنگ

این دیپلماسی که ایران، آن را نه فقط در بغداد، دمشق و جده که به فراتر از مرزهای منطقه کشاند، حاوی این پیام بود که تلاش‌ها برای متوقف کردن جنگ اسرائیل-حماس باید بر مصائب فلسطینی‌ها و ضرورت یافتن یک راه‌حل سیاسی قابل اجرا در دفاع از مردم غزه تمرکز داشته باشد و تا زمانی که چنین راه‌ حلی وجود نداشته باشد، ایران نقش منحصر به فردی در مسئله فلسطین خواهد داشت.

سعی ویژه سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری ایران در نشست های متعدد در سال گذشته از سازمان همکاری اسلامی گرفته تا نشست «بریکس» بر جلب افکار جهانی به فاجعه غزه تمرکز داشت و دیپلماسی ویژه‌ای که در قالب رایزنی با همتایان منطقه‌ای خود و مصاحبه‌های مختلف به جریان انداخت، به باطل‌السحر برنامه‌های تل اویو و واشنگتن برای کشاندن دیگر کشورها به جبهه مقابله با مقاومت تبدیل شد و آمریکا و اسرائیل را در نقطه انزوا قرار داد.

رئیس جمهور با موضع گیری‌های بهنگام خود که به تعدد مطرح کرد، دیدگاه راهبردی جمهوری اسلامی نسبت به مسئله کانونی مسلمانان، بعد انسانی و اخلاقی آن، تأثیر آن بر جامعه جهانی و اهداف مورد نظر در قبال مسئله فلسطین را مورد توجه اذهان منطقه‌ای جهانی قرار دارد. رئیسی در مصاحبه با رسانه‌های پر مخاطب منطقه‌ای نیز که اتفاقاً بازتاب گسترده‌ای داشت، بی واسطه با دولت و مردم منطقه و جهان گفت وگو کرد؛ گفت‌وگوهایی که صریح‌ترین مواضع ایران از جمله تبعات تداوم اقدامات نظامی تل آویو با پشتوانه آمریکا مطرح شد و از احتمال وقوع یک جنگ فراگیر در صورت عدم عقب نشینی تل آویو سخن به میان آمد.

گفت‌وگوی همزمان او با ۵ شبکه تلویزیونی محور مقاومت، شبکه المنار لبنان، الاتجاه عراق، فلسطین الیوم فلسطین، الاقصی فلسطین و المسیره یمن در گرماگرم جنگ غزه، مجموعه‌ای از برنامه‌هایی بود که از جریان یافتن دیپلماسی رسمی و عمومی ایران حکایت می کرد که رئیس جمهور ایران آن را در سطح بالایی به نمایش گذاشت. این رویکردی بود که دستگاه دیپلماسی کشور نیز در کنار تلاش برای ایجاد آتش بس و فراهم کردن زمینه ارسال کمک های انسانی به غزه در ماه‌های اخیر، برای پیگیری همه جانبه آن ابرام نشان داده است.

تحمیل نقش

این چنین بود که جمهوری اسلامی با تحمیل نقش خود در فرایند دیپلماسی غزه، ایالات متحده را ناگزیر به ارسال چندین پیام مستقیم و طرح درخواست از ایران برای کمک به تعدیل فضایی نمود که به نظر می‌رسید به تدریج آمریکا را در باتلاق تنش‌های پراکنده در خاورمیانه فرو می‌برد. به موازات افزایش هزینه برای واشنگتن که با هدف قرار گرفتن پایگاه‌های نظامی‌اش در سوریه و عراق از سوی گروه‌های جبهه مقاومت همراه بود، مقام‌های آمریکایی بیش از پیش به ضرورت توقف جنگ و یافتن راهکارهایی برای کاهش تنش پی برده‌اند.

حالا با گذر ۶ ماه از نبرد خونین غزه، هزینه‌های عدم توجه به نقش منطقه‌ای جمهوری اسلامی در فرسودگی رویکرد نظامی و دیپلماتیک ایالات متحده در موضوع فلسطین بازتاب یافته است و مقام های آمریکایی در پی تقویت پیوند کشورهای عربی با ایران دریافته‌اند، دیگر پشتوانه چندان قوی همپیمانان عربی خود در منطقه را ندارند. در چنین فضایی به رغم تصور پیشین ایالات متحده، کشورهای عربی بر پایان دادن به جنگ اسرائیل علیه فلسطین متمرکز شده اند و نه پیوستن به یک جنگ تازه علیه ایران.