به گزارش ایرنا، شهید "سیدعلی موسوی" سال ۱۳۳۴ در منطقه عشایری "شِلَت" شهرستان آبدانان متولد و در خانوادهای متدین و مذهبی تحت نظر پدری مومن و مادری پاکدامن تربیت و پرورش یافت و تعالیم دینی را در ابعاد فردی و اجتماعی نیز فرا گرفت.
شهید موسوی در دوران کودکی و نوجوانی به طور خارق العادهای عاشق و دلباخته امام رضا(ع) بود و همیشه آرزو داشت زیارت این امام رئوف روزیش گردد.
این شهید والامقام بدون حضور در هیچ کلاس درسی و یا شرکت در هیچ محفِل آموزش اختصاصی و عمومی، می نوشت، روان می خواند، خوب یاد می گرفت.
وی پس از انجام خدمت سربازی در اوایل انقلاب اسلامی تشکیل خانواده داد که ثمره این وصلت فامیلی یک پسر به نامِ سید جبار( پزشک) و یک دختر بنام سیده افسانه سادات (معلم) است که دختر این شهید در آبانماه سالجاری در اثر بیماری به پدر شهیدش پیوست.
سیدعلی از همان سالهای اول زندگی شعله عشق و ارادت به ائمه طاهرین(ع) در وجودش ریشه دوانیده و در عمق جانش مانگار شده بود.
ارادت سیدعلی به امام رضا(ع) خاص و غیر قابل وصف بود، به طوریکه در تمام دوران زندگی ۲۷ ساله اش همواره یکی از آرزوهای شیرین و دیرین ایشان سفر به مشهد و زیارت حرم مطهر و گنبد نورانی آن حضرت بود ولی به علت مشغله فراوان، پذیرفتن بار سنگین تهیه معاش خانواده، خدمت به پدر و مادر، بُعد مسافت و عدم توان مالی، مجال و موقعیت زیارت آن امام غریب برایش ممکن و میسور نگردید.
سیدعلی خدمت به پدر و مادر و خانواده را در اولویت کاری خویش قرار داده و بدان پای می فشرد، دغدغه مراقبت از اهل خانه و تامین نیازهای روزمره آنان باعث گردید، ایشان نتواند به آن هدف معنوی و آرزوی ۲۰ ساله اش زیارت امام رضا (ع) نائل شود.
این جهادگر مخلص همواره از دوستان و اقوام خود تقاضا میکرد برایش دعا کنند تا زیارت امام هشتم نصیبش شود.
این شهید بزرگوار در نخستین ماههای دفاع مقدس زمینه اعزام به سفر زیارتی امام رضا (ع) برایش فراهم شد اما در کمال تعجبِ نزدیکان و اطرافیان، برخلاف انتظار بسیار طولانی و تلاش برای زیارت حضرت علی ابن موسی الرضا (ع)، از بین ۲ هدف ( سفر به مشهد مقدس و اعزام به جبهه های جنگ) دومین را انتخاب و به فرمان حضرت امام (ره) لبیک گفت و داوطلبانه روانه مصاف با دشمن متجاوز و دفاع از کیان اسلام و انقلاب اسلامی شد.
عزم الهی شهید سیدعلی موسوی برای استقبال از مرگ در راه خدا چنان مستحکم بود که در سفرِ عشق و معامله جان، هنگام عبور از رودخانه خروشان سیاه گاو در میان بُهت و حیرت همراهان علیرغم برودت شدید هوا خود را به زلال امواج آب سپرد و غسل شهادت به جای آورد تا با روحی منزه و بدنی طاهر وارد میدان جنگ و معرکه جِهادِ در راه عقیده و ایمان شود.
به گفته "؛علی حسین عموزاده" از همکاران و همراهان ایشان، این مجاهد متدین به عنوان راننده لُودر در دومین مرحله از عملیات بزرگ فتح المبین عاشقانه شرکت کرد و پس از حماسه آفرینیهای متعدد در خط مقدم و سنگرسازی و احداث جان پناه برای رزمندگان اسلام چنان شوری بپا کرد که باعث تحسین و تشویق فرماندهان و نشاط و تشجیع همه بسیجیان و جنگجویان سپاه اسلام گردید.
مرحوم "عباس سلیمانی" یکی دیگر از همرزمان شهید موسوی در این زمینه می گوید: در کشاکش نبرد سنگین بین ارتش متجاوز دشمن بعثی و مدافعان سپاه اسلام و در اوج تبادل آتش و خون، خمپاره و غُرش توپ و تانک و طیاره، سیدعلی را دیدم که سترگ و استوار بر بلندای لودر نشسته و بشاش و خنده روی تعدادی از اُسرای دشمن را بر بیل لودرش سوار کرده و همراه با ۲ بسیجی نوجوان مشغول انتقال مسافرانش به پشت جبهه و معرکه عملیات بود.
این سید والامقام پس از مجاهدتهای مکرر و خلق حماسههای بییل حین حفر سنگر برای مجاهدان جبهه اسلام چهارم فروردین ماه سال ۶۱ در اثر اصابت تیر مستقیم دشمن در منطقه عملیاتی دشت عباس جنوب استان ایلام و غرب استان خوزستان به فیض عظیم شهادت نائل آمد و به خیل کاروان شهیدان وطن پیوست.
طبق تقدیر و مشیت الهی در معراج شهدای عملیات فتح المبین واقع در ۲ کیلومتری اندیمشک هنگام شناسایی اجساد مطهر شهدا، پیکر این فرزند زهرا (س) به اشتباه و تحت عنوان شهید سیدعباس مومنی شناسایی و در ایستگاه شهدای خراسان قرار میگیرد و به مشهد مقدس منتقل میشود تا بعد از شهادت به تنها آرزویش برسد و در حریم آن امام رئوف و مهربان مزد ایثار و تقدیم جان را از خدای سبحان بستاند.
سید شجاع موسوی از برادران شهید میگوید: خودم کنار تابوتی که پیکر برادرم در داخل آن بود قرار گرفتم و او را لمس کردم اما چون روی هر دو طرف تابوت اسم (سیدعباس مومنی از مشهد) درج شده بود علیرغم میل باطنی و احساس درونیام قانع شدم که این شهید متعلق به استان خراسان و شهر مشهد است و لذا او را رها کردم و دست خالی برگشتم.
پیکر پاک شهید موسوی پس از سه روز اقامت در شهر مشهد و چندین مرتبه زیارت و طواف ضریح مقدس و گنبد طلایی حضرت علیابن موسیالرضا(ع) برای شناسایی دقیق به معراج شهدای تهران انتقال داده میشود و سرانجام پس از ۲۱ روز سیر در آفاق عالم توسط یکی از اقوام نسبی از طریق مشاهده تصاویر منتشره شناسایی و در گلزار شهدای زادگاهش آبدانان به دست سبز و قلب سرد خاک سپرده شد و مدفن منورش تاکنون محل زیارتِ مُریدان کوی دوست و واسطه فیض همشهریانش با کریم کردگار است.
آری؛ شهید سیدعلی موسوی که از طفولیت عاشق و دلداده شمس شموس و آفتاب طوس بود، به اذن و اراده خدای حکیم بعد از ادای دین در مقابل والدینش و انجام تکلیف شرعی و ملی نسبت به کشورش و مشارکت در میدان های نبردِ حق علیه باطل، پس از شهادت به پابوس امام رضا (ع) رفت و از فیض زیارت آن امام همام بهرهمند و در خانه خاک آرام گرفت تا رمز مناسبات مُستتر ارتباطات آسمانی بین عابد و معبود و عاشق و معشوق بر همگان گشوده شود و راز کلام عرشی قرآن( عند ربهم یُرزقون) نیز در جامعه عینیت یابد.