تاریخ انتشار: ۹ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۳

گرگان- ایرنا- دست‌های کوچکش هنوز بوی نوازش‌های پدر را می‌دهد، نگاه‌های معصوم و چشمان خسته و بُهت‌زده‌اش گواه این است که درد دوری و دلتنگی قلبش را در هم شکسته است، آخر دختر است و پدر. پدر است و ناز و اداهای دختر.

به گزارش ایرنا، آغازین روزهای بهار است و شکوفه‌های رنگی خودنمایی می‌کنند اما بهار یسرا خزان شد و اشرار برای همیشه پدر را از او گرفتند و دخترک خردسال در ششمین بهار زندگی‌اش، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد.

مادر اما نگاه به چهره یُسرا که می‌کند هم غم فراق همسر برایش تازه می‌شود هم زخم کهنه یتیمی‌اش، آخر او هم روزگاری درد یتیمی را چشید و پیکر بی‌سر پدرش، شهید یحیی مازندرانی مدام پیش چشمانش رژه می‌رود.

منصوره مازندرانی که حالا پس از فرزند شهید توفیق پیدا کرده همسر شهید هم باشد حس و حال فرزند خردسالش را بیشتر از دیگر همسران شهدا درک می‌کند، نگاهی به دخترک زیبایش می‌کند و پیش خودش می‌گوید هنوز دست‌هایت، کوچک بودند برای به آغوش کشیدن صبر و سختی و فراق پدر اما یاد پدر شهیدش که می‌افتد، می‌گوید؛ اگر من توانستم این درد فراق را به دوش بکشم تو هم می‌توانی...

مردم محبت‌شان به شهید نجاتی‌نیا را نثار دختر خردسالش می‌کنند، عروسک‌های جورواجور و اسباب‌بازی‌های رنگارنگ یکی‌یکی تقدیم یسرا می‌شود مادربزرگ نظاره‌گر این صحنه است، با مادر شهید هم‌کلام می‌شوم، گریه امانش را بُریده است، نمی‌داند از خوبی‌های پسرش بگوید یا از غم بی‌پدری یسرا.

در میانه مویه‌های مادرانه‌اش می‌گوید؛ اینکه غبار یتیمی بر چهره‌ یسرا ۶ ساله نشسته برایمان سخت و سنگین است اما یاد حضرت رقیه (س) سه ساله که می‌افتم قلبم آرام می‌گیرد. امروز از غریبه تا آشنا محبت نثار یسرا می‌کنند اما سهم حضرت رقیه (س) در دشت کربلا تیر و کمان بود، مادر آه بلندی می‌کشد و اشک‌ها از گونه‌اش جاری می‌شود لنگان‌لنگان همراه با سیل جمعیت به راهش ادامه می‌دهد تا از بدرقه مهمان بهشتی‌اش جا نماند.

پدربزرگ یسرا هم با یتیمی اُخت پیدا کرد و نزد عمویش جوان برومند شد که به گفته خودش با پیشه معلمی که داشت هزاران نفر را تعلیم و تربیت کرد و همان‌ها امروز آمدند و زیر تابوت فرزند رشیدش را گرفتند.

پدر شهید نجاتی‌نیا محکم و استوار بدون آنکه صدایش به لرزه بیفتد فقط یک توصیه به جوانان می‌کند و می‌افزاید؛ قدر پدر و مادرتان را بدانید آن چیزی که از شما می‌ماند اخلاق نیکو است.

او می‌گوید هر چه که فکر می‌کنم تا کمی از خصوصیات خوب فرزندم برای مسوولان و مردم بگویم چیزی به ذهنم نمی‌رسد آخر این سیل جمعیت خودش گواه خوبی‌های محمدمهدی است.

مردم قدرشناس استان گلستان به‌ویژه شهرستان کردکوی و روستای النگ برای شهید مدافع وطن سنگ‌تمام گذاشتند، همه آمده بودند از آن پیرمرد قدخمیده گرفته تا نسل چهارمی‌های انقلاب که روزهای جنگ و شهادت را از نزدیک ندیده‌اند.

در میانه جمعیت، اشک‌های ناتمام مادری سالخورده توجهم را به خود جلب کرد نای راه رفتن نداشت، کم‌کم به او نزدیک شدم از او پرسیدم مادر جان با شهید نسبت داری؟ پیرزن آهی کشید و گفت: پسر شهیدم (عباس حبیبی) همرزم و رفیق شهید نجاتی‌نیا بود، امروز که او شهید شد انگار دوباره عباسم شهید شده، هر چه از خوبی‌های محمدمهدی بگویم کم است فرزندم پیش از محمدمهدی راهی بهشت شد و امروز رفیق شهیدش به او پیوسته است.

در روزهای بهار قرآن که عطر معنویت بیش از پیش فضا را معطر کرده بدرقه شهیدِ رمضان، معنویت این روزها را مضاعف کرده، عده‌ای در گوشه‌ای از مراسم به سر و سینه می‌زنند و می‌گویند(ای اهل حرم میر و علمدار نیامد، سپهدار نیامد) عده‌ای دیگر شعار مرگ بر آمریکا سر می‌دهند و برخی هم به نجاتی دلاور خوشامد می‌گویند.

امروز در این مراسم باشکوه، پیکر مطهر سرهنگ شهید محمدمهدی نجاتی‌نیا بر شانه‌های مردم نشست و محمدمهدی در موجی از جمعیت در آرامگاه ابدی‌اش در جوار امامزاده ابراهیم(ع) روستای النگ آرام گرفت.

یادمان نرود امنیت واژه‌ای است که یسرا برایش تاوان سنگینی داده و آن هم درد بی‌پدری است، اگر به چهره بُهت‌زده یسرا نگاه می‌کردید متوجه می‌شدید که امنیت واژه ترسناکی برای خانواده شهداست که برایش عزیز از دست داده‌اند گرچه خانواده‌های شهدا به راهی که جگرگوشه‌شان رفته افتخار می‌کنند.

به گزارش ایرنا، امروز(پنج‌شنبه) مراسم تشییع پیکر مطهر شهید محمدمهدی نجاتی‌نیا از ستاد نیروی انتظامی گلستان آغاز شد و خیل عظیم جمعیت برای قدرشناسی از مدافع امنیت خود را به این مراسم با شکوه رسانده‌اند.

سپس پیکر مطهر سرهنگ شهید «محمدمهدی نجاتی‌نیا» وارد روستای النگ (زادگاهش) از توابع شهرستان کردکوی در غرب استان گلستان شد.

آیین تشییع پیکر این شهید مدافع وطن در میان حزن و اندوه مردم ولایتمدار گلستان به‌ویژه خانواده و دوستان شهید و اهالی روستای النگ به همراه نوحه‌خوانی و سینه‌زنی از ورودی روستای النگ تا آستان مقدس امامزاده ابراهیم(ع) برگزاری شد.

مردم ولایتمدار در حرم مطهر امامزاده ابراهیم(ع) النگ نماز میت را بر پیکر این شهید والامقام اقامه کردند و سپس پیکر مطهر شهید در جوار این امامزاده عظیم‌الشان به خاک سپرده شد.

پس از وداع خانواده این شهید بزرگوار، با فریاد یا حسین و لبیک‌گویی اقشار مختلف مردم پیکر شهید نجاتی‌نیا به خاک سپرده شد و در کنار سایر شهدای گلزار آستان امامزاده ابراهیم(ع) روستای النگ آرام گرفت.

سرهنگ «محمدمهدی نجاتی‌نیا» مرزبان گلستانی در درگیری با اشرار منطقه مرزی میرجاوه سیستان و بلوچستان به شهادت رسید.

این درگیری ساعت یک بامداد روز دوشنبه ششم فروردین ماه رخ داد.

در این درگیری در پی تیراندازی افراد مسلح ناشناس از آنسوی مرزهای مشترک با پاکستان به سمت ماموران گروهان «چاهندو» هنگ مرزی میرجاوه که در حال اجرای عملیات کمین در حوالی پاسگاه بودند، شهید نجاتی‌نیا سرپرست گروهان احتیاط هنگ بر اثر اصابت گلوله از ناحیه سر مجروح و حین انتقال به مراکز درمانی به علت شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل شد.