همدان- ایرنا- کوچه‌پس‌کوچه‌های این دیار و سرزمین، روشن از نام شهیدان سرافرازی همچون سردار «علی تیموری» است که بُردن نام آنان زینت همیشگی ما است، شهیدانی که در راه دفاع از وطن سن و سال نمی‌شناختند و بی‌مهابا به دل خطر رفتند.

به گزارش ایرنا؛ مشق عشق امروز ما شهداست، شهیدان والامقامی که به یاد پلاک‌های جامانده از همسفران خود در گمنامی به ملکوت «عِندَ رَبِّهِم یُرزَقنون» رسیده‌اند.

سردار شهید «علی تیموری» مردی از جنس نور و زاده بهار بود که در نخستین روز از اولین ماه سال ۱۳۴۰ در روستای "بابا پیرعلی" دیده به جهان گشود و از همان دوران کودکی او را با ثقلین یعنی قرآن و سیره نبوی آشنا کردند و قلب درخشان و پاکش نیز پذیرای چنین مفاهیم و معانی عمیق عالم هستی شد.

علی را که تنها ۲۰ سال داشت، جزء گمنام‌ترین "دستمال سرخ‌ها" جبهه‌های غرب و فرمانده‌ای خون بال در عملیات‌های جبهه‌های جنوب می شناسند، شهیدی که قاری خوش صدا بود و می‌گویند به واسطه انس با قرآن، اقامه نماز شب و قرائت بسیار زیارت عاشورا چهره‌ای نورانی داشت.

او تحصیلات ابتدایی‌ خود را در همان روستای زادگاهش گذراند و سپس به همراه برادر بزرگ خود به تهران رفت و در آنجا سایر مقاطع تحصیلی را طی کرد.

علی با قد کشیدنش به عنوان نوجوان رعنا در برنامه‌ها و فعالیت‌های مذهبی حضوری فعال داشت تا آنکه با تأسیس هیات حسینی در منطقه شمیران نو تهران به سمت معرفتی بیشتر حرکت و او را در قامت یک قاری قرآن با صدایی خوش تبدیل کرد.

نوجوانی انقلابی؛ پای ثابت تظاهرکنندگان علیه رژیم پهلوی

او کم‌کم در جریان مبارزات علیه رژیم ستم‌شاهی به عنوان یکی از انقلابیون شناخته شده و حضوری مستمر در تظاهرات علیه رژیم طاغوتی پهلوی داشت و با اینکه جوانی کم سن و سال بود، اما در مبارزات انقلابی همپای مردان بزرگی قدم در میدان حق علیه باطل گذاشت.

در این بین، دیپلم ریاضی‌اش را اخذ و با ورود امام(ره) به میهن، پیروزی انقلاب اسلامی را با ملت انقلابی ایران اسلامی جشن گرفت، پس از پیروزی انقلاب ادامه تحصیل داد و با چند تن از دوستان خود با لبیک به فرمان امام خمینی(ره) در جایگاه یک پاسدار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تهران قرار گرفت.

علی پس از آن برای نابودی گروهک‌های منافقین و ضد انقلاب در کردستان که در آن منطقه آشوب و بلوا به پا کرده بودند، وارد میدان نبرد شد و با شهامت و جسارت بسیار ایستادگی کرد.

شهید تیموری در آن سال‌ها با فردی به نام "اصغر وصالی" آشنا شد و با پیوستن به گروه معروف "دستمال سرخ‌ها" به استقرار امنیت در مناطق ناامن غرب کشور کمک شایانی کرد، فعالیت‌ها و رشادت‌های او به اندازه‌ای بود که حتی به عنوان ذخیره فرماندهی این گروه نیز معرفی شد.

علی یکی از فرماندهان گروه چریکی دستمال سرخ‌ها بود که حرف اول را در شناسایی مناطق ناامن در جبهه‌های جنگ می‌زد و او را جزء گمنام‌ترین «دستمال سرخ‌ها» جبهه‌های غرب و فرمانده خون بال در عملیات‌های جبهه‌های جنوب می‌شناختند.

این شهید وارسته تویسرکانی در مقطعی از هشت سال دفاع مقدس نیز به عنوان فرمانده گروهان سوم گردان ۱۵۶ لشکر ۳۲ انصارالحسین(ع) استان همدان منصوب شد و او را به عنوان رزمنده‌ای مجاهد و فردی عدالت‌طلب می‌شناختند که در زمان شهادتش تنها ۲۰ سال داشت، اما فرماندهی مقتدر و مجاهد بود.

علی در نهایت در لباس رزم و در مقابله با دشمن تا دندان مسلح، پنجم شهریور سال ۱۳۶۰ در منطقه عملیاتی "بانسیران" در گیلان غرب به دنبال اصابت گلوله توپ دعوت حق را لبیک گفت و به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش در گلزار شهدای روستای "باباپیرعلی" آرام گرفت.

در بخشی از وصیت‌نامه سردار شهید «علی تیموری» آمده است:

"کاش تنها یک فرزند می‌داشتم و او را پیشاپیش کاروان پیروز اسلام در کنار نهر سرخ از خون فرزندان اسلام به یاد حضرت ابراهیم قربانی‌اش می‌کردم".

"زندگی دنیا برایم گذرگاه کوچکی است، جهان برایم قفس تنگی است، قلبم را فشار می‌دهد و با تعدی دشمن برایم به عنوان یک زندانی بزرگ درآمده که امیدوارم با شهادتم میله‌های لرزان زندان را شکسته و اسلام را از این گذرگاه تاریخی آزاد کنم".

"حضور در جبهه برایم تداعی کننده مبارزه همرزمانم با همه پلیدی‌ها، خودخواهی‌ها، خودمحوری‌ها و در کنارش مبارزه با دشمن است و این محیط تنها جایگاه دوست داشتنی من است".

سردار شهید «علی تیموری» سال ۱۴۰۰ به عنوان شهید شاخص شهرستان تویسرکان معرفی شد.