تهران-ایرنا- ظرفیت‌های سینمای مستند ایران نشان می‌دهد که در صورت تقویت و حمایت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، قابلیت رونق بیشتری در میان عموم مردم دارد. رونقی که بدون شک به رونق سینمای داستانی و ذائقه مخاطبان نیز کمک خواهد کرد.

سینمای مستند ایران باوجود قابلیت‌ها و ظرفیت‌هایی که در سال‌های اخیر از خود نشان داده و همچنین تماشاگران بالقوه‌ای که دارد، همچنان از مهجورترین، کم‌مخاطب‌ترین و به نوعی منفعل‌ترین گونه‌های سینمایی در میان عموم مردم است که دلیل این کمبودها و فقدان بیش از آنکه به مردم و مستندسازان مربوط باشد به سیاست‌گذاران و نهادهای دولتی متولی مرتبط است که هنوز که هنوز است با وجود استقبالی که از این ‌گونه نوآورانه و فرهنگ‌ساز می‌شود، نتوانسته‌اند مسیر مناسبی برای اکران و دیده‌ شدن آثار متعدد و متنوع سینمای مستند مهیا کنند.

طبق آمار رسمی گروه هنر و تجربه در سال ۱۴۰۲، تنها ۱۵ درصد از اکران هنرو تجربه به مستندها مربوط می‌شود و مابقی را آثار داستانی و کوتاه تشکیل می‌دهنداکنون بیشتر فیلم‌های مستند به غیر از جشنواره سینما حقیقت، در گروه هنر و تجربه نمایش‌ داده می‌شود که این شکل از نمایش عمومی در این گروه اما و اگرها و ایرادات زیادی دارد. نخست اینکه طبق آمار رسمی گروه هنر و تجربه در سال ۱۴۰۲، تنها ۱۵ درصد از اکران هنرو تجربه به مستندها مربوط می‌شود و مابقی را آثار داستانی و کوتاه تشکیل می‌دهند. مشکل دیگر اکران هنرو تجربه، سالن‌های محدودی است که موزه سینما، پردیس چهارسو و پردیس‌ کوروش پرمخاطب‌ترین آنها هستند.
علاوه بر این اکران ۱۵ درصد سینماهای محدود هنر و تجربه نیز تنها در سانس‌های محدودی از این سه سینما صورت می‌گیرد و می‌توان این طور در نظر گرفت که اصولا نمایش قابل توجه و تاملی که دوستداران سینمای مستند انتظار دارند، در بخش اکران عمومی سینماها صورت نمی‌گیرد.
در بخش آنلاین و مجازی، سایت هاشور را باید تخصصی‌ترین و به روزترین سایت سینمای مستند به شمار آورد که با وجود به روزرسانی‌های متعدد و امکاناتی که این وبسایت‌ ارائه می‌دهد همچنان عمومیت چندانی ندارد و نمی‌توان ادعا کرد که به غیر از طرفداران تخصصی سینمای مستند، عموم مردم توجه و تمرکز زیادی به این سایت برای دریافت اطلاعات و تماشای فیلم‌ها داشته باشند. محدودیت‌ها و کم‌کاری این سایت در پوشش خبری و اطلاع‌رسانی نیز مزید بر علت است که این سایت غنی و فعال، نتوانسته هنوز آنچنان به چشم عموم مردم بیاید.

شبکه مستند یکی دیگر از محافل نمایش‌دهنده فیلم‌های مستند هستند که به طور عمده، مهمترین جایگاه نمایش مستند در سراسر جهان تلویزیون‌ها هستند. به نظر می‌رسد رکودی که فرهنگ تلویزیون ندیدن در این سال‌ها در میان مخطابان ایرانی به وجود آمده و محافظه‌کاری و برخی سیاست‌هایی که این نهاد در انتخاب و نمایش فیلم‌های دارد، باعث شده تلویزیون ملی از کم‌رمق‌ترین و آخرین انتخاب‌های مخاطبان برای تماشای آثار مستند باشد که برای رفع این مشکل، نیاز به تغییر رویه و اصلاحات اساسی در پروتکل‌های این سازمان عریض و طویل است که بسیار زمان‌بر و حتی غیرممکن نیز به نظر می‌رسد.

با این وجود و کمبودهای سخت‌افرازی در نمایش عمومی و ایرادات نرم‌افزاری در سیاست‌های حمایتی، دوستداران سینمای مستند از مخاطبان خاص تا عموم مردم نشان دادند که از مستندهای سینمای استقبال می‌کنند. گواه این ادعا، سالن‌های عمدتا شلوغ جشنواره سینماحقیقت و بازخوردهای عمدتا مثبتی است که فیلم‌های مستند درجه یک که تعدادشان کم نبودند، دریافت کردند.
به عنوان مثال عینی‌تر، اگرچه نمی‌توان از مخاطبان «فسیل» و «هتل» انتظار تماشای مستند دیدن داشت (البته بعید هم نیست) اما طرفداران فیلم‌های غیرکمدی سال ۱۴۰۲ و برای مثال بخشی از مخاطبان «ملاقات خصوصی» و «سه کام حبس» می‌توانند از سینمای مستند حمایت کنند و با خرید بلیط به چرخه این سینما کمک کنند. به خصوص اینکه بخش مهمی از جامعه نیز از حجم بالای کمدی‌های سطح پایین خسته شده و در صورت وجود آلترناتیوها بهتر، به طور حتم از آن استقبال می‌کنند.

در ادامه و با تحلیل شرایط موجود سه پیشنهاد و پیش‌شرط برای رونق سینمای مستند در ۱۴۰۳ ارائه شده است:

افزایش سالن‌ها: بدون شک یکی از مشکلات عمده در چرخه اقتصادی سینمای مستند، فقدان وجود امکانات سخت‌ افزاری از جمله سالن‌های نمایش در تهران و شهرستان‌ها است که در تهران به عنوان پایتخت، پرمخاطب‌ترین و قابل توجه‌ترین سالن‌های سینمایی نمایش‌دهنده مستند سه سالن چارسو، موزه سینما و پردیس کوروش است که در این مکان‌ها نیز سانس‌های محدود و در ساعات خاصی مستندها نمایش داده می‌شود که به طور قطع امکان رفت و آمد در ترافیک شهری و تماشای آن برای همه اقشار جامعه میسر نیست.

پرمخاطب‌ترین و قابل توجه‌ترین سالن‌های سینمایی نمایش‌دهنده مستند سه سالن چارسو، موزه سینما و پردیس کوروش است که در این مکان‌ها نیز سانس‌های محدود و در ساعات خاصی مستندها نمایش داده می‌شودتخصیص مراکز مختص به نمایش مستند در زمان‌های مشخص و به طور ثابت نیز، پیشنهاد دیگری است که در صورت محقق شدن می‌تواند کمک زیادی به چرخه نمایش و فروش آثار مستند کند. به نظر می‌رسد دولت با توجه به ادعاها و تلاش‌هایی که در جهت تجهیز و افزایش سالن‌های سینمایی داشته، در صورت صلاحدید می‌تواند سالن‌های بسیاری از مراکز وابسته به خود از جمله فارابی، حوزه‌هنری، اوج، سازمان سینمایی را به طور ثابت در اختیار سینمای مستند قرار دهد. اتفاقی که هم می‌تواند درآمدزا باشد هم چرخه اقتصادی سینمای مستند را تحت تاثیر قرار دهد.

تبلیغات: فروش ۳۲۴ میلیاردی فیلم «فسیل» در سال ۱۴۰۲، به طور قطع مدیون و مرهون تیزر(آنونس) جذاب و تبلیغاتی بود که از شبکه‌های مختلف ماهواره‌ای و دیگر پلتفرم‌ها پخش شد. از همین‌جا می‌توان به اهمیت تبلیغات در فروش فیلم‌ها پی برد. حال ظرفیت غنی سینمای مستند و مستندسازان تلاشگر و توانای این گونه چرا نباید از این نوع حمایت‌ها برخوردار شوند تا علاوه بر وجوه سرگرم‌کنندگی، ابعاد فرهنگی و آموزشی را نیز در جامعه ارتقا دهند.

به نظر می‌رسد در این بخش نیز، حمایت‌های دولتی‌ها در گام نخست و رایزنی‌های جامع می‌تواند به اطلاع‌رسانی و تبلیغات مستندهای با کیفیت سینمای ایران کمک و جذب مخاطب عام و دوستداران سینمای مستند را به سرانجام برساند.

پلتفرم‌ها: ناشناخته‌ ماندن سایت‌ فعال و به روزی همچون هاشور در طول چندین سال فعالیت و از سوی دیگر رشد روزافزون کاربران پلتفرم‌های نمایش خانگی نشان می‌دهد که سایت‌هایی همچون هاشور با وجود تلاش‌های مدیران آن، قابلیت جذب عموم مردم برای تماشای مستند را ندارند.
از سوی دیگر، اقدام نوآورانه پلتفرم فیلم‌نت در نمایش فیلم‌های برگزیده کوتاه نشان داده که این پلتفرم‌ها نیز می‌توانند در جهت ارتقای فرهنگ عمومی و حمایت از سینمای مستند و مستندسازان کمک زیادی انجام دهند و موثر واقع شوند. نمایش آثارمستند در این پلتفرم‌ها با تبلیغات شهری و میدانی مناسب به طور قطع می‌تواند بازار آنلاین و فروش مجازی مستندها را به شدت ارتقا دهد.

اکنون نماوا و فیلیمو در دسته‌بندی‌های متنوع و جامع خود آثار مستند داخلی و به ویژه خارجی را قرار دادند اما اکران ویژه فیلم‌های مستند داخلی با تبلیغات و پوشش خبری و رسانه‌ای اتفاق دیگری است که لزوم همکاری و هماهنگی مدیران این بسترهای نمایش خانگی و سیاست‌گذاران و متولیان درجه یک فرهنگی هنری را طلب می‌کند.