تهران- ایرنا- «گاردین» در مقاله‌ای به بررسی جنبه‌های مختلف جنگ ۶ ماهه در غزه پرداخت و ناکارآمدی کشورهایی همچون آمریکا و سازمان‌های جهانی همچون سازمان ملل متحد برای پایان جنگ و اعلام آتش‌بس در این باریکه را به چالش کشید.

به گزارش روز یکشنبه ایرنا،‌ پاتریک وینتور،‌ سردبیر دیپلماتیک این روزنامه انگلیسی،‌ جنگ در غزه را نشان دهنده نوعی سردرگمی و آشفتگی جهانی دانست و نوشت: قدرت‌های بزرگ در خاورمیانه با یکدیگر رقابت و حتی همزیستی و یا با یکدیگر مقابله می‌کنند، اما هیچ‌کدام، حتی در سازمان ملل متحد، نتوانسته اند نسخه نظام‌مند خود را برای حل بحران غزه پیشنهاد دهند.

نویسنده با ارائه ارزیابی‌های متناقض موفقان و مخالفان فلسطین نوشت: حمایت ایالات متحده از [رژیم] اسرائیل در جنگ غزه به عنوان فرصتی طلایی برای بازسازی روسیه پس از جنگ اوکراین مورد استفاده قرار گرفت و سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه با زبانی برای جذب جنوب جهانی، «دوگانگی باورنکردنی و استانداردهای دوگانه» آمریکا را محکوم کرد.

این گزارش افزود: جنگ در غزه به دنیا آموخت که زمان آن فرا رسیده است که صداهای جدید و قدرت های نوظهور شنیده شوند. فیلیپه ناصر مشاور ارشد وزارت امور خارجه برزیل گفت: «این جنگ وحشتناک، اما حاکی از یک مشکل بزرگ‌تر است و آن اصلاح نشدن نهادهای حاکمیتی جهانی و در درجه اول شورای امنیت سازمان ملل متحد است.». این موضوع، نقطه همگرایی در سراسر جنوب جهانی است.

وی اضافه کرد: آنها احساس می کنند که نظم بین المللی عمیقاً نامتقارن و برای منافع آنها مضر است. سه وتوی ایالات متحده به نفع [رژیم] اسرائیل نشان می‌دهد که چگونه قوانین بین المللی منحرف شده اند.

رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه نیز از بحران مشابهی صحبت کرده و گفت: نظام بین‌الملل کنونی که فاقد مفاهیم اساسی مانند همبستگی، عدالت و اعتماد است، حتی نمی‌تواند به حداقل‌ترین مسئولیت‌های خود عمل کند.

نالدی پاندور، وزیر امور خارجه آفریقای جنوبی نیز غزه را آخرین مظهر درگیری علیه استعمار و امپریالیسم توصیف کرد و برای اثبات نظر خود به دادگاه بین المللی دادگستری رفت.

بر اساس این گزارش،‌ امیل هوکایم، از مؤسسه بین المللی مطالعات استراتژیک، گفت: «فاجعه غزه، بخش بزرگی از لیبرال‌ها و متخصصان جهان عرب را در مورد ادعاهای غرب مبنی بر حمایت و اهمیت دادن به ارزش‌ها در اجرای سیاست خارجی، کاملاً ناامید کرده است. آنها به نابسامانی غرب در مورد غزه نگاه و احساس می‌کنند به آنها خیانت شده است. از طرفی کسانی که همیشه نسبت به غرب بدبین بودند، برای ادعاهای خود توجیهی روشن یافته اند. به عنوان مثال، برخی از کسانی که پیش‌تر با اوکراین همدردی می کردند اکنون موضع خود را تغییر داده اند و این در حالی است که مقام های ارشد و دیپلمات‌های غربی عمدتاً از این پویایی بی‌اطلاع هستند.»

نویسنده گزارش گاردین با اشاره به سردرگمی و اشتباهات دیپلماتیک ایالات متحده در قبال جنگ غزه اضافه کرد: ناتوانی آمریکا در کنترل رویدادها روز به روز بیشتر آشکار می شود. این کشور گرفتار جنگی شده که پیش‌بینی آن را نکرده بود. جنگی که در منطقه‌ای واقع شده که آمریکا می‌خواست به آن نپردازد. اما اکنون به دفاع از متحدی پرداخته که از عملی کردن خواسته های واشنگتن سر باز می‌زند. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی می‌خواهد زمان بیشتری برای «تمام کردن کار» به دست بیاورد و نشان داده که تمایلی به گوش دادن به حرف‌های جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا ندارد. در حالی که شورای همکاری خلیج‌فارس، صرف‌نظر از دیدگاه‌های خصوصی خود در مورد حماس، از آمریکا خواسته تا از حمایت از اسرائیل دست برداشته و فلسطین را به عنوان یک کشور به رسمیت بشناسد. در همین حال، مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا، منطقه ای که کاخ سفید متحدان زیادی در آن دارد، معتقد است اسرائیل گرسنگی را تبدیل به سلاح کرده است.

این گزارش اذعان کرد که دیپلماسی آمریکا شکست خورده است. در ۲۷ اکتبر (مهرماه سال ۱۴۰۲)، ۱۲۱ ایالت آمریکا در مجمع عمومی با ۱۴ رای مخالف و ۴۴ رای ممتنع از آتش بس فوری بشردوستانه حمایت کردند. این در حالی است که در ۱۲ دسامبر (آذرماه ۱۴۰۲)، حمایت آمریکایی ها از آتش بس بی قید و شرط در غزه با ۱۵۳ موافق، تنها ۱۰ مخالف و ۲۳ ممتنع داشت. از سوی دیگر در ۱۸ دسامبر (آذر ماه ۱۴۰۲)، ایالات متحده توانست تنها ۱۰ کشور را که مایل به پیوستن به ائتلاف دریایی برای حفاظت از (آن‌چه) آزادی دریانوردی در دریای سرخ (نامیده شد) با خود همراه کند. به غیر از بحرین (خانه ناوگان پنجم ایالات متحده) حتی یک کشور عربی به ائتلاف ایالات متحده نپیوست.

زمانی که بایدن ریاست جمهوری آمریکا را عهده‌دار شد، تیمی از استعدادهای برجسته سیاست خارجی را به خدمت گرفت، که شاید مورد احترام‌ترین گروه کارشناسان در تاریخ مدرن ایالات متحده بود. آنها ماموریت روشنی داشتند و آن بازسازی اتحادهای ایالات متحده، ترمیم اعتبار آسیب دیده آمریکا در روابط بین الملل و آماده شدن برای چالش در دریای چین جنوبی بود. در آن زمان مسئله فلسطین اولویت کاخ سفید نبود. ارزیابی ریسک ملی ایالات متحده در مارس ۲۰۲۳ (اسفند ۱۴۰۱) هیچ اشاره ای به موضوع فلسطین نکرده است.

در همین حال، مقام های آمریکایی به راه حل دو دولتی پرداختند و شهرک سازی های اسرائیل را محکوم کردند. تا بایدن بتواند با تمرکز بر ابتکار کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا یک شریان اقتصادی که برای رقابت با طرح کمربند و جاده چین طراحی شده بود را مدیریت کند. با این حال بایدن متوجه نبود چگونه جامعه اسرائیل طی ۲ دهه گذشته تغییر کرده و در نتیجه نمی دانست چگونه می‌توان بر واکنش نتانیاهو به حملات حماس تأثیر گذاشت.

دانیل لوی، مذاکره کننده سابق اسرائیلی در مذاکرات صلح با رهبران فلسطینی در این زمینه گفت: بایدن در خیالش با اسرائیلی زندگی می کند که احتمالاً هرگز وجود نداشتند و قطعاً امروز هم وجود ندارند.

زمان زیادی طول کشید تا کاخ سفید بپذیرد که منافع رژیم اسرائیل و ایالات متحده در موضوع غزه اساساً همسو نیستند. آمریکا نابودی حماس را به عنوان یک نیروی سیاسی و نظامی تایید می کرد، اما می‌خواست این کار با جراحی انجام شود، چیزی که ارتش اسرائیل آن را غیرممکن می داند. واشنگتن همچنین خواستار درک روشنی از این واقعیت بود که امنیت آینده (رژیم) اسرائیل از طریق پرورش یک شریک فلسطینی حاصل می‌شود و این امر مستلزم یک برنامه دقیق است، چیزی که نتانیاهو از ترس آن که ائتلافش را متلاشی کند از آن اجتناب کرد.

از سوی دیگر به نظر می رسد رویدادهای غزه تأیید می‌کند که (رژیم)اسرائیل کمتر از ایالات متحده تحت فشار افکار جهانی قرار دارد. از اوایل نوامبر، گزارش‌هایی درباره بی‌شکیبایی فزاینده بایدن با نتانیاهو و گفت وگوهای خصوصی صریح این ۲ نفر در مطبوعات آمریکا منتشر شد. هر چه فرآیندها بیشتر ظاهر می‌شد و هر چه پیامدهای دنیای واقعی کمتر بر (رژیم) اسرائیل تحمیل می‌شد، بایدن ضعیف‌تر یا فریبکار به نظر می‌رسید و این به هیچ وجه نشان خوبی برای بایدن در سال انتخاباتی پیش رو نیست.

بر اساس این گزارش،‌ هر چه جنگ در غزه طولانی‌تر شود انتخابات ریاست جمهوری نوامبر (آبان ۱۴۰۳) در آمریکا، سخت‌تر به نظر می‌رسد. بایدن به جنگ بی پایان، زمان فرارسیدن انتخابات و صندوق های رای با نگرانی چشم دوخته است.

دیوید اکسلرود، استراتژیست دوران باراک اوباما رئیس جمهوری پیشین آمریکا، گفت: «متن زیرمجموعه کارزار جمهوری خواهان این است که جهان، خارج از کنترل است و بایدن، فرمانده خوبی برای آن نیست. این استدلال اساسی جمهوری خواهان است و تمرکز بر سن بالای بایدن جایگزینی برای بیان ضعف او است. شاید شعار "نسل‌کشی جو" بزرگ‌ترین دلیلی نباشد که محبوبیت شغلی بایدن را به زیر ۴۰ درصد رسانده، اما برای نسلی که به سن سیاسی رسیده اند، آمار مرگ در فلسطین و "همدستی آمریکا" در آن، مسئله اخلاقی بزرگ عصر آن‌ها است».

نویسنده معتقد است از منظر افکار عمومی جهان،‌ نتانیاهو به طور فزاینده ای، مقصر شناخته شده است. ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه سابق بریتانیا، یکی از اولین کسانی بود که در تشکیلات سیاسی این سوی اقیانوس اطلس آشکارا بیان کرد که حماس را نمی توان از نظر نظامی شکست داد. پس از آن، دیدار بنی گانتز، وزیر کابینه جنگ اسرائیل و رقیب سیاسی اصلی نتانیاهو از واشنگتن و لندن، به عنوان انتقاد نامحسوسی در مقابل امتناع نخست وزیر (رژیم) اسرائیل از حمایت از روابط آتی بازسازی شده با تشکیلات خودگردان فلسطین تلقی شد. وقتی چاک شومر، رهبر اکثریت سنای ایالات متحده، نخست وزیر اسرائیل را مانع اصلی صلح در خاورمیانه توصیف کرد و خواستار برگزاری انتخابات برای برکناری او شد، آخرین توهمات درباره حمایت آمریکایی ها از نتانیاهو نیز شکست.

سردبیر دیپلماتیک گاردین بر این باور است که (رژیم) اسرائیل به دلیل از دست دادن حمایت جهانی ناراحت است و احساس می کند که جهان نیاز به سرکوب گروگان گیری و تروریسم را فراموش کرده است. حتی در داخل (سرزمین های اشغالی) اکثر اسرائیلی‌ها نتانیاهو را دوست ندارند و در عین حال از تاکتیک های سرکوب حماس خوششان نمی‌آید.

مایکل اسفارد وکیل حقوق بشر اسرائیلی گفت: ما در تروما (اضطراب روانی) هستیم و هنوز در شرایط هفتم اکتبر زندگی می کنیم. از آن تاریخ تاکنون حتی یک مصاحبه از غزه انجام نشده است. این سانسور دولتی نیست، خودسانسوری است. ما از کانال‌های تلویزیونی و روزنامه‌هایی تغذیه می‌شویم که اطلاعات ما را چه در مورد رویدادهای غزه و چه در مورد نحوه مبارزه ما در آنجا سانسور و مسدود می‌کنند.

وی افزود: وحشتی که ما در غزه ایجاد کردیم با وحشت حماس قابل قیاس نیست. تعداد کودکانی که ما کشته‌ایم و میزان ویرانی‌ها هیچ توضیحی جز انتقام ندارد.

گاردین در پایان نوشت: «۶ ماه پس از جنگ در غزه،‌ هنوز نتیجه مشخص نیست. اما همانطور که آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد ابراز امیدواری کرده است، برقراری مجدد حاکمیت قانون واقعی، نهادهای چندجانبه قوی‌تر و روابط روشن‌تر قدرت، نقطه عطفی در جهان ایجاد کند.

برچسب‌ها