باید به این نکته توجه داشت که سوریه به عنوان کشوری تاریخی به واسطه موقعیت ژئوپلیتیکی منحصر به فرد خود، همواره از دوران صدر اسلام گرفته تا جنگ های صلیبی و جتی جنگهای جهانی اول و دوم و حتی تا به امروز در کانون تحولات خاورمیانه قرار داشته است. اهمیت این کشور ارتباط مستقیمی با موقعیت مکانی آن دارد چرا که سوریه از دیرباز محل تلاقی تمدنها و فرهنگهای مختلفی بوده است به همین دلیل از امپراتوریهای باستانی گرفته تا قدرتهای نوظهور، همگی در پی نفوذ در این سرزمین استراتژیک بودهاند لذا این کشور همواره در معرض تهدیداتی از جمله جنگهای داخلی، اشغالگری خارجی و تنشهای مذهبی بوده است که خونبارترین آنها در دهه گذشته رقم خورد.
این کشور در سال ۲۰۱۱ میلادی شاهد شروع جنگ داخلی گستردهای شد که به گواه آمارهای معتبر بین المللی از آن میتوان به عنوان یکی از بزرگترین بحرانهای انسانی پسا جنگ جهانی دوم یاد کرد چرا که این بحران، علاوه بر بیش از نیم میلیون قربانی، میلیونها آواره و پناهنده برجای گذاشت.
در طول این بحران جمهوری اسلامی ایران از جمله حامیان اصلی دولت و ملت سوریه محسوب میشد و به واسطه کمکهای مستشاری کشورمان و و البته دیگر اعضای جبهه مقاومت، نظام سوریه توانست بر چالشهای بیشمار شکل گرفته در دوران جنگ غلبه کرده و از پرتگاه فروپاشی خارج شده و حاکمیت خود را بازیابد. در واقع حضور ایران در سوریه به عنوان حامی اصلی نظام سوریه، نه تنها به ثبات و امنیت این کشور کمک کرد، بلکه معادلات منطقهای را به نفع جبهه مقاومت تغییر داد.
با عنایت به آنچه بیان شد جنایت اخیر رژیم صهیونیستی در سوریه و حمله به کنسولگری کشورمان اگر چه در چهارچوب جنگ غزه مورد توجه قرار میگیرد اما فرای بحران جنگ غزه، رژیم صهیونیستی از فرصت پیش آمده در جریان این جنگ غیر انسانی در راستای پیشبرد سیاست کاهش حضور و نفوذ ایران در سوریه بهره میبرد چرا که سالهاست اندیشکدهها و مراکز مطالعاتی رژیم صهیونیستی افزایش حضور و تعاملات ایران با دولت و ملت سوریه را تهدیدی علیه موجودیت اسرائیل معرفی میکنند به همین دلیل نیز سوریه در سالهای اخیر به شکل جدی میدان جنگ ترکیبی رژیم صهیونیستی علیه ایران بوده است که بخش کوچکی از آن در فضای نظامی و بخش عمده آن در حوزه رسانه و افکار عمومی در جریان بوده و هست.
برای درک بهتر این موضوع بایستی به این نکته توجه داشت که با فروکش کردن جنگ سخت در سوریه و احیای ظرفیتهای دفاعی از هم گسسته این کشور، نظام سوریه با اولویتهای جدیدی در حوزه حکمرانی روبرو شده است که از جمله مهمترین آنها میتوان به اولویت بازسازی زیرساختهای سوریه و فراهم کردن زمینه بازگشت آوارگان به شهرها و روستاهای خود و احیای اقتصاد ملی اشاره کرد.
بر اساس اعلام دولت سوریه این کشور برای بازسازی نیازمند حجم عظیمی از سرمایه گذاری که بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار برآورد میشد نیازمند است لذا بازسازی سوریه مشروط به تعمیق پیوندها و روابط اقتصادی و سیاسی دمشق با بازیگران ثروتمند منطقهای و فرامنطقهای است لذا یکی از اهداف مهم حرکت سوریه در مسیر احیای روابط سیاسی با کشورهای حوزه خلیج فارس در واقع تلاش برای جذب منابع مالی قابل توجه این کشورها در عرصه بازسازی سوریه است تا از این طریق خاطره تلخ سالهای جنگ هر چه سریعتر از خاطر ملت سوریه پاک شود.
همزمان جمهوری اسلامی ایران نیز برای تداوم بخشی عمق روابط و تعاملات راهبردی خود با سوریه و حفظ موقعیت راهبردی خود در این کشور بایستی خود را به عنوان شریکی اقتصادی کلیدی در فرایند بازسازی سوریه تعریف نماید. همزمان در حوزه فرهنگی و تبلیغات نیز لازم است که پیوندهای فرهنگی عمیقی بین دو کشور برقرار گردد.
پر واضح است که در حوزه اقتصادی حضور ایران در سوریه با چالش مهم و تاثیرگذاری به اسم تحریم روبرو است، دولتهای غربی به شکل هدفمند از ابزار تحریم برای مهندسی روابط سیاسی و اقتصادی آینده سوریه بهره میبرند با این حال اتخاذ سیاستهایی متناسب با واقعیتهای حاکم بر سوریه میتواند به تعمیق پیوندهای اقتصادی دو کشور منجر شود. به طور مثال ضروری است که نهادهای اقتصادی ایرانی فعال در سوریه با محوریت بخش خصوصی در این کشور تقویت شوند و تسهیلات لازم جهت توسعه روابط آنها با شرکای سوری تامین گردد.
خوشبختانه به واسطه روابط سیاسی و اقتصادی دیرینه کشورمان با سوریه، سرمایه گذاران در عرصههای مختلفی فرصت حضور و سرمایهگذاری در این کشور را دارد، به طور مثال بازسازی زیرساختهای شهری و روستایی، توسعه و مدرنازیسیون کشاورزی، ارائه خدمات فنی و مهندسی از جمله ساخت نیروگاههای برق و استخراج معادن و گردشگری از جمله مهمترین این عرصهها هستند و لازم است که به شکل راهبردی توان ملی کشورمان برای مشارکت بخش خصوصی در این عرصهها فراهم شود.
بایستی این واقعیت را مد نظر داشت که دولت سوریه به مانند هر کشور نیازمند سرمایهگذاری خارجی به دنبال حفظ ثبات ملی و کاهش تنشهای امنیتی است لذا افزایش تمرکز بر حوزه تقویت و تعمیق پیوندهای اقتصادی و فرهنگی همراهی و تسهیلگری دولت سوریه را نیز به ارمغان خواهد آورد.
البته در حوزه پیوندهای فرهنگی بایستی به این نکته توجه داشت که دولت سوریه و خاصه حزب بعث که ساختار نظام سیاسی این کشور را تشکیل میدهند ماهیتی سکولار دارند لذا در عرصه فرهنگی نظارت و حساسیت ویژهای به خرج میدهند چرا که ایجاد یا تشدید شکافهای قومی و عقیدتی در این کشور را زمینه ساز گرفتاری مجدد سوریه در بحرانهای سخت امنیتی میدانند. بایستی به این نکته توجه داشت که این موضوع از آنچنان اهمیتی برخوردار است که توجه به آن میتواند از تولید برخی حساسیتهای منفی و سوء برداشتها توسط دولت و ملت میزبان پیشگیری کند.
در اینچنین شرایطی به نظر می رسد که مهمترین و اصولیترین راهکار تقویت حضور و نفوذ ایران در سوریه تمرکز بر ظرفیت سازی اقتصادی و فرهنگی است، در این مسیر نیز تجربه روسیه پیش روی ما قرار دارد و باید از این تجربه به خوبی بهره برد.
در جریان جنگ سوریه، ارتش روسیه به شکل عمده پوشش هوایی عملیاتهای زمینی را فراهم میکرد و مسئولیت اصلی جنگ بر دوش گروههای مقاومت بود به همین دلیل نیز تلفات انسانی چندانی متوجه نیروهای روسیه نشد و جمعاً تلفات انسانی نظامیان روسی در حدود ۱۱۶ نفر بود، با این حال روسها پیش از پایان جنگ برای فردای سوریه نیز زمینه سازی می کردند، به طور مثال در راستای تعمیق نفوذ خود در سوریه بیش از ۷۵۰ سازمان مردم نهاد فرهنگی و آموزشی را در گوشه و کنار این کشور فعال کردند که هدف آنها تعمیق نفوذ فرهنگی روسیه در سوریه است.
روسیه حتی در سطح شهرهای بزرگ سوریه مانند حلب، دمشق مراکز فرهنگی و اجتماعی متنوعی مانند کافههای فرهنگی راهاندازی کرده است که در قالب این مراکز بستر ارتباط و تاثیرگذاری بر عامه مردم سوریه خصوصا نسل جوان سوریه فارغ از گرایشات سیاسی و مذهبی و حتی قومی فراهم شده است.
از این رو با توجه به تلاش و فشار فزاینده رژیم صهیونیستی و برخی دیگر از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در حوزه فراهم سازی زمینه تحدید حضور ایران در سوریه پسابحران از طریق معرفی کشورمان به عنوان بازیگری هزینه ساز در سوریه ضروری است که در چهارچوب شرایط جدید منطقه و خاصه کشور سوریه کشورمان به شکل ویژه عرصه اقتصادی و فرهنگی را مورد توجه قرار دهد و با سرمایهگذاری انسانی و تخصصی در این دو حوزه افزایش پیوندها در این دو عرصه را رقم زند.
بایستی به این نکته توجه داشت که در سالیان گذشته آنگونه که باید تصویرسازی مطلوب و شایستهای از ظرفیتها و قابلیتهای نرم فرهنگی و فناورانه و البته اقتصادی کشورمان در سوریه صورت نگرفته است و سوریه همچنان صرفاً به شکل تک بعدی مورد توجه اغلب سیاستگذاران و نهادهای فرهنگی و اقتصادی کشورمان است، در نتیجه بخش قابل توجهی از افکار عمومی این کشور شناخت دقیقی از ظرفیتهای متنوع کشورمان در این حوزههای نرم ندارند، جالب اینکه این مسئله حتی از دید تحلیگران غربی نیز پنهان نمانده است و در ارزیابی اندیشکدههای آنها این نکته به وضوح مورد اشاره قرار گرفته است که یک نمونه شاخص آن کتاب The Syria-Iran Axis: Cultural Diplomacy and International Relations in the Middle East است!
در راستای رفع این کاستی بایستی رویکرد تصویرسازی کشورمان به شکل ویژه مورد بازنگری هوشمندانه قرار گیرد و ظرفیتهای متنوع فرهنگی و فناورانه کشورمان که از قضا برای نسل جوان آیندهساز خصوصاً نسل Z سوری از جذابیت ویژهای برخوردار است بیش از پیش تبلیغ گردد.
به طور مثال شاید این نکته جالب توجه باشد که موسیقی ایرانی از جذابیت بالایی برای مخاطبان جوان جهان عرب خصوصاً جوانان سوری برخوردار است و در فضای مجازی سوریه آهنگها و موسیقیهای معروف ایرانی هواداران زیادی دارد، پرواضح است که شناسایی و بهره برداری هوشمندانه از اینچنین علاقمندیهایی میتواند به تصویرسازی بیش از پیش مطلوب از کشورمان در اذهان عمومی جامعه هدف کمک نماید و تبلیغات مسموم و ضد ایرانی نشائت گرفته از جنگ ترکیبی دشمنان در میدان سوریه را خنثی نماید البته پیششرط مهم تحقق این مهم بازشناخت واقعیتهای حاکم بر دولت و جامعه سوریه و بازطراحی ظرفیتها و سازوکارهای پیشبرد منافع کشورمان متناسب با این واقعیتهاست.
بدون شک توجه به این مسائل میتواند علاوه بر خنثیسازی اهداف و توطئههای رژیم صهیونیستی و همپیمانان و حامیانش علیه کشورمان و سوریه زمینه را برای تقویت و بالندگی بیش از پیش جبهه مقاومت در منطقه فراهم کند لذا امید است که هر چه زودتر سازوکارهای شناختی تصمیمگیران و تصمیمسازان در رابطه با سوریه و آینده تحولات این کشور و منطقه بروزرسانی شود و در پی آن شاهد تحول در سیاست فرهنگی و اقتصادی کشورمان در این کشور باشیم.