به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا؛ اتفاقاتی که در روزهای اخیر و در روند نگرانی رو به تزاید تل آویو از اقدام قریب الوقوع ایران در حال رخ دادن است، پرده از واقعیاتی بر می دارد که در بطن تحولات داخلی ناآرام ترین بازیگر صحنه سیاست منطقه جریان دارد؛ واقعیتی که ترک تازی رهبران اسرائیلی با گم کردن قطب نمای خود در صحنه سیاست پدیدار کرده و آنها را با یکی از بزرگ ترین بحران های تاریخی شان یعنی حمله نظامی احتمالی ایران رو به رو ساخته است.
پس از حمله ۱۳ فروردین ماه به ساختمان سفارت ایران در دمشق که به شهادت هفت فرمانده و مستشار ارشد نظامی کشور انجامید، تهران آماده اقدام تنبیهی مستقیم، سخت و قاطع است تا منازعه با این رژیم به فراتر از محدوده خاکستری کشیده شود.
این تصمیم، رهبران اسرائیل را در شوکی فرو برده که آنها را به تکاپو برای کاستن از تبعات بحران برآمده از این حمله احتمالی انداخته است. تعطیلی سراسری سفارتخانه های اسرائیل در پایتخت های خارجی و تصمیمات شتابزده اتاق جنگ این رژیم برای دفع حملات قریب الوقوع، موج نگرانی را به خیابان های تل آویو و مردم عادی هم کشانده است؛ موجی که از شکست رویای رهبران اسرائیل حکایت دارد که سالها با پیگیری سیاست های بحران ساز خود همچون جنگ و ترور برای آن، تعبیری نیافته بودند.
فلج شدن از ترس ایران
با وجود تجهیز تسلیحات نظامی پیشرفتهای که ایالات متحده طی سالهای گذشته با کوبیدن بر طبل «ایرانهراسی»، اسرائیل را به عنوان یکی از نزدیک ترین متحدان منطقه ای خود به خرید آن تشویق می کرد، همچنان این تل آویو است که با وجود ادامه خریدهای تسلیحاتی، نسبت به نفوذ و تأثیرگذاری ایران که با هزینه نظامی بسیار کمتر و تکیه بر دانش نظامی بومی خود، نبض میدان را بویژه در مقابله در مقابله با گروههای تروریستی در دست دارد، در طرف نگران ماجرا ایستاده است.
اقدامات شتابزده از اعلام آماده باش ۲۴ ساعته سیستم امنیتی و ارتش در روزهای اخیر و فعال کردن سیستم امنیتی در جی پی اس در مرکز اسرائیل به منظور ایجاد اختلال در تهدیدهای هوایی موقعیت محور گرفته تا فراخوان سراسری همه نیروهای نظامی از اقص نقاط جهان در کنار هجوم مردم برای خرید اقلام ضروری و مواد غذایی به فروشگاهها از جمله تحولاتی بوده که از وجود فشار و نگرانی در داخل اسرائیل از خطر جنگی نزدیک با یک قدرت منطقه ای حکایت دارد. مجموعه رویدادهایی که گزارش های متعدد رسانه های اسرائیلی را در این گزاره خلاصه کرده است که «اسرائیل از ترس حمله احتمالی ایران فلج شده است». اگرچه به اعتقاد ناظران این نخستینبار است که ایران بیش از هر زمان دیگری مصمم به نشان دادن یک واکنش رودروست و ترس از شلیک مستقیم، اسرائیل را در بیم و هراس فرو برده است.
تماس های سراسیمه
نابرابری صحنه جدال نظامی ایران و اسرائیل که کفه ترازوی قدرت و بازدارندگی را به سمت جمهوری اسلامی سنگین می کند، مقام های کشورهای اروپایی و منطقه ای را برای تماس با تهران و درخواست از آن جهت خودداری از پاسخ نظامی به خط کرده است. کشورهای اروپایی که پیشتر دلیلی ندیده بودند تا حمله تروریستی اسرائیل در دمشق را محکوم کنند و واکنشی درخور نشان دهند، حالا نسبت به وقوع تحولات برآمده از رویارویی مستقیم جمهوری اسلامی و اسرائیل ابراز نگرانی کرده و برای کاستن از تبعات جنگ احتمالی دست به دامن مقام های ایران شده اند.
تماس های پی در پی «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه دولت آمریکا با شرکا و متحدان واشنگتن از جمله گفت وگوی او با همتایان خود از چین، ترکیه و عربستان نیز تلاشی برای فعال کردن ظرفیت میانجیگری دوستان ایران جهت اثرگذاری بر تصمیم آن مبنی بر انصراف از تنبیه رژیم صهیونیستی بوده که در عین سعی واشنگتن برای قرار نگرفتن با اسرائیل در یک قاب در برابر ایران صورت گرفته است.
سفر شتابزده «مایکل کوریلا»، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) به اسرائیل با هدف تبادل اطلاعات پیرامون اقدام تلافی جویانه جمهوری اسلامی را نیز باید از این دست اقدامات دید که از موج نگرانی در واشنگتن و تل آویو برآمده است. این نگرانی به ویژه از آن جهت حائز اهمیت است که به نظر می رسد اسرائیل به رغم بهره مندی در سال های اخیر از پشتیبانی و مشروعیت ظاهری در اجرای سیاست های اشغالگرانه اش، این بار در زمین رویارویی با جمهوری اسلامی از کمترین حمایت دیپلماتیک و میدانی از سوی متحدان غربی اش برخوردار نیست. پاسخ واشنگتن به توصیه تهران مبنی بر کنار کشیدن از نبرد احتمالی، گویای واقعیات پیدا و پنهان صحنه است؛ جایی که مقام های آمریکایی به رغم موضع اعلامی شان مبنی بر حمایت از اسرائیل در موضعی عملی به جمهوری اسلامی پیام داده اند: «اهداف آمریکایی را نزنید».