به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا؛ واقعیترین تعبیر درباره عملیات تنبیهی جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم صهیونیستی، گزارهای بود که در پیشانی گزارشهای اسرائیلی در فردای این حمله نشست: «ما باختیم، حقیقت را باید گفت». سناریوی ایران در واکنش به واپسین حمله تلآویو علیه سفارتش در دمشق، تبیین این آموزه بود که رهبران اسرائیل فقط مخیر هستند، بین دو گزینه تداوم بحرانسازی یا زجرکش شدن در برابر بازدارندگی ایران یکی را انتخاب کنند. هرچند هم تلآویو و امریکا و هم متحدان غربی و عربیشان میدانستند جمهوری اسلامی، تماشاگر منفعل سیاست تراژیک و بحران ساز تل آویو نخواهد بود اما ظهور جبهه درگیری مستقیم میان تهران و تل آویو را کمتر محتمل میدیدند. این در حالی بود که شامگاه شنبه ۲۵ فروردین ماه، پرواز دهها موشک و صدها پرنده آتشین ایرانی که در تاریکی شب بر فراز سرزمینهای اشغالی به نمایش درآمدند، بر این تصور خطی از فراموشی نقش کرد. موشکها و پهپادهای نظامی ایران در این شبیخون شبانه پایگاه هوایی «نواتیم» و پایگاه اطلاعاتی سری رژیم صهیونیستی در بلندیهای جولان اشغالی را به عنوان مکانهای مورد استفاده در جریان حمله جنایتکارانه این رژیم به کنسولگری ایران در دمشق مورد اصابت قرار دادند و به هدف اصلی خود از این عملیات یعنی ایجاد بازدارندگی و شکست هیمنه پوشالین رژیم صهیونیستی و مهار آن دست یافتند.
عقب نشینی آمریکا از مشارکت در ماجراجویی تل آویو
واقعیت مهمی که از قبال این شکست امنیتی و نظامی اسرائیل سر برآورد، کناره گیری ایالات متحده از هرگونه ماجراجویی احتمالی رهبران تل آویو بود که در نخستین تماس رئیس جمهور آمریکا با «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسرائیل بعد از حمله ایران بازتاب یافت؛ زمانی که «جو بایدن» به «نتانیاهو» هشدار داد که «ایالات متحده در هیچ عملیات هجومی علیه ایران مشارکت نخواهد کرد». اولین پیامد این موضع گیری ضربتی و قاطعانه واشنگتن در برگزاری جلسات کابینه جنگ تل اویو نمود پیدا کرد و موافقان و مخالفان پاسخ نظامی این رژیم به ایران را رو در روی یکدیگر قرار داد. با این حال وقتی اکانت رسمی سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) خبر داد که «اسرائیل احتمالاً حمله تلافی جویانه به ایران را برای جلوگیری از تلفات غیرنظامیان در ایران لغو می کند»، معلوم شد که بی رغبتی آمریکا به مشارکت در بحرانهای خودخواسته اسرائیل میتواند جلوی اهداف زیاده خواهانه اسرائیل را بگیرد. به رغم این، منابع آگاه آمریکایی نتوانستند نگرانی کاخ سفید را نسبت به واکنش غیرقابل پیش بینی «نتانیاهو» در روند تقابل با ایران که همچنان میتواند با هدف تسری جنگ به کل منطقه دنبال شود، کتمان کنند؛ امری که در خبرهای ضد و نقیض اخیر منابع آمریکایی و صهیونیستی بازتاب پیدا کرد. چنانکه به گزارش وبسایت خبری اکسیوس، وزیر دفاع اسرائیل در تماس تلفنی با همتای آمریکایی خود ادعا کرده است که اسرائیل چارهای جز پاسخ به حمله جمهوری اسلامی ایران ندارد.
پیامهای فرامیدان
پایان عملیات چندساعته تلافیجویانه ایران که به طور رسمی در قالب یک بیانیه اعلام شد، در حالی بود که مقامهای ایرانی از طریق کانال سوئیس پیام قاطع خود را نسبت به هر اقدام نظامی احتمالی متقابل از سوی اسرائیل و مشارکت آمریکا در آن به گوش مقامهای این کشور رساندند. احضار سفرای انگلیس، آلمان و فرانسه به وزارت خارجه هم اعتراضی علنی و هشدارآمیز به نقش این کشورها در صحنه میدان و مقابله آنها با پرندههای بدون سرنشین ایران بر فراز آسمان سرزمین های اشغالی بود که دوشادوش نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی فعالیت می کردند اما به رغم همه این تلاشها و کمک تجهیزاتی، اطلاعاتی و نظامی غرب، باز هم گنبد آهنین و سامانههای پدافندی تل آویو در رصد و دفع هجوم موشکها و پهپادهای ایران ناکام ماندند و همه ظرفیت پدافندی غرب بهرغم تلاشهای خود در برابر آنچه ایران در زدن اهداف از پیش تعیین شده، اراده کرده بود، حیران و ناکام ماند.
واکنشهای جهانی؛ از حمایت سوگیرانه غرب تا اقبال منطقه به ایران
در پی حمله نظامی ایران، ناظران بینالملل اگرچه با نگرانی از احتمال سرایت کور آتش به کل منطقه، طرفین را به خویشتن داری دعوت کردند اما چنان که انتظار میرفت متحدان غربی تل آویو که در ماههای خونین غره دورتر از میدان درگیری ایستاده و خود را تنها بین دو گزینه «انفعال» یا حمایت دیپلماتیک سوگیرانه از رژیم صهیونیستی محصور کرده بودند، با این مقدمه به دفاع جانانه از این رژیم در برابر حمله نظامی ایران برخاستند و آن را بابت حمله مشروع تلافی جویانه علیه اسرائیل متهم کردند.
ایالات متحده، فرانسه و انگلیس که در طول ماههای اخیر به نحوی از زیر بار موضع گیری مسئولانه در قبال حملات جنایتکارانه اسرائیل در باریکه غزه و فعال کردن شاخه ترور علیه اهداف ایرانی فرار کرده بودند، در برابر عملیات نظامی آن علیه اسرائیل بار دیگر جانب این رژیم را گرفتند و فارغ از چرایی رخدادهای جاری، نشست یکشنبه شب گذشته شورای امنیت را به دادگاهی برای محکوم کردن ایران تبدیل ساختند؛ نشستی که نمایندگان روسیه و چین با اشاره به مواضع بازیگران غربی، آن را نمایشی ریاکارانه و دوگانه خواندند که تماشای آن میتوانست عرق شرم را بر پیشانی بنشاند. با بالا گرفتن اختلاف در دو جبهه شرق و غربی شورای امنیت و دفاع صریح و بدون لکنت نمایندگان مسکو و پکن از حمله مشروع ایران میشد انتظار داشت که این نشست بدون صدور هیچ بیانیه و قطعنامهای به پایان برسد؛ امری که نشان داد جمهوری اسلامی توانسته توازن نابرابر نزاع در خاورمیانه و معادلات حاصل از سیاست مبتنی بر تنش اسرائیل در منطقه را تغییر داده و هزینههای غیرمستقیم حمایت بی چون چرای غرب از تلآویو را علاوه بر میدان در صحنه دیپلماسی هم بالا ببرد. اما برخلاف رویکرد قابل انتظاری که از سوی کشورهای اروپایی در فرایندهای دیپلماتیک پیرامون حمله اخیر ایران علیه اسرائیل پدیدار شد، جهت سیاست کشورهای عربی منطقه به سمت تلاش جهت جلوگیری از ظهور جبهه سوم درگیری و سکوت در برابر اقدام نظامی ایران قرار داشت؛ رویکردی که عربستان سعودی، مصر، قطر، عراق، پاکستان و همچنین دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس بر خلاف رویکرد سوگیرانه غرب، در پیش گرفتند تنها بر مطالبه خویشتن داری طرف های تنش متمرکز بود و این واقعیت را به منصه ظهور رساند که اسرائیل به رغم تلاش های پیشین خود جهت عادی سازی رابطه با کشورهای عربی جایی در میان آنها ندارد.